تبیان، دستیار زندگی
در وانفسای سریال سازی تلویزیون ، اکتفا به حداقلی مثل زمانه ، غنیمت است . قائلیت به حداقل بودن زمانه ، دور شدن از مدار انصاف است . زمانه ی حسن فتحی استاندارد یک سریال تلویزیونی را دارد .زمانه ، معمایی دارد ، که تنها وسیله ی تعلیق دراماتیک نیست و هسته و پیر
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زمانه ی از دست رفته


در وانفسای سریال سازی تلویزیون ، اکتفا به حداقلی مثل زمانه ، غنیمت است . قائلیت به حداقل بودن زمانه ، دور شدن از مدار انصاف است . زمانه ی حسن فتحی استاندارد یک سریال تلویزیونی را دارد .زمانه ، معمایی دارد ، که تنها وسیله ی تعلیق دراماتیک نیست و هسته و پیرنگ داستان هم واجد نکته های درخور برای تحلیل بیشتر است .

زمانه

ناگزیری داوری های انسان ، به نسبی بودن شرایط ، تقریبا در تمام پدیده ها قابل تعمیم است . اما در برخی موارد این شیوه ی بررسی و در کلام رادیکال حکم گرایانه ،  این قضاوت و البته نسبی بودن غرض مورد استناد، بیشتر مورد توجه قرار می گیرد .

زمانه هم از این نوع تحلیل مستثنی نیست . شاید در بادی امر ، سریالی مثل زمانه ، یک داستان متداول باشد ، که شبیه آن را خوانده ایم ، از زبان دیگران شنیده ایم و یا در قالب یک نمایش صحنه ای یا تصویری دیده باشیم . داستان متداولی که با تعبیر منقش تکراری نباید دچار خلط شود . اما در واقع زمانه یک نمونه ی قابل ارجاع از مفهوم نگارش متن نمایشی در تعریف کارگاهی آن است .

وقتی معلمی اوراق دانش آموزان نه چندان علاقه مند به درس را تصحیح می کند ، ناگزیر از دلزدگی چند برگه ی تعطیل ، این حس مردد را به برگه ی دانش آموز ساعی هم تسری خواهد داد و دانش آموز درس خوان هم باید چوب هم رنگی با بقیه ی دانش آموزان را در نگاه مسخ شده ی مصحح تحمل کند . البته نا گفته مشخص است که در مثال مناقشه نیست و قراری هم به نمره دادن در قالب مکتب سنتی در یک یادداشت نیست . با این وجود ، با این که ، سریال های این روزهای تلویزیون و شاید بهتر است بگوییم این چند ساله ی اخیر ، چنگی به دل نمی زند ، اما نمی توان همه ی تولیدات سیما را با یک چوب نواخت و از این میان نمونه های قابل اعتنایی می توان یافت .  با آن که زمانه در زمان مصروف شده ی تولید و اسباب و لوازم صحنه با سریال های قبلی حسن فتحی تفاوت دارد ، اما در نگاه روایی از کارهای قبلی بهتر عمل می کند . حتی میوه ی ممنوعه که بیشتر به جهت زمان پخش تاثیررسانه ای در تماشاچی داشت ، به میزان زمانه در پیروی از اصول درام موفق نبوده است .

شاید توضیح این برتری برای زمانه نیازمند مقدمه ای مفصل در سبک های دیالوگ نویسی فارسی در سینمای ایران باشد . آن چه که به اشتباه از نمایش نامه نویسی به فیلم نامه ها منتقل شده و در ارائه ی سواد نویسنده ، به غلط به نام شخصیت ها سند می خورد . همه ی آدمی های یک فیلم فیلسوف و شاعر و عارف و جامعه شناس می شوند و بیانیه های عقده شده برای کارگردان و نویسنده ، لقمه های کله گربه ای دهان سکته زده یشان می شود .

اولین خصیصه ی زمانه متن نمایشی درست آن است . تلاشی برای تفاخر و تمایز متن نمایشی نسبت به نمونه های دیگر وجود ندارد ، با این حال تمام ارکان درام در جایگاه درستشان قرار دارند . درگاه های ورود به هر شخصیت در درام مثل نقب موسیقیدان از دستگاهی به دستگاه دیگر است . در روایت زمانه نیز این نکته رعایت شده است . نکته ای که مفهوم تدوین را که تقریبا در آثار تلویزیونی تا حد یک مونتاژ ساده تنزل می یابد ، برای زمانه قابل تعریف می کند . وقتی در یک سریال تعداد اشخاص بازی زیاد است و حتی نقش های سه و چهار در پیش رفت داستان موثرند ، پرداختن به همه طوری که خط اصلی داستان از دست نرود کار سختی است . علاوه بر این در این دنبال کردن موازی نباید به هر نقش بیش از آن چیزی که نیاز تاثیر دراماتیک است میدان داد و این نکته در زمانه لحاظ شده است .

اما آن چه متن نمایشی (فیلم نامه ) زمانه را نسبت به دیگر مجموعه های تلویزیونی متمایز می کند ، دیالوگ نویسی متن است .

زمانه

شاید توضیح این برتری برای زمانه نیازمند مقدمه ای مفصل در سبک های دیالوگ نویسی فارسی در سینمای ایران باشد . آن چه که به اشتباه از نمایش نامه نویسی به فیلم نامه ها منتقل شده و در ارائه ی سواد نویسنده ، به غلط به نام شخصیت ها سند می خورد . همه ی آدمی های یک فیلم فیلسوف و شاعر و عارف و جامعه شناس می شوند و بیانیه های عقده شده برای کارگردان و نویسنده ، لقمه های کله گربه ای دهان سکته زده یشان می شود . اما در زمانه خبری از فلاسفه و جامعه شناسان و مصلحان نیست . هر شخصیت به دنبال خواسته های دنیای واقعی اش است . هر چند که عمق مفهوم هر نیت ، به خوبی در کلام شخصیت ها مشخص است .

فتحی با توجه به همان شخصیت پردازی که در فیلم نامه پیش بینی ، و متناسب با دیالوگ هایی که برای هر شخص بازی انتخاب شده است ، اکت های بازیگران را در میزانسن ها معین می کند . اتفاقا در زمانه از تصویربرداری مفاخره آمیز خبری نیست . تصویربرداری که بیش از مسیر داستان به چشم بیاید . نورپردازی زمانه با توجه به ظرفیت های یک تصویربرداری تلویزیونی صورت می گیرد و سعی بر فضا سازی شبه سینمایی ندارد . مهم داستان است و همراه کردن تماشاچی با داستان . حتی اگر قصد زمانه سرگرمی باشد ، در این هدف موفق عمل می کند . سرگرمی برای معمایی که چند سال بود در تلویزیون ایران این طور کلاف سردرگمش ، حس کنجکاویمان را غلغلک نداده بود .

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان