تبیان، دستیار زندگی
با حضور شیخ بهایی، اصفهان كانون زهد و علم و تقوا می شود. رهنمون و ارشاد و تعلیم این پیر خستگی ناپذیر، جمعی را به كمال كشانده و هر روز گروهی تازه در مجلس درسش حاضر می شوند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شمع محفل انس

شیخ بهایی

با حضور شیخ بهایی، اصفهان كانون زهد و علم و تقوا می شود. رهنمون و ارشاد و تعلیم این پیر خستگی ناپذیر، جمعی را به كمال كشانده و هر روز گروهی تازه در مجلس درسش حاضر می شوند.

شمع و گل و پروانه جمعند در این محفل

در محفل انس ما عشق است چو پیمانه

دین و تعالیم آسمانی، همواره به عنوان چراغی از چشمه نور مشرق راهگشای بشر پا در خاک بوده تا او راه سعادت را بپیماید ، افرادی كه در این مسیر طی طریق نموده اند و به مدارج ترقی روحانی نائل شده اند، خود می توانند دستگیر دیگر در راه ماندگان گردند.

انرژی و نیروهای معنوی که این گونه شخصیت ها از آن برخوردارند، در همنشینانشان نفوذ کرده و با مرور زمان اعمال و رفتار آنان را تحت سیطره خود در می آورد.

مجالست با نیکان، همچون کیمیا است؛چنانكه همنشینی با بدان، موجبات گمراهی انسان را فراهم  می آورد و از همین رو نیز قرآن از آن منع كرده است.

« وقَد نَزَّلَ عَلَیكُم فِى الكِتبِ ان اذا سَمِعتُم ءایتِ اللَّهِ یُكفَرُ بِها ویُستَهزَا بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّى یَخوضوا فى حَدیثٍ غَیرِهِ انَّكُم اذًا مِثلُهُم انَّ اللَّهَ جامِعُ المُنفِقینَ والكفِرینَ فى جَهَنَّمَ جَمیعاً.»( نساء140)

و خداوند (این حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هر گاه بشنوید افرادى آیات خدا را انكار و استهزا مى كنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى كند.(1)

علامه طباطبایی در ذیل این‌آیه  مى نویسد: «جمله «انَّكُم اذًا مِثلُهُم»تعلیلى است بر نهى از ارتباط دوستانه با كفّار؛ یعنى مسلمانان اگر با غیر مۆمنان مجالست كنند از نظر خوى و خصلت همانند آنان خواهند شد.»(2)

به هر حال، تاثیرپذیرى انسان  از همنشین از نظر منطق اسلام تا آن حد است كه در روایات اسلامى از پیامبر خدا حضرت سلیمان ع چنین نقل شده:

« درباره كسى قضاوت نكنید تا به دوستانش نظر بیفكنید، چرا كه انسان بوسیله دوستان و یاران و رفقایش شناخته مى شود.»(3)

امیر المۆمنین على (ع) نیز در این باره مى فرمایند: « هر گاه وضع كسى بر شما مشتبه شد و دین او را نشناختید به دوستانش نظر كنید، اگر اهل دین و آئین خدا باشند او نیز پیرو آئین خدا است، و اگر بر آئین خدا نباشند او نیز بهره اى از آئین حق ندارد.»(4)

با این وصف، بهترین همنشینان برای تربیت خصوصا تربیت عقلانی، صالحان هستند كه بیشترین تاثیر را بر رشد و تربیت عقلانی انسانها در طول تاریخ داشتند .

شیخ بهایی از جمله این افراد صاحب نفس است كه در دروه خود، افراد بیشماری را تربیت نموده و اصفهان را به محفل انس اولیاء خدا تبدیل نمود.

با حضور شیخ، اصفهان كانون زهد و علم و تقوا می شود. رهنمون و ارشاد و تعلیم این پیر خستگی ناپذیر، جمعی را به كمال كشانده و هر روز گروهی تازه در مجلس درسش حاضر می شوند. حرفش به دل می نشیند، كلامش مهربان است ، عملش بی ریا و با اخلاص است.

وی در سنین بالای شصت سالگی ، مدرس و معلم مدارس علمیه پایتخت صفوی است ، بعد از نماز مغرب و عشا به عادت دیرینه یا جمعی از شاگردان خود و از جمله صدرالدین شیرازی به خانه می آیند.

اینان به دنبال بحث علمی آن روز صبح مدرسه خواجه صحبت می كنند. شاگردان شیخ بهائی پس از شنیدن نظر غایی استادشان، بحث و مجادله علمی آن روز را پایان یافته تلقی كردند و خود را آماده شنیدن صحبتهای خصوصی و شیرین استاد نمودند.

شاگردان نیكو می دانستند، استادشان در محافل علمی خصوصی ، معمولا مطالب بدیع علمی بیان می نماید و علاوه بر آن ، شیرینی و حلاوت كلام وی چند برابر می شود.

اینان در انتظار چنین مطالبی بودند كه شیخ چنین گفت: « شاه صفوی در مسافرت اخیرش به صفحات شمال و قفقاز و قراباغ ، از مراغه نیز دیدن نمود و ویرانی رصدخانه معروف آن شهر، او را بر آن داشت تا گروهی را به مرمت و باز سازی آن اعزام نماید. من به اتفاق جمعی از اهل فن ، از جمله علیرضا خوشنویس و جلال منجم عازم مراغه ایم ، لذا در این مدت ، كار حوزه را به شما وا می گذارم .»(5)

صدرالدین شیرازی اگر چه از احیا و باز سازی یك اثر علمی بی نظیر خرسند بود، اما به خوبی می دانست استادش هفته ها و چه بسا ماهها در مسافرت خواهد بود و در دوران مفارقت ، آن همه سۆال و پرسش و ابهام در بوته نسیان و فراموشی خواهد افتاد و این امر برای جوان جویای نام و پرشور و شری چون ملاصدرا گران می آمد و این بسیار مشكل بود،

لذا با ادب آمیخته با تأسف از استاد پرسید: آیا استاد قصد دارند، موارد مبهم و اثبات ناشده كتاب شریف تشریح الافلاك را در رصد خانه موصوف به بوته آزمایش نهند كه اگر چنین قصدی نمایند، چه بسا تقارن گردش كواكب منظوره ، گاه ماهها به طول انجامد و در مدرسه خواجه ، كوكب اقبال شاگردان چشم بر در به برج افول نشیند.

شیخ بهائی از این كه بدین قدر، مورد توجه و مهر و محبت شاگردانش بود خدا را شكر نمود و خطاب به آنان گفت : كار حوزه ، آموختن است تا عمل درست آید و اینك زمان بروز حاصل تجربه هاست ، آنچه را در طول زمان آموختیم . كار مرمت رصد خانه را به لطف الهی یكسره خواهیم كرد و به شرط حیات به جمع یاران خواهیم پیوست .(6)

به هر حال انسان موجودی تغییر پذیر و درنهایت تربیت پذیر ست. همنشینی با صالحان، انسان را به سعادت رهنمون ساخته، چنانكه مجالست با طالحان، وی را ژرتگاه سقوط و هلاكت می كشاند.


پی نوشت‏ها:

1.    ناصر مكارم شیرازى ، ترجمه قرآن( مكارم)، قم، دار القرآن الكریم( دفتر مطالعات تاریخ ومعارف اسلامى)، 1373 ش ، ج 1 ص 100

2.    علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان ، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، 1374 ش ، ج 5، ص: 188

3.    محمد باقر مجلسی ، بحار الأنوار، بیروت، مۆسسة الوفاء ، ج  71 ، ص  188 .

4.    همان، ج  71 ، ص 197 .

5.    اسدالله بقایی، شیخ بهایی در آیینه عشق، قم؛ دفتر تبلیغات اسلامی

6.    همان

منابع:

قرآن کریم

تفسیر المیزان

بحارالانوار

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان