منتقدان سزان (2)
در دهه ی 1880 سزان به ندرت در خارج از محفل کوچکی از نقاشان و منتقدان که نام جنبش سمبلیست ( نمادگرایان ) را به ذهن می آورد، شناخته بود. در خلال دهه ی 1880 و 1890 آلبر اوریه، امیل برنار، موریس دنی، فلیکس فنئون، پل گوگن، گوستاو ژوفروا، ژ. ک. هویسمانس ، پل سروزیه همگی در نامه ها و مقاله های خود نسبت به سزان ابراز علاقه کردند.
تأسیس مجله های « لاکراواش» در 1886 و مرکور دو فرانس در 1890، دو پایگاه در اختیار سمبولیستها گذاشت تا در آن آرای زیبایی شناسی خود را بیان کند.
در همین محیط بود که نخستین کوششها برای درک نظری هنر سزان انجام گرفت.
منتقدان که کار را با امپرسیونیسم آغاز کرده بودند آمادگی داشتند که رنگ سزان را و نه فضای او را بفهمند.
سمبولیستها که حجم ها را مسطح می کردند تا سطحی تزئینی بیافرینند، ایهام سزان میان فضای سه بعدی و فضای دو بعدی را حمل بر تطبیق آن با پرسپکتیو جنبش خود می کردند. آن ها تصاویر سزان را به زور در خدمت نظریه انتزاع تزیینی گرفتند بی آن که به سهم طبیعت در کار او چنان که باید توجه کنند.
سمبولیست ها نخستین کسانی بودند که این اندیشه را پیش بردند که سزان « نقاشی ناب» است. این آموزه ی سزان که نقاش نباید از روی طبیعت نسخه برداری کند بلکه باید به مدد معادله های تجسمی آن را تفسیر کند، از سوی آنان به منزله جستجو برای تناظرهای نمادین تعبیر می شد.
سزان احتمالا از فکر اینکه هنرش با هنر سمبولیست ها پیوسته تلقی شود، احساس بیزاری می کرد. در 1903 به امیل برنار نوشت: «... شما به زودی به امثال گوگن و وانگوگ پشت خواهید کرد!»
توجهی که سزان از نقاشان و منتفدان پیش رو به خود جلب کرد ( مانند مقاله برنار در 1891، مقاله گوستاو ژوفروا در 1893، حراج میراث کای بوت در 1893، در حراج مجموعه دوره تانگی در 1894، شرکت سزان در نمایشگاه جهانی 1889 و تشویق و ترغیب پیسارو ) همه دست به هم دادند و آمبرو آز ولار، تاجر جهان آثار هنری را برانگیختند تا در 1895 نمایشگاهی تکنفره برای او بر پا سازد.
بسیاری از نقاشان با شور و اشتیاق به برپایی این نمایشگاه واکنش نشان دادند. پیسارو کار سزان را بسیار ستود و در نامه ای گزارش کرد که رنوار، دگا مونه همه عمیقا تحت تاثیر قرار گرفته اند، حال آن که متاسفانه بسیار از «غریبه ها» هنوز کیفیت هنر سزان را نشناخته اند.
در طی یازده سال بعدی، سزان پنج بار آثارش را به نمایش گذاشت (سالن مستقل ها در 1899 و 1901، سالن دوتن در 1904، 1905، 1906). هنرمندان و منتفدان یاد آور شده اند که نفوذ و تاثیر او را در همه جا می شد دید.
در 1907 منتقدی به نام لویی وکسل نوشت که می توان عنوان فرعی «سالن» های 1904 و 1905 را «بزرگداشت سزان» نهاد.
تفسیر کار سزان میان سال های 1904 و 1907 دو صورت اساسی یافت: انتقاد در واکنش به نمایشگاه های او، و مقالات، رساله ها و گزارش ها از گفتگو ها به قلم نقاشان و منتقدان پیش رو.
این چنین شد که سزان به هنرمندی بدل گشت که لقب " پدر هنر مدرن" را به او دادند.
منبع: کافه دیزاین