تبیان، دستیار زندگی
مرد شایسته، (هموکه) دارای همه ویژگی های یک انسان کامل و مردی نیکوست، آن کس است که هوا و هوس خود را تابع امر خداوند قرار داده است و نیروهای خود را در راه رضای خداوند به کار می بندد، ذلّت و حقارت (ظاهری) همراه با حق را نزدیک تر به سرافرازی ابدی می داند تا آ
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داروی بیماری کشنده دین

عقل


همان گونه که در مقاله قبلی عرض شد، در مرحله دوم این نوشتار به راه پیش گیری از وقوع در دام بدعتگذار می پردازیم . طبعاً باید راه را در میان سخنان اهل بیت (علیهم السلام) پیدا نمود. همان سرآمدان طریق بندگی خداوند سبحان که به فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در حدیث متقن ثقلین در کنار قرآن مجید تنها وسیله نجات از ضلالت اند.

راه درمان

از احادیث، این گونه به دست می آید که راه نجات تنها و تنها در پیروی از اسلام شناسان عادل و علمای ربّانی است. همچنین در برخی روایات افزون بر آن که به پیروی از عالمان امین سفارش نموده اند، ما را از گرفتاری در دام شیّادان و مدّعیان دروغین معنویت، شدیداً برحذر داشته اند.

حضرت سید الشهداء (علیه السلام) در ضمن حدیثی می فرمایند:

مجاری امور دین و احکام شرعی بر عهده علمای خداشناس که امانتدار حلال و حرام الهی هستند، می باشد.

هم چنین در حدیثی نسبتاً طولانی حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) از قول جدّ بزرگوار خود حضرت امام رضا (علیه السلام) و ایشان از حضرت امام سجّاد (علیه السلام) در زمینه مطلب مذکور، بیانات بسیاری مهمی فرموده اند که ما به جهت اختصار فقط ترجمه گونه ای از آن را ذکر می کنیم. می فرمایند: وقتی مردی را دیدید که به طور برازنده ای قیافه اهل خیر را دارد و از منش خوبی برخوردار است و مقدّس مآبانه صحبت می کند و در رفتارش تواضع به خرج می دهد، پس درنگ نمایید (زود قضاوت مکنید) مبادا شما را فریب بدهد. زیرا بسیار پیدا می شود کسی که (هوس) رسیدن به دنیا و لذت محرمّات او را عاجز می کند. (مغلوب هوا و هوس می شود) چرا که انسانیست با ضعف نیت و پستی شخصیت و قلب ترسو. لذا از دین، به عنوان دامی جهت شکار دنیا استفاده می کند و به همین علت است که همیشه مردم را بوسیله ظاهر خود فریب می دهد ولی اگر قدرت بر کار حرامی بیابد (یا بتواند از مال حرامی استفاده کند) شتابان و بدون درنگ، دامان خود را به حرام می آلاید.

مرد شایسته، (هموکه) دارای همه ویژگی های یک انسان کامل و مردی نیکوست، آن کس است که هوا و هوس خود را تابع امر خداوند قرار داده است و نیروهای خود را در راه رضای خداوند به کار می بندد، ذلّت و حقارت (ظاهری) همراه با حق را نزدیک تر به سرافرازی ابدی می داند تا آقایی و عزّت (ظاهری) در باطل را

و اگر دیدید که این مرد از مال حرام اجتناب می کند، پس آرام باشید. (سریعاً داوری مکنید) مبادا گرفتار نیرنگش شوید! چرا که هوس های آدمیان گوناگون است. فراوان است کسی که توجّهی به مال حرام ندارد هر چند که زیاد باشد ولی در عین حال (از آنجا که موجود شهوترانی است) خویشتن را به زنی (حتی) شوم و قبیح المنظر، فرا می خواند و دامان خود را به حرام می آلاید! اگر همین شخص را این گونه یافتید که از این حرام (نیز) پرهیز می کند. پس (باز هم) شتاب مورزید! فریبش را مخورید! تا اینکه آنچه را با عقل خود پذیرفته است، با دقت ملاحظه کنید و مورد سنجش قرار دهید. پس چه بسیار، کسی که تمامی گناهان پیش گفته را ترک می کند ولی از عقلی استوار و پا برجا برخوردار نیست. لذا آنچه را که جاهلانه تباه می کند، از آنچه عاقلانه اصلاح می کند، بیشتر است. (تا بدین جا هنوز جهت شناسایی کافی نیست!) پس اگر دیدید از استواری عقل برخوردار است درنگ کنید و شتاب مورزید! مبادا شما را گول برند!! تا اینکه دقت کنید و بررسی کنید، آیا در کنار هوس خود در مقابله با عقلش قرار دارد یا به همراهی عقل خود در رویارویی با هوسش می پردازد: اشتیاق و بی میلی او نسبت به ریاست های باطل چگونه است؟ چرا که حقیقتاً در میان مردم کسی وجود دارد که به خسارت دنیا و آخرت می رسد، دنیا را برای رسیدن به دنیا ترک می کند و سر کردگی و ریاست باطل را برتر از لذت مال و منال و نعمات حلال قلمداد می کند. لذا همه آن نعمت ها را در راه رسیدن به ریاست، پشت سر می نهد تا آنجا که وقتی به او گفته می شود: از خدا پروا پیشه ساز، خوی برتری خواه او، وی را به گناه می کشاند، پس جهنم برایش کفایت می کند و چه بد جایگاهی است.

عقل

پس او در تاریکی و ظلمت گام بر می دارد. اولین باطل (شاید منظور بدترین نوع ظلم یعنی همان بدعتگذاری باشد) او را به دورترین و خسارت بارترین خسارت ها رهبری می کند و پس از آنکه طالب چیزی شد که توانش را ندارد (فاقد شایستگی ریاست می باشد) پروردگارش او را در سرکشی و طغیانش یاری می نماید (یعنی از او قطع امید می شود و با اعمال خود، فقط عذاب خود را فزونی می بخشد) پس حلال می کند آنچه را خداوند حرام نموده است و تحریم می کند آنچه را که خداوند حلال قرار داده است. به آنچه که از دینش واگذاره و رها کرده، اهمیتی نمی دهد، تا آن هنگام که ریاستش آسیبی نبیند، همان ریاستی که به خاطر آن تقوی (در ظاهر) پیشه ساخته بود. پس آن ها کسانی هستند که خداوند بر آن ها غضب فرموده است و آنان را از رحمتش دور ساخته و برایشان عذاب دردناکی مهیّا کرده است.

تا بدین جا حضرت حقّه بازان ریاست طلب را که از دین به عنوان طعمه استفاده می نمایند معرّفی فرمودند و ما را از آن ها بر حذر داشتند، در فرازهای بعدی، حضرت انسان های پاکدامن و راست کرداری را معرّفی می کنند که صلاحیت رهبری دینی و معنوی دیگران را دارند و ما را به پیروی از آن ها ترغیب می نمایند، امّا ترجمه فرازهای بعدی این چنین است.

ولکن مرد شایسته، (هموکه) دارای همه ویژگی های یک انسان کامل و مردی نیکوست، آن کس است که هوا و هوس خود را تابع امر خداوند قرار داده است و نیروهای خود را در راه رضای خداوند به کار می بندد، ذلّت و حقارت (ظاهری) همراه با حق را نزدیک تر به سرافرازی ابدی می داند تا آقایی و عزّت (ظاهری) در باطل را. او می داند اندک سختی و بدبختی (ظاهری) دنیایی که متحمل می شود او را به جاودانی نعمات می رساند، در سر منزلی که نابود نمی شود و از میان نمی رود و (می داند) انبوه خوشی و شادی که به او می رسد در صورتی که از هوس خود تبعیّت کند، او را به عذابی دائمی و تمام ناشدنی می رساند. پس آن مرد، شخصیتی است عالی مقدار. بنابراین به او متمسّک بشوید و به روش او اقتدا کنید و به وسیله او به پروردگارتان متوسّل شوید پس او این چنین است که دعایش ردّ نمی شود و خواسته اش (از محضرر بوبی) بی پاسخ نمی ماند .

از احادیث، این گونه به دست می آید که راه نجات تنها و تنها در پیروی از اسلام شناسان عادل و علمای ربّانی است

ملاحظه می فرمایید در این فراز که حضرت می خواهند، انسان های صلاحیّتدار جهت هدایت را معرفّی بفرمایند، هیچ مطلبی در مورد غیبگویی و مکاشفه و خواب دیدن بیان نمی فرمایند. تنها و تنها یک ملاک مطرح می کنند و آن، تبعیت از امر خداوند و در راه رضای او گام برداشتن است آن هم از روی بصیرت نسبت به دنیا و آخرت.

باز گردیم به جملاتی که در آغاز این نوشتار بیان کردیم. به نظر شما آیا کسانی که این جملات از دهان شان خارج می شود، جزء کدام دسته اند؟ هوا پرستان ریاست طلب که دستکاری در دین را روش رسیدن به مطامع خود قرار داده اند یا جزء دسته رهبران هدایت اند که همّ و غمّ خود را اجرای اوامر خداوند قرار داده اند؟

کسی که اندکی بصیرت دینی داشته باشد، یقیناً تصدیق خواهد کرد که اینان در صورت عدم جنون، جزء دسته اول هستند.

نتیجه :

برای مقابله با چنین نیرنگ هایی که بدعت گذاران در دین از آن استفاده می کنند همه ما باید به کسانی که در حدیث مذکور و در کلام منقول از حضرت سید الشهداء (علیه السلام) معرّفی شده اند، پناهنده شویم و از خرمن دانش آن ها استفاده کنیم. یعنی علمای امین و عادل که با امانتداری کامل تعالیم قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) را در اختیار تشنگان حقیقت قرار می دهند.

پی نوشت:

[1] - تحف العقول، ص 238

2 - الاحتجاج، ص 159- 162

سید علی محمد هاشمی رضوانی

بخش اعتقادات شیعه تبیان      

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.