تبیان، دستیار زندگی
پس، توسّل و درخواست شفاعت از اولیای خدا، با اعتقاد به این‌كه آنها از جانب خدا، اجازة حلّ مشكلات و برآوردن حاجات را دارند، نه‌تنها، شرك نیست، بلكه عین توحید است و مورد تأیید الهی نیز می‌باشد....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : خسرو داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اعتقاد به شَفاعت، شرك است؟

همسفر با ماه خدا

مقدمه:

می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.

به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:

اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.

دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.

سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.

یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.

در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.

در این مقاله آیات ، مورد بررسی قرار می گیرد...

آیات 96 تا 163 سوره اعراف ( صفحه 247) ، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.

شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.

جهت دریافت  فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.

تمامی آیات هشت‌گانه 96 تا 103 سوره یوسف (ع) از صفحه 247 ، پایان داستان یوسف (ع) می‌باشند.

پس از آن‌كه یوسف (ع) خود را به برادران معرّفی نمود و پیراهن خویش را به ‌آن ها داد تا مایه بینایی یعقوب (ع) شود، برادران، درحالی‌كه از خوشحالی، در پوست خود نمی‌گنجیدند، همراه‌كاروان، از مصر حركت‌كردند.

بعد از چندین ‌شبانه‌روز، كاروان، به ‌كنعان رسید و فرزندان یعقوب (ع) وارد شهر شدند و با سرعت، به‌سراغ خانه ی پدر رفتند و «پیراهن را بر صورت او افكندند. یعقوب (ع) ناگهان، احساس‌كرد چشمش روشن شده و همه‌جا را می‌بیند» و دنیا با تمام زیبایی‌هایش، بار دیگر، در برابر چشم او قرارگرفته‌است.

براداران و اطرافیان، اشك شوق و شادی می‌ریختند. این‌ معجزه ی شگفت‌انگیز، برادران را سخت در فكر فرو برد. لحظه‌ای، به‌ گذشته ی تاریك خود اندیشیدند، گذشته‌ای پُر از خطا، گناه، اشتباه و تنگ‌نظری.

اصلاح نیّت

آنان، هنگامی‌كه به اشتباه خود پی‌بردند، فوراً به فكر اصلاح و جبران افتادند و دست‌به‌دامن پدر شدند و «گفتند: پدر جان، از خدا بخواه ‌كه ‌گناهان و خطاهای ما را ببخشد. چرا كه ما گناهكار بودیم». پیرمرد بزرگوار كه روحی همچون ‌اقیانوس، وسیع و پر‌ظرفیّت داشت، بی ‌آن ‌كه آن ها را ملامت و سرزنش‌كند، به‌آنان «وعده دادكه من، به‌زودی، برای شما از پروردگار، طلب‌آمرزش می‌كنم» و امیدوارم او توبه شما را بپذیرد و ازگناهانتان صرف‌نظركند. «چرا كه اوآمرزنده و مهربان است».

پس از بیناشدن یعقوب پیر، وِلوِله‌ای دركنعان افتاد. خانواده‌ای‌كه سال ها، لباس غم و اندوه را از تن بیرون نكرده‌بود، غرق در سُرور و شادی شد. اكنون، طبق توصیه یوسف (ع) باید این‌خانواده، به‌سوی مصر حركت‌كند. مقدّمات سفر، از هر نظر، فراهم‌گشت و كاروان حركت‌ كرد. «هنگامی‌ كه به مصر رسیدند و بر یوسف وارد شدند، یوسف، پدر و مادرش را در آغوش‌ گرفت و آنان را بزرگ‌داشت».

از دو آیه 97 و 98 ، استفاده می‌شود كه تقاضای استغفار از دیگری، نه‌تنها، منافاتی با توحید ندارد، بلكه راهی است برای رسیدن به لطف پروردگار. وگرنه، چگونه ممكن بود یعقوب پیامبر، تقاضای فرزندان را در مورد استغفار برای آنان، بپذیرد و به توسّل‌ آن ها پاسخ مثبت دهد.

 درحقیقت، این ‌دو آیه، پاسخی است به برداشت غلط فرقه‌ای از اهل تسنّن، به‌نام فرقه وهّابیّه، از برخی ازآیات قرآن.

آنان، ظاهر برخی از آیات را مستمسك قرار داده و به شیعه می‌تازند كه: شما كه معتقد به شفاعت امامانتان هستید، این اعتقاد به شفاعت، در واقع،‌ نوعی شرك و پرستش غیرخداست و خداوند،آن ‌را در قرآن، مورد نكوهش قرار داده‌است.

رییس این‌ فرقه، بر اساس همین ‌برداشت غلط از آیات قرآن، شیعه را مشرك معرّفی ‌كرده و فتوا به حلال‌بودن تصرّف اموال و ریختن خونشان داده‌است. او می‌گوید:‌ خدا در قرآن، به مردم اعلام ‌كرده‌ كه هركس بین خود و خدا واسطه‌هایی قرار داده و ازآن ها درخواست شفاعت نماید، با این‌عمل، درحقیقت، آن ‌واسطه‌ها را پرستش‌كرده و به‌وسیله آن ها، شرك به خدا آورده‌است...

هركس، درباره ی زنده یا مرده‌ای معتقد باشدكه او آدمی را به خدا نزدیك می‌سازد یا می‌تواند در نزد خدا، برای برآوردن حاجتی از حوایج دنیا شفاعت نماید، چنین‌كسی، به‌طور مسلّم،‌ مشرك است. چرا كه غیر خدا را شریك خدا قرار داده و اعتقادی ناروا در دل‌گرفته‌است؛ همانند اعتقادی‌ كه مشركان، درباره بت‌ها داشته‌اند. و لذا بر اثر این‌اعتقاد شرك‌آمیز، مال و خونش حلال است و باید مالش به‌غارت برود و خونش نیز ریخته‌شود!!

بر اثر همین‌فتوای شیطانی،‌ فرقه وهّابیّه، چه جنایت‌ها درباره شیعیان مرتكب شده و قتل و غارت‌ها كرده‌اند.

بنابر نقل، بین سال‌های 1216 تا 1225 ، در ظرف ده ‌سال، چندین‌بار، عراق را مورد هجوم وحشیانه خود قرار دادند.

از جمله، در سال 1216 ، ابتدا، به نجف حمله بردند، ولی بر اثر مقاومت اهل نجف، نتوانستند داخل شهر شوند. لذا رو به كربلا بردند. صبح روز عید غدیركه اهل‌كربلا برای زیارت به نجف رفته‌بودند و شهر، تعطیل و خلوت بود؛ دیوار شهر را شكافتند و هم چون ‌درندگانی خونخوار، به داخل شهر ریخته و دست به تخریب اماكن مقدّس زدند!

با اسب‌ها و مركب‌های خود، وارد صحن مطهّر امام حسین(ع) شدند و سپس، داخل حرم رفته و ضریح را ازجا كندند و صندوق روی قبر را شكستند و هرچه اشیای قیمتی وگرانبها بود، بردند!

جمعیّتی را در داخل حرم و صحن مطهّركشتند و نزدیك به پنج‌هزار نفر از اهالی شهر را از مرد و زن وكودك، به ‌قتل رساندند. بعد، به مكّه و مدینه رفتند و آن‌جا هم به بهانه مبارزه با شرك و تحكیم اساس توحید، به تخریب اماكن مقدّس پرداختند!

بُقعه‌هایی‌كه در اطراف ‌كعبه و بالای قبرهای بزرگان دین بود، از بین بردند و هم چنین، در مدینه، قُبّه‌های مبارك قبور ائمّه بقیع(ع) و سایر بزرگان اسلامی را  ویران نمودند و تنها، به‌كعبه و قبّه منوّر رسول‌اكرم(ص) از ترس خشم عمومی مسلمانان، تعرّضی نكردند.

دعای توسل

به‌هرحال، ما شیعیان، در پاسخ این‌برداشت غلط‌ آنان می‌گوییم: آن‌چه از نظر قرآن، شرك حساب می‌شود، عبادت و پرستش غیرخداست،‌ نه اعتقاد به شفاعت.

درحالی‌كه ما شیعه امامیّه:

اوّلاً: امامان خود را عبادت نمی‌كنیم و عبادت را مخصوص ذات اقدس حق می‌دانیم.

ثانیاً: منصب شفاعت را ما به آن ها نداده‌ایم. بلكه با ادلّه محكم و استوارِ برگرفته از عقل و روایات، معتقدیم‌كه خداوند آگاه و توانا، آن‌مقرّبان درگاه خود را واسطه‌های فیض خود و بندگانش قرار داده و از ما خواسته‌است ‌كه در دنیا وآخرت، دست‌ به‌ دامانشان بزنیم تا به سعادت جاودان نایل‌گردیم.

در همین ‌جا نیز این ‌دو آیه، نشان می‌دهندكه فرزندان یعقوب(ع) از پدر، این‌پیامبر بزرگ خدا، درخواست شفاعت كرده‌اند و خدا هم به‌گونه تأیید، آن‌ را نقل می‌كند و حضرت یعقوب‌(ع) نیز شفاعت‌كرده و نفرموده‌ كه این شرك است.

پس، توسّل و درخواست شفاعت از اولیای خدا، با اعتقاد به این‌كه آن ها از جانب خدا، اجازه حلّ مشكلات و برآوردن حاجات را دارند، نه‌تنها، شرك نیست، بلكه عین توحید است و مورد تأیید الهی نیز می‌باشد. و ما با افتخار تمام بر اساس این‌اعتقاد توحیدیِ برگرفته ازآیات قرآن و بیانات معصومان(ع) سر برآستان اقدس ولایت امام امیرالمۆمنین، علی(ع) و اهل بیت رسول(ع) نهاده‌ایم.


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه: علی هندی - ویراستار: سید علی مرتضوی