
خانواده العِر
سرب مذاب؛ کشتارگاه کودکان
قسمت سوم

مورد سوم: خانواده العِر"
سوم ژانویه 2009، یک هفته پس از شروع "سرب مذاب" خانواده "العر" در "جبلیه" واقع در 500 متری مرز اسراییل در حال گوش دادن به صدای جنگندههای اسراییلی بودند. در ساعت 5:15 دقیقه عصر بمبی بر طویله آنها فرود آمد که در اثر آن یک راس الاغ و چند راس بز کشته شدند.لذا تصمیم گرفتند که سوار بر گاری به اردوگاه پناهندگان جبلیه پناه ببرند.
وقتی "ناحض" و پدرش محمد به سمت گاری رفتند، نابود شده بود. "رخان" و "ابراهیم" برادران "ناحض"، "فداع" خواهرش و "ایمان" همسرش آنجا بودند. موقعی که خواستند به هر طریقی شده گاری را حرکت دهند انفجاری رخ داد و روی الاغ افتاد و آن را کشت. "ناحض" میگوید " به خودم که آمدم به صورت همسرم که نگاه کردم دیدم غرق خون است و از وحشت چشمانش از حدقه بیرون زده. "فداع" چند متر آنسوتر پرت شده و غرق در خون بود. پدرم و "رخان" را هر چه گشتم ندیدم. بالاخره ابراهیم را پیدا کردم. او مرده بود و بدنش تکه تکه شده بود. با یاری همسایهها با آمبولانس تماس گرفتیم و مجروحین را به بیمارستان انتقال دادیم. هنوز نتوانسته بودم پدرم و رخان را بیابم".
"ناحض" تمامی مسیر را با پای آسیبدیده میرود تا بلکه یک آمبولانس پیدا کند. بالاخره در چند فرسخی موفق به پیدا کردن یک آمبولانس میشود و از آن میخواهد که خانوادهاش را به بیارستان برساند. اما آمبولانس خود او را به بیمارستان انتقال میدهد. آن شب خواهرش "فداع" در خانه همسایه از شدت خونریزی میمیرد. و همسرش تا صبح در حالت مجروح بسر میبرد. پدرش و "رخان" نیز در آتش سوزی طویله جان میسپرند.فردا ساعت حدود 1:30 بعدازظهر "ایمان" نیز جان میسپارد. خانواده بدون وجود برق و کمکهای اولیه ساعتها را میگذراند. 5 روز تمام. "محمد العطانی"، همسایه آنها، میگوید که از شدت ترس و فشار روانی از جای خود تکان نمیخوردند. نه حرف میزدند نه چیزی میخوردند.
"ناحض" در روز 6 ژانویه به خانه بازمیگردد و به خانه عمویش در "بیت لاهیه" میرود. در روز 8 ژانویه، بولدوزرهای اسراییلی شروع به تخریب منزل خانوادههای "العر" و "عطانی" میکنند. بازماندگان از خانه گریخته و توده خاک و سنگ بر پیکر کشتهشدگان میریزد.
پس ار عقبنشینی ارتش اسراییل، هر دو خانواده در تاریخ 18 ژانویه بازمیگردند تا وضعیت خانهای ویران شده خود را بررسی کنند.به کمک نیروی امدادپیکر ابراهیم، فداع و ایمان از زیر خرابههای منزل "عطانی" پیدا میشود. پیکر رخان در همان روز و پیکر محمد پدرش در روز 21 ژانویه از زیر خرابههای منزل خودشان پیدا میشود. همه پیکرها فاسد شده بودند.
پس ار عقبنشینی ارتش اسراییل، هر دو خانواده در تاریخ 18 ژانویه بازمیگردند تا وضعیت خانهای ویران شده خود را بررسی کنند.به کمک نیروی امدادپیکر ابراهیم، فداع و ایمان از زیر خرابههای منزل "عطانی" پیدا میشود. پیکر رخان در همان روز و پیکر محمد پدرش در روز 21 ژانویه از زیر خرابههای منزل خودشان پیدا میشود. همه پیکرها فاسد شده بودند.
در روز 18 اوریل که ما به سراغ این دو خانواده رفتیم، خانواده"عطانی" صحیح و سالم در چادر بودند و اما خانواده "العر" در منزل فامیلشان زندگی میکردند. ناحض به مرکز حقوق بشر المیزان میگوید: "هر روز صبح به مرز شرقی میروم تا باقیمانده بزها را به چرا ببرم. به نزدیکی خانه ویران شدهمان که میرسم اشک در چشمانم حلقه میزند. به یاد پدرم، همسرم و خواهر و برادرانم میافتم".
این در حالیست که طبق ماده 16 کنوانسیون ژنو، طرفین منازعه ملزم به تسهیل شرایط کمکرسانی به مجروحین و دفن کشتهشدگان پس از هر حمله میباشند. و طبق ماده 20، دو طرف باید به یکدیگر اجازه دهند که تمامی مجروحین گمشده پیدا شده و تحت پوشش قرار گیرند. قابل توجه اینکه "عملیات سرب مذاب" جنگ یکطرفه و در آخر عقبنشینی یکطرفه هم بود. این در حالی رخ داد که غزهایها در اوج ناتوانی و بدون دفاع و سلاح به اجبار وارد این منازعه شدند. و اما حتی پس از این کشتار بزرگ باز مقاوم هستند.
ترجمه:محمدرضا صامتی
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منابع:
مرکز حقوق بشر "المیزان"
شورای جهانی دفاع از حقوق کودکان