تبیان، دستیار زندگی
«فرانکن وینی» انیمیشنی خلاقانه است که اولین جسارت برتون بعد از 7 سال در دنیای خارج از اکشن زنده به شمار می آید. برتون عاشق انیمیشن است و آن هم به خاطر توانایی او در قدرت بخشیدن به تخیلات است. این اصلاً تصادفی نیست که بهترین کارهای او در دهه اخیر همین انیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تیم برتون انیمیشن می سازد

نگاهی به انیمیشن فرانکن وینی،ساخته ی تیم برتون


«فرانکن وینی» انیمیشنی خلاقانه است که اولین جسارت برتون بعد از 7 سال در دنیای خارج از اکشن زنده به شمار می آید. برتون عاشق انیمیشن است و آن هم به خاطر توانایی او در قدرت بخشیدن به تخیلات است. این اصلاً تصادفی نیست که بهترین کارهای او در دهه اخیر همین انیمیشن و همچنین انیمیشن عروس مرده در سال 2005 بوده است. کار او در استاپ موشن هم بسیار تمیز و قابل توجه از شده است.

تیم برتون انیمیشن می سازد

تیموتی والتر «تیم» برتون کارگردان، تهیه‌کننده، نویسنده، طراح، نقاش و شاعر آمریکایی است.  تیم برتون به دلیل دیدگاه متفاوت، سبک ویژه و منحصربه‌ فرد در فیلمسازی و طراحی شخصیت‌هایی عجیب و متفاوت معروف شده‌است و از برجسته‌ترین کارگردان‌ها به شمار می‌رود. او تاکنون بارها برای جوایز گوناگونی از جمله گلدن گلوب و اسکار نامزد شده‌است و جوایزی را نیز دریافت کرده‌است.

تیم برتون در بربنک، کالیفرنیا زاده شد. او در کودکی به دیدن فیلم‌های ترسناک و علمی تخیلی علاقه داشت و از نوجوانی شروع به ساخت پویانمایی‌هایی به روش استاپ موشن و فیلم‌های 8 میلیمتری سیاه و سفید کرد. بعد از دبیرستان، برای یادگرفتن فیلمسازی و انیمیشن به صورت حرفه‌ای به موسسهء هنرهای کالیفرنیا رفت و سپس در استودیوی والت دیزنی مشغول به کار شد. او از سال 1982 تاکنون در عرصهء فیلمسازی فعال بوده‌است.

برتون سال 1979 از موسسهء هنرهای کالیفرنیا فارغ‌التحصیل شد و به عنوان انیمیشن‌ساز برای فیلم روباه و سگ شکاری به استودیو دیزنی پیوست. او انیمیشن‌ساز و ایده‌پرداز فیلم‌هایی مثل روباه و سگ شکاری، دیگ سیاه و ترون بوده‌است.

«فرانکن وینی» بازسازی انیمیشنی تیم برتون از فیلم کوتاهش در سال 1984 است که این بار در سبک استاپ موشن [یعنی به جای قرار دادن نقاشی، کارتون و عروسک مقابل دوربین انیمیشن، انسان واقعی قرار دهیم] ساخته شده. «فرانکن وینی» به خاطر علاقه بی پروا و شجاعانه ای که نسبت به فیلم های هیولایی کلاسیک نشان می دهد و همچنین به دلیل نشانه هایی که از کاراکترهای قدیمی ژانر وحشت در کمپانی یونیورسال به نمایش می گذارد، قطعاً مورد توجه طرفداران این ژانر قرار می گیرد. نمی توان از پتانسیل تجاری این انیمیشن مطمئن بود. شیفتگی برتون نسبت به ژانر وحشت در این فیلم کاملاً نمود پیدا کرده است، حتی بعضی از موجودات این فیلم کابوس وارظ¬ ممکن است بچه های کوچک را بترسانند.

این فیلم خیلی بیشتر از آنچه که فکرش را بکنید برای برتون حالت شخصی داشته است. همین حقیقت که او بازگویی داستانی که متعلق به 28 سال قبل بوده را انتخاب کرده، خودش نشان از ارزش این فیلم نزد او دارد. و من اصلاً شگفت زده نمی شوم اگر بدانم که او در کودکی سگی به نام اسپارکی داشته است.

«فرانکن وینی» انیمیشنی خلاقانه است که اولین جسارت برتون بعد از 7 سال در دنیای خارج از اکشن زنده به شمار می آید. برتون عاشق انیمیشن است و آن هم به خاطر توانایی او در قدرت بخشیدن به تخیلات است. این اصلاً تصادفی نیست که بهترین کارهای او در دهه اخیر همین انیمیشن و همچنین انیمیشن عروس مرده در سال 2005 بوده است. کار او در استاپ موشن هم بسیار تمیز و قابل توجه از شده است. گیر و گورهای کاراکترها در حرکت بسیار معدود است. عنصر سه بعدی در این فیلم هم به همان عارضه دچار شده که می گوید: «لازم نیست که سه بعدی باشد اما بودنش هم ضرری نداد.» از آنجایی که فیلم، سیاه و سفید است در مورد به کارگیری رنگ های سرد و تیره نگرانی وجود نداشته است.

فیلم درباره پسربچه عجیب و غریبی به نام ویکتور فرانکنشتین است که قادر به برقراری ارتباط با دیگران نیست و تنها دوست نزدیکش سگ اوست که وقتی در یک تصادف کشته می‌شود، ویکتور تلاش می‌کند تا دوباره او را زنده کند.

درواقع می‌توان این فیلم را واکنش شخصی تیم برتن نسبت به دوران کودکی‌اش که در یک منطقه حومه شهری سپری شده و همواره با او به عنوان یک موجود عجیب رفتار شده دانست،‌‌ همان زمانی که او برای گریز از دنیای واقعی پیرامونش که نمی‌توانست خود را با آن تطبیق دهد، تنهایی‌اش را با کشیدن طراحی‌های نامعمول، بازی کردن در میان آرامگاه‌های غریب گورستان و تماشای فیلم‌های ترسناک و آرزوی بازی کردن بجای گودزیلا‌ها و خون‌آشام‌ها می‌گذراند.

«فرانکن وینی» انیمیشنی خلاقانه است که اولین جسارت برتون بعد از 7 سال در دنیای خارج از اکشن زنده به شمار می آید. برتون عاشق انیمیشن است و آن هم به خاطر توانایی او در قدرت بخشیدن به تخیلات است.

به همین دلیل می‌توان نشانه‌ها و ارجاعات مختلفی به فیلم‌ها و شخصیت‌های وحشتناک محبوب برتن را در آن دید. مثل معلم علوم ویکتور که به منبع الهام وی تبدیل می‌شود، یادآور وینست پرایس (بازیگر فیلم‌های ترسناک) قهرمان اسطوره‌ای دوران کودکی برتن است یا مدل موی سگی که با سگ ویکتور دوست می‌شود، از فیلم «عروس فرانکنشتاین» ساخته جیمز ویل وارد فیلم شده است و یا همه آن موجودات آزمایشی بچه‌ها مثل خفاش و عنکبوت و گودزیلا از علاقه شدید برتن به این موجودات ترسناک برمی آید.

بنابراین انتظار می‌رود که انیمیشن «فرانکن‌وینی» تیم برتنی‌ترین اثرش باشد که هست و همه مولفه‌های مضمونی و بصری سینمای او را در خود دارد، مثل کاراکتر تک‌افتاده و مطرود با رویاپردازی‌های مفرط، ترکیب دو عنصر ناسازگار طنز و ترس، آمیزش رویا و کابوس با واقعیت، خلق فضاهای نامانوس و نامتعارف، موجودات تخیلی با سر و شکل عجیب و غریب، با این وجود فیلم عمق و غنای آثار درخشانش مانند «ادوارد دست قیچی»، «ماهی بزرگ» و «سوئینی تاد» را ندارد.

در فیلم‌های تیم برتن آنچه شخصیت‌ها را از دیگران متمایز می‌کند و آن‌ها را به انزوا می‌کشاند، خصلت‌های عجیب و غیرعادی است که یا در شکل فیزیکی نامتعارف آن‌ها تجسم پیدا می‌کند مثل دست‌های قیچی وار ادوراد یا درشتی بیش از اندازه مرد غول‌نما در «ماهی بزرگ» یا خود را به صورت زخم‌های روحی نشان می‌دهد مانند ساحره پیر یک چشمی که چیزی جز دخترک عاشق دلشکسته نیست یا سوئینی تاد که حس انتقام و نفرت به خاطر از دست دادن خانواده‌اش او را به جنایتکاری غمگین تبدیل می‌کند.

با چنین رویکردی به نظر می‌رسید که شخصیت‌های عجیب برتن پشت آن ظاهر عجیب و ناجور یا رفتارهای ترسناکشان روح لطیف، صادق و معصومی دارند که تنها گناه‌شان که موجب رانده شدگی و بیگانگیشان از جمع می‌شود، این است که با بقیه فرق دارند.

اما در «فرانکن وینی» شخصیت ویکتور هیچ دلیل مشخصی برای اینکه او را از بچه‌های معمولی اطرافش جدا کند و به او جنبه خاصی ببخشد، ندارد و حتی اگر بخواهیم علاقه‌اش به آزمایشات علمی تخیلی عجیب و غریبش را هم دلیلی بر کناره گیری دیگران از او بدانیم، می‌بینیم که بچه‌های دیگر هم به اندازه او نسبت به اینجور کار‌ها کنجکاوی دارند و تلاش می‌کنند تا به تجربه مشابه ویکتور دست بزنند.

تیم برتون انیمیشن می سازد

حتی فیلم به اندازه کافی به این موضوع هم اهمیت نمی‌دهد که آنچه باعث زنده شدن سگ ویکتور می‌شود، احساس و عاطفه‌ای است که او در آزمایشات علمی‌اش به کار می‌برد و با نیروی قلبش این کار را انجام می‌دهد و چون بچه‌های دیگر فقط برای ماجراجویی و رقابت این کار را می‌کنند، در کارشان موفق نمی‌شوند و نتیجه آزمایشاتشان موجودات ناقص الخلقه‌ای می‌شود که شهر را مورد حمله قرار می‌دهند.

ضمن اینکه زنده شدن سگی که بدنش پر از بخیه است و در گوشش میخی فرو رفته و بعد پیدا شدن سر و کله هیولاهای بدشکل که هر کدام ترکیبی از چند موجود رایج در فیلم‌های ترسناک هستند، به اندازه‌ای که انتظار می‌رود نمی‌تواند فضای پر از غرابت و نامانوسی را ایجاد کند که به‌‌ همان میزان که مرموز و ترسناک به نظر می‌رسد، شیرین و بامزه و مفرح باشد.

«فرانکن وینی» شاید بچه هایی را که در انتظار فیلمی روشن، رنگی و پرنور هستند، گیج کند چرا که فیلم، هیچ کدام از این سه ویژگی را ندارد. اما از لحاظ احساسی و سبک بصری می تواند بر کودکان پیچیده تر و مخاطبان بزرگسال تاثیری عمیق بگذارد.

حتی آشنایی مخاطب با کارهای برتون می تواند به او کمک کند تا بهتر هدف برتون را درک کند. برتون به خاطر اشتیاقی که برای کم سر و صدا بودن فرانکن وینی داشته است، از جانی دپ و هلنا بونهام کارتر استفاده نکرده است. در عوض استعدادهای خوش صدایی چون چارلی تاهان، مارتین شورت، وینونا رایدر و کاترین اوهارا را به کار گرفته است.

نسخه کوتاه سال 1984 سرگرم کننده بود، اما تغییر آن از اکشن زنده به انیمیشن و عناصری که به آن اضافه شده است، باعث شده چه از لحاظ احساسات و چه از لحاظ سبک، تجربه ای تحسین برانگیز تر باشد. محتوای فیلم برای بیشتر کودکان مناسب است اما این فیلم از آن نمونه هایی است که بزرگسالان احتمالاً لذت بیشتری از آن خواهند برد و این چیزی نیست که بتوان برای انیمیشن های زیادی گفت.

فرآوری : مسعود عجمی

بخش سینما وتلویزیون تبیان


منابع :  خبرآنلاین ، نقد فارسی ، سایت IMDb – Movies