تبیان، دستیار زندگی
«سر آغاز» آشنایی ایرانیان، با «مدرنیسم » از دوران قاجار است، به نحوی که این دوران را می توان آغاز «دوران جدید تاریخ ایران» دانست. عصر قاجار، بحث انگیز ترین دوران تاریخ ایران است، عصری که بسیاری از تلاش های دوران جدید تاریخ ایران، برای تحول و دگرگونی در سا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیر مدرنیسم در روزگار قاجار


«سر آغاز» آشنایی ایرانیان، با «مدرنیسم » از دوران قاجار است، به نحوی که این دوران را می توان آغاز «دوران جدید تاریخ ایران» دانست. عصر قاجار، بحث انگیز ترین دوران تاریخ ایران است، عصری که بسیاری از تلاش های دوران جدید تاریخ ایران، برای تحول و دگرگونی در سامان و شۆون مختلف زندگی اجتماعی و سیاسی، آغاز شد.

تجددگرایی و مدرنیسم  افراطی در ایران از زمان سلطنت فتحعلی‌شاه و به‌ویژه پس از شکست ایران در جنگ‌های ایران و روسیه شکل گرفت.

قاجار

اوّلین مرحله از این رویارویی تهاجم میسیونرهای پروتستان است که از سوی کمپانی هند شرقی بریتانیا به ایران اعزام می‌شدند. سفر هنری مارتین به ایران و مناظره‌ها و جنجالی که او برانگیخت (1811-1812) و انتشار رساله میزان‌الحق، که ردیه‌ای است بر قرآن کریم، و توزیع آن در ایران در اواخر عمر فتحعلی‌شاه و اوائل سلطنت محمد شاه نقش مهمی در این رویارویی داشت.

سنت گرایی و نوگرایی در روزگار قاجار

بر ایران سده نوزدهم و مقارن عصر مشروطه، پادشاهان قاجار در راس الیگارشی حاکم قرار داشتند و زمامدار مطلق بودند. حکم این پادشاهان همچون قانون، کلامشان حق، اراده شان مطلق، عقلشان بالاتر از همگان، منویاتشان لازم الاطاعه، رایشان ثاقب و وجود مبارکشان نیز درحقیقت ظل الله یا سایه خدا بر روی زمین بود که هر جنبندهای به زیر آن پناه میبرد. به تعبیری دیگر توده مردم رعیت به شمار میآمدند و تنها انتظاری که از آنان میرفت آن بود که همچون گله گوسفند از شبان خود یعنی قبله عالم تبعیت کنند.سیاحان و جهانگردان اروپایی آن روزگار بر این نظر بودند که شاهان قاجاری به سبب داشتن قدرت مطلق بر جامعه تسلط داشتند، اما در واقع سلطه شاهان قاجار بر جامعه نه به دلیل توانمندی آنان بلکه ناشی از ناتوانی چشمگیر جامعه سنتی ایران آن عهد بود.

از دیگر سوی، اهمیت دین و روحانیت به عنوان متولیان آن در جامعه آن زمان ایران در حد اعلی درجه بود. اهمیت علمای آن عهد از این جهت که هم امور مذهبی، هم کار قضاوت و همچنین وظیفه آموزش و پرورش بر عهده آنان بود کاملا بارز و مشهود است.

به هر ترتیب، آنچه روشن است، ایران آن عهد جامعهای سنتی بود که به لحاظ اقتصادی بسیار فقیر، ضعیف و عقب مانده، به لحاظ ارتباطات پراکنده و بدون ارتباط و به لحاظ اجتماعی در تجارت، سیاست، روابط بین الملل، علم و فرهنگ از مابقی جهان منفک و منقطع به شمار میآمد، با این وجود، چندی نپایید که اوضاع رو به دگرگونی نهاد و ندای نوگرایی و اصلاح طلبی هر روز رساتر از روز پیشین طنین افکن گردید. در حقیقت، شاید بتوان گفت نقطه صفر دوران مدرنیته در ایران با حکومت قاجارها همزمان شد. شکست های تحقیرآمیز و غم انگیز ایران از روس ها و در پی آن امضای قراردادهای ننگین گلستان و ترکمان چای و همچنین توجه بسیار انگلیسیها به ایران که دروازه ورود به مستعمره ارزشمندش، هندوستان، به شمار میآمد سبب شد اندک اندک دربهای ایران که در آن زمان هنوز در دوره به اصطلاح فئودالیسم آسیایی خود به سر میبرد به روی مدرنیته گشوده شود.

تجددگرایی و مدرنیسم  افراطی در ایران از زمان سلطنت فتحعلی‌شاه و به‌ویژه پس از شکست ایران در جنگ‌های ایران و روسیه شکل گرفت

درحقیقت، آنچه موجب پدیدار گشتن تجددگرایی در ایران شد بروز شرایط خاص بود که لزوم بازسازی و اصلاح را می طلبید. عواملی چون تماس با غرب، تاثیر حضور استعمار، انسجام اجتماعی در قالب شکل گیری طبقات نوین، اشاعه فکر نو و درخواست استمرار تغییرات، مسافرت رجال و دانشجویان به فرنگ و انتقال مشاهدات به هموطنان، ورود پدیده های جدید تکنیکی، فنی، فرهنگی (تلگراف، روزنامه، مدرسه و...)، به خصوص طرح آرای اندیشمندان و خردورزان اروپایی در مورد آزادی، برابری، سوسیالیسم، قانون مدنی و مشروطیت سبب شد تا موجی از داخل و خارج نظام قاجار برای انجام تغییرات گسترده به پا خیزد. چنین به نظر میآید که بروز این شرایط خاص که به تعبیری میتوان آن را با مفهوم مدرنیسم و ورود مدرنیته به ایران یکسان پنداشت سببی بر آن شد تا برخی رجال آگاه تر پی ببرند که جامعه شان چه میزان عقب مانده میباشد و در جوامع دیگر چه تغییر و تحولاتی رخ داده است و در نتیجه رویای اصلاح و خیال تحول را در سر بپروانند.

باید خاطر نشان كرد كه تجددگرایان افراطی در ایران  برای تحقق اهداف خود از همه‌گونه سازمان‌ها و فرقه‌های مخفی، از بابی‌گری و بهائی‌گری تا فراماسونری و برخی طریقت‌های صوفیه، بهره می‌بردند.

خیابان ولیعصر در قاجار

نخبگان حكومتی و نیروهای سیاسی و اجتماعی كه در زمینه تجددگرایی فعالیت داشتند چه كسانی بودند ؟

نخبگان حکومتی

در ایران زمان قاجار عواملی در مقابل تجدد گرایی مقاومت نشان می دادند مهمترین جبهه های مخالفت و مقاومت در برابر تجدد گرایی و تجدد گرایان در ایران عصر قاجاریه و مشروطیت را شكل داده بودند . این مخالفت ابعاد مختلفی داشت از مفاهیم و نهادهایی جدید سیاسی چون مشروعیت پارلمان و دموكراسی ، ازادی ها و برابری های دموكراتیك تا تجدد در حوزه هایی چون اموزش و پرورش ، و مذهب را بر می گرفت . اما اسناد به جای مانده از آن روزگاران خاطرنشان می سازند نخستین شخص که ضرورت نواندیشی، نوگرایی و اصلاحات را دریافت، عباس میرزا، پسر و ولیعهد فتحعلی شاه قاجار بود.

عواملی كه موجب این امر یعنی ظهور اندیشه نوگرایی و اصلاحات در عباس میرزا شد در ابتدا جنگ ایران و روس بود ، تزار روس با اطلاعاتی كه از وضع سیاسی و نظامی ان عصر ایران داشت تصور می كرد كه با چند حمله متوالی و وارد كردن تضیقات نظامی در قفقازیه مركزی دربار ایران را به قبول مقاصد خود وادار خواهد كرد فتحعلی شاه نیز فكر می كرد كه از راه مكاتبه و طرق سیاسی ان مشكل را حل خواهد كرد با همین نظر نامه ای به سردار روس نوشت و به عملیات او در قفقاز اعتراض كرد . سردار روس به نامه شاه جوابی نداد و به دستور تزار به تعرض خود ادامه داد و این امر فتحعلی شاه را  به اهمیت موضوع متوجه ساخت و ناچار فرمان تجهیز سپاه را صادر كرد و از میان فرزندان متعدد خود عباس میرزا را كه به رشادت و جنگجویی و هنر نظامی از سایرین ممتاز بود ، به فرماندهی سپاه قفقازیه و اذربایجان منصوب كرد.  عباس میرزا که فرماندهی سپاهیان ایرانی را بر عهده داشت پس از شکستهای سنگین نظامی ایران از روسها در اندیشه یافتن علل شکست با وجود دلاوریها ورشادتهای لشگریان ایران برآمد و دریافت که عامل اصلی شکست نه در کم کاری سربازان ایرانی بلکه در اندیشه های نوین نظامی، رشد تکنولوژی و مشابه اینها در میان روسها است بنابراین با کمک فرانسویان درصدد ایجاد قوای نظامی مدرنی به نام نظام جدید برآمد.

باید خاطر نشان كرد كه تجددگرایان افراطی در ایران  برای تحقق اهداف خود از همه‌گونه سازمان‌ها و فرقه‌های مخفی، از بابی‌گری و بهائی‌گری تا فراماسونری و برخی طریقت‌های صوفیه، بهره می‌بردند

وی برای این نظام جدید نیازمند اسلحه بود و در پی تامین اسلحه ناگزیر بود کارخانه هایی بنیان نهد. در این هنگام بود که دریافت پیش نیاز ایجاد صنعت پدیدهای به نام دانش است. بدین ترتیب او نخستین دسته از دانشجویان ایرانی را برای فراگیری علوم و فنون نوین روانه اروپا ساخت. وی همچنین تلاش پیشه ساخت تا در تبریز توسط میسیونرهای مذهبی یک مدرسه جدید ایجاد نماید تا مسلمانان و مسیحیان با هم در آنجا به تحصیل بپردازند. عباس میرزا، نخستین روزنامه ایران را به نام، کاغذ اخبار، نیز انتشار داد. با این وجود شاهزادگان که اصلاحات او را مترادف با قدرت یافتن و محبوبیتش می دیدند با وی به مخالفت برخاستند. دستهای نیز به مخالفت با عباس میرزا از ناحیه مذهب برخاستند و از دین به عنوان محمل و ابزاری جهت حمله به نوگرایی و مخالفت با او استفاده کردند. درحقیقت، این مورد را شاید بتوان نخستین میدانی در عهد قاجار برشمرد که مصاف و تقابل سنت و مدرنیته در آن رخ داده است.

بعد از اینکه عباس میرزا با مرگ زودرس خود چهره در نقاب خاک کشید اصلاحات و نوگرایی از سوی میرزا ابوالقاسم قائم مقام، پیشکار عباس میرزا و صدراعظم محمدشاه قاجار، از سرگرفته شدو همچنین نوگرا و نواندیش بعدی که تکاپوی بسیار در جهت اصلاحات داشت امیر کبیر بود.

نخبگان غیر حکومتی

محمدعلی شاه قاجار

براساس آنچه از تاریخ نوشته های روزگار قاجار بر می آید روشنفکران یا تجددطلبان کسانی بودند که ندای اصلاحات و نوای نوگرایی را با صدای بلند در ایران سردادند. این روشنفکران را میتوان به دو دسته روشنفکران ملی گرا و متجدد عمدتا تحصیلکرده فرنگ و روشنفکران مذهبی عمدتا روحانیان تقسیم و تفکیک کرد.

به هر ترتیب، روشنفکرانی که مجذوب اندیشه هایی چون لیبرالیسم یا آزادی جان و مال و قلم و بیان و اندیشه، سوسیالیسم یا حق شهروندی و رفاه عمومی، ناسیونالیسم یا وحدت ملت و متاثر از افکار روسو، هیوم، ولتر و دیگر متفکران غرب بودند، ابتدا با انتقادهای معمولی و سپس با چاپ کتابها و ایجاد انجمنها کوشیدند تا مردم را متوجه لزوم تغییرات اساسی در کشور سازند. دانشجویان و دانش آموختگان فرنگ همچون فتحعلی آخوندزاده، بنیانگذار ناسیونالیسم ایرانی، که یک آزادیخواه و سکولاریست به معنی غربی آن روز اروپا و پشتیبان گسترش تمدن و اصول پارلمانی غربی در ایران بود-میرزاصالح شیرازی، پایه گذار صنعت چاپ ایران-میرزا ملکم خان، ناشر روزنامه قانون-ناضم الاسلام كرمانی نویسنده كتاب تاریخ بیداری ایرانیان-طالبوف-میرزا حسن رشدیه، بنیانگذار نخستین مدرسه به سبک نوین-یوسف خان مستشارالدوله-جدالملک و فرخ خان غفاری-شیخ هادی نجم آبادی، عضو فعال انجمن پان اسلامی تهران-میرزا محمد حسین نائینی، نویسنده مهمترین و منظم ترین کتاب پیرامون مشروطه از جمله کسانی هستند که درجهت تعامل و نزدیکی سنت و مدرنیته به کوشش پرداختند.

فرآوری : طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منابع : 1- آفتاب / 2- فرارو / 3- مردم سالاری