پاپا نوئل برف پارو می کند
سال نوی میلادی برای صنعت سینما فقط حكم یك زمان خوب برای اكران عمومی فیلمهای مطرح و پرسروصدا نیست.
خود كریسمس همواره دستمایهای قوی برای فیلمهای سینمایی بوده و طی دهههای گذشته، تعداد زیادی فیلم سینمایی تولید شده كه قصه آنها در ایام تعطیلات كریسمس رخ داده و مضمون اصلی آنها در ارتباط با این زمان بوده است اما همه این فیلمها نگاه یكسانی به كریسمس و بابانوئل نداشتهاند و از زاویه و نگاههای متفاوتی به این موضوع پرداختهاند.
برای بازیگران سینما هم بازی در نقش بابانوئل یا شخصیتهایی كه درگیر ماجراهای كریسمس میشوند از جذابیت و اهمیت ویژهای برخوردار است.
صنعت سینما در طول سالها و دهههای گذشته تلاش كرده فیلمهای كریسمس خود را در ایام تعطیلات كریسمس و سال نو روانه پرده سینماها كند تا با جلب تماشاگران بیشتر فروش بالاتری را برای آن رقم بزند، اما همیشه در عمل این اتفاق رخ نداده است و بسیاری از فیلمهای كریسمسی با استقبال كم و پایین تماشاگران روبهرو شدهاند.
«چه زندگی فوقالعادهای» محصول سال 1946 یكی از قدیمیترین و معروفترین فیلمهای كریسمسی است كه توسط فرانك كاپرا كارگردانی شد و جیمز استوارت و دانا رید بازیگران آن بودند.
این درام اجتماعی و انتقادی هماكنون لقب یكی از شاهكارهای كلاسیك تاریخ سینما را گرفته و اهمیت بعد اجتماعی و انسانی آن بسیار بیشتر از وجه كریسمسی آن است.
قصه فیلم درباره جورج بیلی، مرد جوانی است كه تلاش دارد كارهای خوب و درست را انجام دهد و در شب سال نو با یكسری اتفاقات پیشبینینشده روبهرو میشود. فیلم، پایان خوشی دارد كه با كریسمس گره میخورد و كام شخصیتهای قصه و تماشاگران را شیرین میكند.
این فیلم فاصله زیادی با «تنها در خانه» (1990) دارد كه كریس كلمبوس كارگردانی كرد و مككالی كالكین كوچولو، با آن تبدیل به یكی از گرانترین بازیگران زمان خود شد.
این فیلم زنده بر مبنای قصه فیلمنامهای از جان هیوز، حال و هوایی كارتونی دارد و درباره پسربچهای است كه در ایام تعطیلات سال نو از سفر خانوادگی جا مانده و در خانه تنها میماند.
او باید با دو سارق محلی ـ كه با استفاده از فرصت تعطیلات و خلوتی محل قصد سرقت از منازل را دارند ـ مقابله كند. مبارزه بین این سه شخصیت اصلی قصه، باعث خلق موقعیتهایی كمدی و خندهدار میشود.
جان فاورو (كارگردان «مرد آهنی» 1 و 2) در «كوتوله» خود در سال 2003، سراغ بخش ویژهای از مراسم كریسمس رفت و قصه كوتولههایی را تعریف كرد كه برای اهدای هدایای كریسمس بابانوئل به كمك او میآیند.
ویل فرمال و جیمز كان نقشهای اصلی این فیلم را بازی كردند، اما تری زویگوف در «بابانوئل بد» در همین سال، یك فیلم عجیب و غریب كریسمسی ارائه داد.
شاید همین غیرمتعارف و عجیب و غریب بودن قصه فیلم بود كه باعث عدم استقبال تماشاگران در آن شد. بیلی باب تورنتون در این فیلم در نقش سارقی درآمد كه برای فرار از دست ماموران پلیس در ایام كریسمس، لباس بابانوئل را به تن میكند و دست به كارهایی میزند كه یك بابانوئل هیچوقت انجام نمیدهد.
قصههای كریسمسی به دلیل حال و هوای مثبت و درام این زمان باید فضایی گرم با پایان خوش داشته باشند. به همین دلیل است كه تماشاگران سینما كمتر فیلمی را در این زمینه میبینند كه حال و هوایی تلخ یا ترسناك داشته باشد
منتقدان سینمایی گفتند اگر فیلمنامه فیلم كمی دقیقتر و موشكافانهتر بود، میتوانست لقب یك فیلم ماندگار را ـ كه میتواند با استفاده از عناصر كریسمسی، قصهای بر ضد آن ارائه دهد ـ از آن خود كند.
شوخی با كریسمس
جو دانته، فیلمساز مطرح دهه 80 میلادی هم كمدی درام علمی ـ تخیلی خود «گرملینها» هم به شوخی با كریسمس پرداخت.
در فیلم او كه در سال 1984 فروش خوبی در جدول گیشه نمایش سینماها كرد، یكسری موجود كوتوله و عجیب و غریب فضایی در ایام كریسمس به كره زمین میآیند و یكسری مشكل برای خانوادههایی خلق میكنند كه به زور حكم مهمان ناخوانده را برایشان دارند.
آرنولد شوارتزنگر، قهرمان اكشن دنیای سینما هم با «تمام راه جرنگ جرنگ كن» یك كمدی كریسمسی را تجربه كرد. فیلم را برایان لوانت در سال 1996 كارگردانی كرد و برای تماشاگران سینما دیدن كمدی بازیهای بازیگر سرسخت فیلمهای «كونان» و «ترمیناتور» جالب بود.
این فیلم، حرف تازهای را در رابطه با كریسمس و ماجراجوییهای آن مطرح نكرد، اما حضور كسی مثل آرنولد در نقش اصلی آن یك مزیت به حساب میآمد.
«معجزه در خیابان سی و چهارم» كاملا یك فیلم كریسمسی است.
نسخه اصلی فیلم در سال 1947 ساخته شد و در سال 1994 دوبارهسازی شد، اما نسخه جدید نتوانست موفقیت دو نسخه كلاسیك اصلی را تكرار كند. ران هاوارد هم كه همیشه دوست داشت فیلمی در ارتباط با ایام سال نو میلادی بسازد، در سال 2000 سراغ قصه كلاسیك و معروف دكتر سو به نام «چگونه گرینچ كریسمس را دزدید» رفت و آن را با حال و هوایی كارتونی ساخت.
جیم كری با یك گریم تازه و غیرمتعارف در نقش گرینچ بازی كرد. سال 1966 هم یك فیلم كارتونی از این قصه تهیه شده بود.
جیم كری در سال 2009 هم در «یك سرود كریسمسی» در نقش شخصیت اسكروچ ظاهر شد. این فیلم به كمك فناوریهای نوین كامپیوتری، بازیگران خود را به شكل كارتونی روی پرده سینماها به نمایش گذاشت.
رابرت زمهكیس ـ كارگردان فیلم ـ در سال 2004 از همین تكنیك بهره گرفت و قصه كریسمسی «قطار سریعالسیر قطب» را با بازی تام هنكس كارگردانی كرد. در قصه این فیلم، یك پسربچه با قطار قطب راهی محلی میشود كه بابانوئل در آنجا گرفتار شده و نمیتواند كادوهای شب سال نو را به دست بچهها برساند.
بالاخره بابانوئل در فیلم «بابانوئل» در سال 1994 به صورت شخصیت محوری یك محصول سینمایی درآمد. جان پاسكوئین ـ كارگردان فیلم ـ نقش بابانوئل را به تیم آلن داد. این فیلم كمدی، به شرح مشكلاتی میپردازد كه یك بابانوئل تپل در ایام سال نو میلادی با آنها روبهرو میشود.
تیم برتون هم ازجمله فیلمسازانی است كه علاقه زیادی به كریسمس دارد. او در «بتمن برمیگردد» (1992) قصه فیلم كمیكاستریپی خود را به ایام سال نو و تعطیلات كریسمس برد.
كریسمس به عنوان یك پسزمینه قوی در خدمت قصه فیلم و رویارویی او با شخصیت منفی قصه یعنی پنگوئن (با بازی دنی دویتو) قرار گرفت. كریسمسی كه تیم برتون نشان داده و ارائه میكند، فضایی سرد و تیره دارد.
این فیلمساز در انیمیشن «كابوس قبل از كریسمس» ـ كه تهیهكنندهاش بود و توسط هنری سلیك كارگردانی شد ـ شخصیت اصلی ترسناك قصه را از دنیای هالووین راهی ایام كریسمس میكند تا یكسری ماجراجویی خندهدار خلق كند.
كریسمس اكشن میشود
در فیلمهایی اكشن و درام مثل «اسلحه مرگبار» (1987)، «دقیقا عشق» (2003) و «كیسكیس بنگبنگ» (2005)هم كریسمس به صورت یك پسزمینه مهم خود را به نمایش میگذارد. به گفته منتقدان، میتوان یك فهرست بلندبالا از فیلمهایی ارائه كرد كه كریسمس یك جورهایی در یك گوشه آن حضور و نقش داشته باشد.
پل درگارابدیان، منتقد و تحلیلگر اقتصادی میگوید: كریسمس چیزی نیست كه صنعت سینما بتواند براحتی از كنار آن رد شود و اگر ما از ژانر كریسمس استفاده كنیم، كار گزافی نكردهایم. كریسمس همیشه بهانه خوبی به دست فیلمنامهنویسان میدهد تا قصهای جذاب، سرگرمكننده و خانوادگی را تعریف كنند. طبیعی است كه قصههای كریسمسی به دلیل حال و هوای مثبت و درام این زمان باید فضایی گرم با پایان خوش داشته باشند. به همین دلیل است كه تماشاگران سینما كمتر فیلمی را در این زمینه میبینند كه حال و هوایی تلخ یا ترسناك داشته باشد. با فیلمنامهنویسان زیادی برخورد كردهام كه طرحهای متفاوت و غیرمتعارفی برای قصههای كریسمسی خود دارند، اما آنها میگویند جرات آن را ندارند كه این قصهها و طرحها را به فیلمنامه تبدیل كنند. نگرانی آنها این است كه تماشاگران سینما با پسزدن فیلمهایی كه براساس این فیلمنامهها ساخته میشود، آینده كاری آنها را به خطر بیندازند.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع:جام جم به نقل از رویترز
مترجم: كیكاووس زیاری