تبیان، دستیار زندگی
تاخیر در پرداخت حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی مجالی شد تا از نگاهی دیگر به بررسی وضعیت کنونی اقتصاد بپردازیم....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد شهاب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازنشستگان یکی از قربانیان انحراف نقدینگی اند...


تاخیر در پرداخت حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی مجالی شد تا از نگاهی دیگر به بررسی وضعیت کنونی اقتصاد بپردازیم....


بازنشستگان

وقتی مشاهده می شود که منابع مالی صندوق ها از مسیر اصلی خود منحرف شده و  در راه های دیگری خرج میشود، به قطع می توانیم بگوییم که سیاست های پولی هم چون سمی برای اقتصاد ایران عمل خواهد کرد،( چرا که پول منحرف میشود)؛  متاسفانه امروز دیگر نمی توانیم با کنترل عرضه  پول از ناحیه بانک مرکزی جلوی پمپاژ پول را بگیریم چرا که امروز پمپاژ پول از طریق فعالیت های نامولد و ضد مولد در حال انجام است بنابراین سم سیاست های پولی پادزهری به سادگی تصور این که بانک مرکزی پول چاپ نکند، ندارد و لازم است پادزهر واقعی شناخته شود تا هر چه سریع تر مانع انحراف نقدینگی در جامعه بشود... قبل از آن که به  دلایل انحراف نقدینگی اشاره کنیم، در صدد اشاره به انعکاس هایی که امروز از انحراف نقدینگی در جامعه وجود دارد، هستیم.

کاهش دستمزد بازنشستگان تامین اجتماعی  و تاخیر در پرداخت های آنها  که فقط مربوط به سازمان تامین اجتماعی نیست، صرف شدن قسمتی از منابع بودجه ی عمرانی در جاهای دیگر، هدایت نشدن نقدینگی به امور مولد و تولید، فساد مالی در بازارهای مالی و هدایت نشدن منابع صندوق ها و حساب ها در جایی که باید هدایت شوند، گوشه ای از انعکاس های انحراف نقدینگی است...

بی شک بازنشستگان امروز که تا قبل از بازنشستگی از حسابشان برای امروز کسرمیشد، از بابت آنچه بر سر اقتصاد آمده که انعکاسش به کاهش و عدم پرداخت به موقع حقوق بازنشستگی شان شده است، مورد ظلم واقع شده اند و اگر اقتصاد ایران می خواهد ریشه این انحراف نقدینگی ها را از بین برده و پادزهر واقعی برای انحراف نقدینگی پیدا کند، خوب است با شناخت درست از اقتصاد ایران به جنگ با علت کاستی ها برود...

امروز تقاضاهایی برای پول ایجاد شده است که این تقاضاهای جدید ایجاد شده برای پول است که سبب انحراف نقدینگی شده است. تقاضاهای جدید پول عبارت اند از: تقاضای پول برای خرید دلار، تقاضای پول برای انجام واردات و تقاضای پول برای قاچاق و دلالی...

امروز تقاضاهایی برای پول ایجاد شده است که این تقاضاهای جدید ایجاد شده برای پول است که سبب انحراف نقدینگی شده است. تقاضاهای جدید پول عبارت اند از: تقاضای پول برای خرید دلار، تقاضای پول برای انجام واردات و تقاضای پول برای قاچاق و دلالی...

دیگر پول در بازار محصول تقاضا نمیشود و به همین دلیل است که دیگر نرخ بهره در بازار محصول تعیین نمی شود و این پول است که قیمت خودش را بر اساس منحنی های عرضه و تقاضای خودش تایین می کند.

تقاضا برای پول یعنی تقاضا برای بازدهی و یا منفعت، زمانی کنز (پس انداز) پول منفعت می آورد ولی امروز تجارت با پول بازدهی و منفعت می آورد و این عاملی شده است که اگر پول در جایی خوابیده باشد به سرعت به سمت بازار نامولدگری برود، پول به دنبال تقاضاهای خود حرکت می کند و دیگر کاری ندارد که این تقاضا خوب است یا بد.. خوب و بد از نظر اقتصاد این است که کجا بازدهی و منفعت بیشتر است.

بازنشستگان

وقتی در اقتصاد ایران ناامنی برای مولد ها یعنی امنیت برای نامولد ها و وقتی که عدم بازدهی برای مولد ها یعنی بازدهی برای نامولد ها، معلوم است که نتیجه ی سیاست هایی که بی ثباتی را افزایش و هزینه های تولید را افزایش می دهند چه خواهد بود؟ ایجاد تقاضاهای نامولد برای پول و انحراف نقدینگی و این انحراف نقدینگی یعنی محروم شدن افراد ذی حق از حق خود و کمک به پمپاژ پول از طریق جواب دادن پول به تقاضاهای نامولد گری که نتیجه ی این اتفاقات افزایش سرسام آور نقدینگی و بی ارزش شدن پول ملی خواهد بود، فاجعه ای که نمی توان در قالب واژه ها به بیان آن پرداخت...

و اگر در چنین شرایطی بانک مرکزی هم بخواهد پول چاپ کند، دیگر معلوم است چه اتفاقاتی خواهد افتاد!!!

نتیجه آن خواهد شد که پایه های اقتصاد از بین رفته ولی عده ای خیلی پول دار شده اند و نقدینگی فراوانی در کشور وجود داشته باشد و کسانی که با اقتصاد ایران بیگانه هستند با خود بگویند چگونه است که تولید رو به زوال حرکت کرده است ولی این همه نقدینگی در جامعه پخش ( متمرکز) شده است؟!

زمانی تقاضای پول منوط به بازار محصول بود، نتیجه  تقاضای پول تولید بیشتر نیز بود، چرا که در  بازار محصول کسانی تقاضای پول می کردند که میخواستند تولید کنند و علت آنکه پول برای تولید تقاضای میشد، بازدهی بالای تولید بود و لذا این سبب میشد که پول برای تولید در بازار محصول تقاضا شود و لذا بگوییم که نرخ بهره در بازار محصول تایین شده و انعکاس بازدهی تولید می باشد... ولی زمانی که تقاضای پول خارج از بازار محصول باشد نتیجه تقاضای پول تولید بیشتر نیست هر چند که منفعت بیشتر برای کسانی که پول تقاضا کرده اند ایجاد شده است ولی چون بازدهی در امور نامولد بوده  است، تامین این تقاضا برای پول یعنی رونق نامولد گری و کاهش تولید به جای افزایش تولید و این یعنی افزایش فقر و فساد و ربا خواری...

انحراف نقدینگی نیز نتیجه ی همین تقاضای های منحرف شده از پول می باشد. بنابراین باید کاری کرد که تقاضای های نامولد از صحنه ی اقتصاد کنار روند. دولت می تواند از این طریق که هر کس دست به تولید بزند، بیش از بازدهی نامولد گری، به تولید کننده بدهد، مسلما بازدهی تولید افزایش می یافته و می توان امید به از بین رفتن تقاضاهای نامولد پول که ثمری جزء تشدید رکود تورمی  و انحراف نقدینگی ندارند،باشیم.

تقاضا برای پول یعنی تقاضا برای بازدهی و یا منفعت، زمانی کنز پول منفعت می آورد و امروز تجارت با پول بازدهی و منفعت می اورد و این عاملی شده است که اگر پول در جایی خوابیده باشد به سرعت به سمت بازار نامولدگری برود، پول به دنبال تقاضاهای خود حرکت می کند

عدم تامین تقاضاهای نامولدان از پول و ارز و نظارت بر بازارهای غیر رسمی و از بین بردن این گونه بازارها از طریق برخورد نظامی نیز از دیگر راهکارهای لازم و واجب برای شرایط امروز اقتصاد ایران میباشد که کمک شایسته ای به کنترل حرکت در باتلاق نابودی اقتصاد ایران می کند و از این رهگذر می توان شاهد کاهش انحراف نقدینگی باشیم...

البته گامی دیگری هم وجود دارد و آن تقویت تولید برای رسیدن به این رابطه ی علت و معلولی است: از تولید به پول برسیم نه برعکس ... که در یادداشت بعدی به آن خواهیم پرداخت ولی فعلا آنچه ضرورت دارد نابودی نامولدان است که امروز مولدها به حمایت جدی  از طریق نابودی نامولدان احتیاج دارند...

اگر اقتصاد ایران سعی کند به جای تقاضای نامولد گری تقاضای مولد گری ایجاد کند، سیاست های پولی هم می توان به عنوان کاتالیزگر به کمک درمان اقتصاد ایران بیاید ولی شرط آن است که دولت بستر استفاده ی صحیح از پول را از طریق ایجاد بازدهی بیشتر در تولید و خفه کردن نامولدان ایجاد کند...

محمد شهاب

بخش اقتصاد تبیان