تبیان، دستیار زندگی
جوانی دوره ی تفریح و سرگرمی و علاقه به تخلیه هیجان است اما نباید بی قاعده و خطر ساز باشد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تفریح تا مرز خطر


جوانی دوره ی تفریح و سرگرمی و علاقه به تخلیه هیجان است اما نباید بی قاعده و خطر ساز باشد.

جوان

جوانی دوره هیجان طلبی و ماجراجویی است. جوان ،وقتی قانون پذیر و سر به راه می شود که  هیجان طلبی او یا به شدت سرکوب شده، و یا در راه درستی برای ارضاء قرار گرفته باشد. جوانی که نه شهامتش سرکوب شده، و نه نیازهایش براورده شده است، همواره تولید نگرانی می کند.

این نگرانی در انتخاب انواع تفریحات رایج در جامعه ی ما به اوج می رسد. تفریحات جوانان در کشور ما از اعتیاد به وحشتناک ترین مواد مخدر گرفته تا مسابقات علمی و حتی شرکت در مراسم روح بخش معنوی اعتکاف متغیر است.

گفتنی است در کشور ما در زمان انقلاب و در زمان جنگ به لحاظ روانشناسی حیطه ای برای ابراز وجود و شجاعت وجود داشت. اما بعد از آن بهترین فضا برای این نیازهای روانی می بایست دانشگاه ها می شدند که البته تا حدود زیادی هم این اتفاق افتاد. اما نه برای قشر تحصیل نکرده . این قشر نتوانست فضای خوبی برای پاسخ به نیازهای روانی اش در مشاغل آزاد پیدا کند. کما اینکه قشر تحصیل کرده هم به هزار و یک دلیل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و ... پاستوریزه نشد.

حجت الاسلام اعرافی (در مصاحبه با مجله دیدار آشنا، شماره 6) می گوید: "روشن است که ما در مقام تربیت، هم با بعد عقلانی و فکری به عنوان یک مساله زیربنایی ارتباط داریم و هم در بعد عاطفی و احساسی که بیش تر در قلمرو هنر قرار می گیرد. هیچ گاه در یک کار تربیتی برای معمول انسان ها، تکیه صرف بر تعقل و تفکر کارساز نیست و همیشه به هنر، فنون و ظرافت نیاز دارد. البته این مساله دارای یک بعد انحصاری و تک عاملی نیست که با آن بتوان همه مشکلات را حل کرد، بلکه جوان ضمن این که پایه های فکری دارد، در عین حال، استفاده از ابعاد عاطفی و هنری نیز برای او از عوامل مهم ارتباطی است. دوره انقلاب به دلیل طبیعت هیجانی و شور و نشاطش، جوان را سیراب می کند. در مقطع جنگ نیز هیجان جنگ بسیاری از این ابعاد احساسی و عاطفی را پاسخ می دهد و زیاد نیاز به چیزهای دیگر نیست. پس از جنگ، آنچه را باید به آن بپردازیم این است که مراکز تبلیغی ما باید این شور جوانی را به حساب بیاورند و با انواع هنرها به این شور و هیجان پاسخ دهند. الگو دادن، تحلیل درست، شناخت تاریخ معاصر و ارزش هایی که در انقلاب به وجود آمده همه به جای خود، ولی خود این ها نیاز به کاربرد هنر دارد که ما از آن کم تر استفاده کرده ایم. بنابراین، باید به نوعی شورآفرینی کرد که تا حدی هیجانات و شورو نشاطجوانی هم پاسخ داده شود. البته پرداختن به این مساله مستلزم نگاهی جدید است که متاسفانه پس ازجنگ، نهادهای علمی، فرهنگی ودینی،خود رابه آنچه در این عرصه لازم است، تجهیز نکرده اند."

تفریحات خطرناک یعنی نیاز به محیطی سالم برای فعالیتهای پر انرژی و ارام بخش.

باید کاری کرد که جوان در انتخاب تفریحات و در چگونه پاسخ دادن به هیجاناتش سر از جای بدی در نیاورد. لازم است روح جوان را از ابتدا با اعتقادات عمیق دینی پیوند داد تا زیر بنایی برای پس زدن ضد ارزشهای لااقل خیلی بد داشته باشد. اما بعد از آن نیز لازم است انرژیهای او را با توجه به علاقمندیها و استعدادهایش به کار گرفت و چنان او را به فعالیتهای دلخواه واداشت که دلیلی برای روی کردن به تفریحات خطرناک نداشته باشد.

اگر جوان در خانه شخصیت بزرگی داشته باشد، و در جامعه شغلی داشته باشد که او را به زندگی امیدوار و نسبت به آینده خوش بین کند، تفریح او در متن زندگی و شغلش موجود است. او نیازی ندارد تفریح را خارج از جریان عادی زندگی اش جستجو کند. چنین کسی کمتر ولع شرکت در اماکن تفریحی و استفاده از ابزار تفریحی را برای خوشگذرانی نشان خواهد داد. اما جوانی که بیکار و بی هدف است و با او مثل کودکان رفتار می شود، و مثل کودک او را مشغول به سرگرمی های بی هدف می کنند، هر چند در رفاه و ثروت غوطه ور باشد، احساس رکود و بی فایدگی او را به تمرد و سرکشی خواهد کشاند.

جوان می خواهد موثر باشد. مفید باشد. مهم باشد. چه بسا از نظر یک جوان زندگی در شرایط سخت جنگی یک زندگی ایده آل باشد. اما زندگی در یک شرایط یکنواخت و هر چند بسیار عالی ، کسل کننده و آزار دهنده باشد

به همین جهت می بینیم گاهی یک جوان که به علت فوت پدر یا بد سرپرستی، خود نان آور خانواده شده است و در انبوهی از مشکلات به سر می برد، اخلاقی بسیار شایسته و درونی آرام دارد و اصلا گرفتار انحرافات اجتماعی نمی شود. اما گاهی برعکس جوانی که در یک خانواده ی مرفه و با همه ی امکانات ایده آل زندگی می کند گرفتاری کج رفتاری های بزرگ و انحرافات اخلاقی می شود. زیرا هرگز انسان مفید، مهم و تاثیر گذاری نبوده است. جوانان قدیم که در سنین هجده ، نوزده سالگی به خانه های بخت می رفتند از همان ابتدای جوانی مسئولیت اداره یک خانواده را برعهده می گرفتند و به کار و مشغولیت واداشته می شدند و برای زندگی شخصی خودشان تلاش می کردند. آینده برای آنها روشن بود. برای چنین افرادی تفریح یعنی همان خانواده. اما جوان امروز که تا سی و چند سالگی هنوز یک بچه است که باید تحت سرپرستی باشد چگونه احساس بزرگی و شخصیت را تجربه کند. آینده ی چنین جوانی تا همت دارد و انگیزه، هنوز مبهم است.

جوانی که گرفتار انحرافات اخلاقی است به والدین خود نشان می دهد که از شخصیت خود راضی نیست. به مسئولین دولت نشان می دهد از ظرفیتهای موجود شغلی مناسب خودش راضی نیست. به خودش نشان می دهد که هدف و برنامه ای برای زندگی ندارد.

انسیه نوش آبادی

بخش خانواده ایرانی تبیان


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.