تبیان، دستیار زندگی
می گویند شهید، لحظه ی شهادت سر بر دامان حورالعین می گذارد سپس وارد بهشتی می شود که نعمتهایش را نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده است. پس چرا باید برای چنین کسی گریه کرد؟ آیا جا ندارد برای او جشن گرفت؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گریه بر کسی که در بهشت است ؟!!


می گویند شهید، لحظه ی شهادت سر بر دامان حورالعین می گذارد سپس وارد بهشتی می شود که نعمتهایش را نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده است. پس چرا باید برای چنین کسی گریه کرد؟ آیا جا ندارد برای او جشن گرفت؟

عزاداری

گریه بر امام حسین و سایر شهدای کربلا فلسفه عمیقی دارد که اگر آن را درست درک کنیم هر کاری از دستمان برآید برای اعتلای این فرهنگ انجام خواهیم داد.

گریه دارای انرژی است که در دنیای ما تاثیر گذار است و از نعمتهای این دنیاست و اثرات بسیار مثبتی دارد که هم در حیطه ی روانشناسی و هم در حیطه ی فرهنگی اثبات شده است. اما در این مقاله به دو دلیل محکم گریه، برای شهدای کربلا و مصائب سایر اهل بیت عصمت و طهارت، می پردازیم. این دو دلیل عبارتند از: 1-  دلیل نقلی و  2- دلیل عقلی

دلیل نقلی

عزاداری و گریه بر امام حسین هم در سیره اهل بیت دیده می شود و هم در کلامشان. مجالس عزاداری امام سجاد و امام صادق، گریه های امام زمان و حتی گریه های شخص پیامبر قبل از وقوع کربلا، نشان دهنده ی تایید و تاکید ارزش گریه بر این مصائب است. به این فهرست، روایاتی که به ثواب اشک و روضه بر امام حسین دلالت دارند را نیز باید اضافه کرد.

دلیل عقلی

وقتی ما بر چیزی گریه می کنیم دو احساس را تقویت می کنیم. یکی احساس هماهنگ با آن، و یکی نفرت از متضاد آن را. یعنی وقتی ما بر شهادت حضرت علی اصغر گریه می کنیم هم احساس حمایت و محبت نسبت به کودکان را تقویت می‌کنیم و هم از ظلم و جنایت نسبت به کودکان نفرت می جوییم و این هر دو احساساتی است که تحت عنوان تولی و تبری در دین بر ما واجب شده است.

اگر فرهنگ عزاداری بر امام حسین در کشورها و مکاتب دیگر هم وجود داشت و همه انسانها از کودکی با تقویت احساسات مثبت و سرزنش و سرکوب احساسات منفی همواره قلبشان را زنده نگه می داشتند هیچگاه اسرائیلی درست نمی شد. هیچگاه مردمی پیدا نمی شدند که حاضر باشند خانه های دیگران را خراب کنند و روی خونشان برای خودشان خانه بسازند. این اندازه بی رحمی و قساوت از نبود یک واکسیناسیون همه ساله برای عواطف عمومی ایجاد شده است

در دین اسلام ،انسان تنها مسئول اعمال خود نیست بلکه مسئول احساسات خود نیز هست. در غیر این صورت تولی و تبری مصداقی پیدا نخواهد کرد. ما مسئولیم که از ظلم، وحشیگری، رذالت، جنایت و ... متنفر باشیم و مسئولیم که خوبی، شجاعت، قیام برای خدا، شهادت و ... را دوست داشته باشیم. غیر از این باشد گناه کرده ایم.

وقتی بر سنگدلی هایی که در کربلا انجام شده است اشک ماتم می ریزیم هم از سنگدلی بیزاری می جوییم و هم نسبت به کسی که مورد سنگدلی واقع شده است احساس همدردی و غمخواری می کنیم. این احساسات مادامی که زنده و فعال باشند، انسان را همواره در مقابل ظلم و خونخواری حساس نگه می دارند. چنین کسی هیچگاه پست و رذل نمی‌شود. شاید بگویید خیلی از عزاداران در مجلس عزا گریه می کنند اما بیرون از این مجالس گرفتار گناهان زیادی می‌شوند.

البته این اتفاق می افتد اما رذالت کسی که بر امام حسین گریه می کند هیچ گاه به حدی نمی رسد که حاضر شود اعمالی شبیه به اعمال قاتلان امام حسین انجام دهد. یعنی کسی که برای مظلوم گریه می کند و از ظالم نفرت نشان می دهد هنوز انسانیتش به کلی از بین نرفته است. این انسان نمی تواند انسان بی گناهی را به قتل برساند. حتی نمی تواند به کشتن انسانهای بی گناه ،رضایت دهد. یعنی این عزاداریها ،جامعه را در برابر جنایتهای هولناک حساس نگه می دارد. برای جنایت یا سکوت در برابر جنایت یک کف حداقلی تعیین می کند. انسانی که از آن کف سقوط کند دیگر عضوی از این جامعه ی عزادار نخواهد بود. طبیعتا کسی که اهل جنایت های بزرگ است هیچگاه عزادار امام حسین علیه السلام نخواهد شد و اشکی نخواهد داشت.

وقتی ما بر چیزی گریه می کنیم دو احساس را تقویت می کنیم. یکی احساس هماهنگ با آن، و یکی نفرت از متضاد آن را. یعنی وقتی ما بر شهادت حضرت علی اصغر گریه می کنیم هم احساس حمایت و محبت نسبت به کودکان را تقویت می کنیم و هم از ظلم و جنایت نسبت به کودکان نفرت می جوییم و این

هر دو احساساتی است که تحت عنوان تولی و تبری در دین بر ما واجب شده است

اگر فرهنگ عزاداری بر امام حسین در کشورها و مکاتب دیگر هم وجود داشت و همه انسانها از کودکی با تقویت احساسات مثبت و سرزنش و سرکوب احساسات منفی همواره قلبشان را زنده نگه می داشتند هیچگاه اسرائیلی درست نمی شد. هیچگاه مردمی پیدا نمی شدند که حاضر باشند خانه های دیگران را خراب کنند و روی خونشان برای خودشان خانه بسازند. این اندازه بی رحمی و قساوت از نبود یک واکسیناسیون همه ساله برای عواطف عمومی ایجاد شده است.

این محرم و صفر است که هر سال احساسات و عواطف ما را واکسینه می کند و یک بار دیگر تمام صفات لازم برای انسان بودن را به همگان یادآوری و در قلبها تقویت می کند. این اشکهای ماست که ما را امتی رقیق القلب و مهربان نگه داشته است تا هر جای دنیا جنایت جریان دارد فریادمان را بلند می کند. این اشکها را باید قدر دانست. تا زمان ظهور حضرت مهدی و کشته شدن ابلیس ملعون ،باید با این عزاداریها ارتباط خودمان را با انسانیت و لطافت انسانهای کامل زنده نگه داریم. البته عزاداری بر امام حسین دلایل عقلی دیگری نیز دارد که در این مقوله نمی گنجد و باید در باره آنها تعقل و تفکر کرد.

انسیه نوش آبادی              

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.