تبیان، دستیار زندگی
عباسیان در مقام حکام وسیع ترین امپراتوریی که تا آن زمان جهان به خود دیده بود همه گونه هنرهای تزیینی را تشویق می کردند. اغلب اشیا به جهت استفاده فراوان از رنگ در خور توجه اند زیرا حتا موارد ارزان قیمتی مانند گل سفالگری و ماسه به شکل ظرفهایی زیبا از کار در
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنر نساجی در دوران عباسی(1)


عباسیان در مقام حکام وسیع ترین امپراتوریی که تا آن زمان جهان به خود دیده بود همه گونه هنرهای تزیینی را تشویق می کردند. اغلب اشیا به جهت استفاده فراوان از رنگ در خور توجه اند زیرا حتا موارد ارزان قیمتی مانند گل سفالگری و ماسه به شکل ظرفهایی زیبا از کار در می آمدند و با تزیینات و نقش و نگار سراسری تا جایی که امکان داشت پرجاذبه می شدند. در این میان هنر منسوجات نیز یکی از مهمترین صنایع دستی بشمار می رفت. در این نوشتار به سیر تحولات هنر پارچه بافی در دوران عباسی می پردازیم.

هنر نساجی در دوران عباسی(1)

تولید رنگریزه ها ، الیاف، موادی که در ثبوت رنگها به کار می رفت و سایر موادی که برای بافندگی منسوجات لازم است، همواره با مسائل حمل و نقل منسوجات تدارک دیده  شده، صنعت سنگین قرون وسطا به شمار می آمد که با صنایع آهن و فولاد در دوران جدید درخور قیاس است. اهمیت منسوجات در جوامع قرون وسطای اسلامی از آنجا مشخص می شودکه تعداد درخور توجهی واژه برای نامگذاری تنوع منسوجات از زبانهای عربی و فارسی به زبانهای اروپایی وارد شده است. برخی از اصطلاحات به محلی دلالت دارد که تصور می رفت پارچه ی خاصی در آن بافته می شد. به این ترتیب damask  (پارچه شامی) از دمشق، پایتخت سوریه و muslin  از موصل، شهری واقع در فرات شمالی، Organdy از اورگنج در آسیای مرکزی گرفته شده است. سایر اصطلاحات شکل تغییر یافته ی ئاژه های عربی یا فارسی اند، برای مثال:

Mohair از واژه عربی "مخیّر" به معنای "انتخاب و گزینش" و taffeta از فارسی "تافتن" به معنای " تابیدن و پیچیدن" می آید.

مناطق مختلف ، الیاف و پارچه های متفاوتی تولید می کردند. برای مثال پارچه کتانی (linen) محصول مطلوب نواحی رود نیل در مصر بود، اما پارچه نخی (cottom) را بین النهرین ، ایران، یمن و هند تولید می کردند. گران ترین نخ ابریشم بود. فن و دانش تهیه ابریشم در دوران پیش از اسلام از چین وارد ایران و سوریه آورده شده و در طی حکومت عباسیان تولید ابریشم به گونه ای حیرت آور افزایش یافت. در این دوران منسوجات غیرعادی تری نیز تولید شدند مانند "ملحم" که ترکیبی از نخ ابریشم خام و ظریف با نخ سنگین تر پنبه ای که محصولی بود ویژه ی عراق و ایران.

در دولت متمرکز عباسیان صنایع  نساجی به طور وسیع پخش می شد. تولید ابریشم در جهت مغرب بسط و توسعه ی فوق العاده ای یافت و از راه مدیترانه بهاسپانیا رسید. به همین ترتیب نخ ریسی "Z" را که خاص ایران و عراق بود در اواسطقرن نهم به مصر بردند و طی یک قرن جایگزین نخ ریسی "S" که در آنجا رواج داشت شد.

مناطق مختلف ، الیاف و پارچه های متفاوتی تولید می کردند. برای مثال پارچه کتانی (linen) محصول مطلوب نواحی رود نیل در مصر بود، اما پارچه نخی (cottom) را بین النهرین ، ایران، یمن و هند تولید می کردند. گران ترین نخ ابریشم بود. فن و دانش تهیه ابریشم در دوران پیش از اسلام از چین وارد ایران و سوریه آورده شده و در طی حکومت عباسیان تولید ابریشم به گونه ای حیرت آور افزایش یافت

در جامعه عباسیان منسوجات نقش های متعددی داشتند. مانند سایر جاها از منسوجات برای تهیه ی جامه استفاده می کردند و جامه نشانه ی مهمی از موقعیت اجتماعی محسوب می شد. خلفا و غالب افراد طبقه ی بالا جامه های بلند و گشادی تن می کردند که به دور بدن پیچیده می شد. چنین جامه ای غالبا در زبانهای اروپایی Caftan نامیده می شود از واژه فارسی " قفتان، کافتان یا خفتان" آمده ، اما این فقط یکی از اصطلاحات گوناگون و بی شمار برای نوع جامه بود که از نظر بلندی، برش ، نوع آستینها، برگردان یقه و سایر جزییات جامه ها با هم تفاوت داشتند. کم و بیش تمام مردان عمامه ای بر سر می گذاشتند موسوم به "تاج اعراب". قضات و سایر کارکنان خلافت عباسی کلاه بلند و دراز ویژه ای بر سر می نهادند که " قلنسوه" نام داشت. گفته می شود که در زمان خلیفه منصور، این کلاه چندان بلند شده بود که به کوزه ای بلند و شیپوری شباهت داشت و تصاویر نسخه هایی از "مقامات" حریری مربوط به قرن سیزدهم میلادی/ 7هجری، افرادی را نشان می دهد که کلاه هایی مخروطی بر سر دارند. جامه ها را معمولا با شنلها و دستارهای مختلفی که می توانستند به شکل های گوناگون به دور سر و بدن خود بپیچانند، می پوشانددن. خلاصه آن که عباسیان ظاهر لایه لایه را می پسندیدند، که به ویژه مناسب آب و هوای گرم و خشک صحرا بود که شبها کاهش می یافت.

در جامعه ی عباسی منسوجات نقش اثاثه را داشتند . در بسیاری از نقاط خاورمیانه که در آنجا اسباب و اثاثه ی چوبی منزل مانند میز و صندلی ناشناخته اند از منسوجات برای پوشش کف، پرده ها ، روبالشیها و روتختیها استفاده می شد. دارایی هایی که از خلیفه هارون الرشید باقی مانده نشانگر آن است که چگونه منسوجات در زندگی عباسیان نفوذ داشته اند. گفته شده است که پس از مرگ او 8000 کت که نیمی از آنها با پوست سمور یا پوست های دیگر آستر شده بودند ، 10,000 پیراهن و قبا ، 10,000 خفتان، 2000 زیر شلواری، 4000عمامه، 1000 شنل کلاهدار، 1000 عبا و 5000 دستمال باقی مانده بود! علاوه بر پوشاکها، ثروت خلیفه شامل 1000 تخته قالی ارمنی، 4000 آرایه ی پرده مانند، 5000 کوسن، 5000 بالش، 1500 قالی ابریشمی، 100 روتختی ابریشمی، 1000 کوسن ابریشمی، 300 قالی میسان، 1000 قالی دارابگرد، 1000 کوسن زری دوزی، 1000 کوسن ابریشمی راه راه، 1000 طاقه ابریشمی خالص، 300 طاقه پرده زری دوزی، 500 قالی و 1000 کوسن از طبرستان، 1000 روبالشی کوچک و 1000 متکا بوده است. خلیفه بر حسب عادت برای ملتزمان بسیارش جامه های فصلی تدارک می دید و دیگر اعضای دربارش نیز اندوخته ی عظیمی از منسوجات داشتند.

ادامه دارد...

 سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

Islam art & architecture/ Markus Hattsein & Peter Delius

هنر و معماری اسلامی انتشارات پیکان