تبیان، دستیار زندگی
سیستان و بلوچستان بهشتی است که اگر پا به آن بگذارید، علاقمند آثار باستانی اش می شوید. حتی اگر اصولا خود را طرفدار فرهنگ باستانی و معماری قدیمی ایران هم ندانید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ملاقات با رزمگاه سیاوش در زابل
رزمگاه سیاوش


سیستان و بلوچستان بهشتی است که اگر پا به آن بگذارید، علاقمند آثار باستانی اش می شوید. حتی اگر اصولا خود را طرفدار فرهنگ باستانی و معماری قدیمی ایران هم ندانید، باز در این سرزمین بهانه های زیادی برای تاریخ دوستی تان وجود دارد. بهانه هایی مثل معماری به جا مانده از بنایی که قبلا آتشکده بوده و حالا یک ساختمان نیمه کاره اما باشکوه.

آتشکده کرکویه یکی از آثار تاریخی و قدیمی استان سیستان و بلوچستان است که برای دیدن آن باید به حوالی زابل سفر کنید و آن را در غرب روستای خمک و 8 کیلومتری تپه منطقه شهرستان ببینید؛ یعنی جایی در میان زمین‌های باتلاقی سیستان و نزدیک مرز ایران با افغانستان.

رزمگاه سیاوش

قدمت این آتشکده که به آتشکده کرکوشاه هم معروف است، به زمان کیخسرو هخامنشی نسبت داده‌ می شود و بنا بر روایات تا قرن هفتم هجری سرپا و سالم بوده است. آتشکده ای که حتی ردپای آن به کتب نگارنده های اسلامی، شعرا و سفرنامه نویسان هم رسیده و از همه مهم تر، ردپایی در شاهنامه فردوسی هم دارد.

این آتشکده تا قرن 17 هجری که قزوینی آن را وصف کرده است بسیار خرم و زیبا بوده و جزو چهار آتشکده مهم ایران به شمار می رفته که موبدان آن جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ زردشتی داشتند. حتی گفته می شود که فردوسی برای نگارش شاهنامه و تحقیقات خود نزد موبد این آتشکده آمده است. براساس مدارک موجود از آتش این آتشکده که همواره روشن بوده و در بین زرتشتیان قداست خاصی داشته است برای روشن کردن آتش در سایر آتشکده ها استفاده می کردند. احترام بسیاری مردمان این شهر برای این آتشکده قائل هستند و به گنبد رستم نیز مشهور بوده است.

رزمگاه سیاوش

معماری بنا بصورت یک چهار طاقی چسبیده به هم است که روی هر کدام شاخ گاو بزرگی بوده و در آن آجرهای بزرگ ساسانی به چشم می خورد. آتشکده کرکویه دو قبه بزرگ داشته که بر هر قبه شاخی مثل شاخ گاوی بزرگ ساخته بودند و آتشگاه در زیر آن دو قبه قرار داشت. آتشکده شامل یک دیوار خشتی - چینه‌‌ای از یک برج دفاعی شهر باستانی است. این آثار شامل تعدادی از بنا‌های بزرگ و کوچک است. این بخش دارای تالاری به طول 11 متر و عرض 8/5 متر است. شاید همین نوع معماری مشخص کند که چرا نام این آتشکده کرکویه به معنی کوی جنگاوران بوده است. از سوی دیگر، بنای این اثر زیبا را که دارای اتاقی گچبری شده است، به دست گرشاسپ معرفی می کنند که به نقل از شاهنامه نبرد سیاوش با بهمن در این مکان رخ داده است.

این آتشکده تا قرن 17 هجری که قزوینی آن را وصف کرده است بسیار خرم و زیبا بوده و جزو چهار آتشکده مهم ایران به شمار می رفته که موبدان آن جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ زردشتی داشتند. حتی گفته می شود که فردوسی برای نگارش شاهنامه و تحقیقات خود نزد موبد این آتشکده آمده است

در كتاب تاریخ سیستان كه در سال های حدود 445 ه ق به توسط شخص نامشخصی به تالیف در آمده در مورد آتشكده كركوی آمده است: «... كیخسرو به تركستان شد به طلب خون سیاوش پدر خویش و هر چه نرینه یافت اندر تركستان همی كشت و رستم و دیگر پهلوانان ایران با او . افراسیاب گریز گرفت و به سوی چین شد و از آنجا به سوی هندوستان آمد و از آنجا به سیستان آمد و گفت من بزنهار رستم آمدم و او را به بنكوه فرود آوردند چون سپاه او همی آمد فوج فوج ،اندر بنكوه انبار غله بود چنانكه اندر هر جانبی از آن بر سه سو مقدار صد هزار كیل غله دایم نهاده بودندی و جادوان با او گرد شدند و او جادو بود تدبیر كرد كه اینجا علف هست و حصار محكم عجز نباید آورد تا خود چه باشد به جادویی بساختند كه از هر سوی دو فرسنگ تاریك گشت چون كیخسرو به ایران شد وخبر او شنید آنجا آمد بدان تاریكی اندر نیار است شد و این جایگه كه اكنون آتشگاه كركویه است معبد جای گرشاسب بود و او را دعا مستجاب بود به روزگار او، و او فرمان یافت مردمان هم به امید بركات آن جا همی شدندی و دعا همی كردندی و ایزد تعالی مرادها حاصل همی كردی.

رزمگاه سیاوش

چون حال بر این جمله بود كیخسرو آن جا شد و پلاس پوشید و دعا كرد، ایزد تعالی آن جا روشنایی فرا دید آورد كه اكنون آتشگاه است چون آن روشنایی بر آمد برابر تاریكی، تاریكی ناچیز گشت و كیخسرو و رستم به پای قلعه شدند و به منجنیق آتش انداختند و آن انبارها همه آتش گرفت چندین ساله كه نهاده بود و آن قلعه بسوخت و افراسیاب از آن جا به جادویی بگریخت و دیگر كسان بسوختند و قلعه ویران شد ، پس كیخسرو این بار به یك نیمه آن شارستان و سیستان به كرد و آتشگاه كركویه و آن آتش گویند آن است، آن روشنایی كه فرادید و گبركان چنین گویند كه آن هوش گرشاسب است و حجت آرند به سرود كركوی بدین سخن.»

رستم زاد

بخش گردشگری تبیان