زبان و تفکر
همان گونه که مستحضرید اهمیت علم روان شناسی درکشورمان به صورت مدرن آن در چند دهه ی اخیر، بیش از پیش آشکار شده است.
به عبارت دیگر می توان گفت برای حل قسمت عمده ای از مسائلی که بشر امروز با آن روبرو است باید از علم روانشناسی کمک گرفت.
در همین راستا کتاب روان شناسی سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی بیش از یک دهه است که در چرخه ی آموزش کشور قرار دارد. مرکز یادگیری تبیان نیز به منظور یاری رساندن به شما دانش آموزان و دانشجویان عزیز، سلسله مقالاتی را در این ارتباط در نظر گرفته، که امید است مورد بهره مندیتان قرار گیرد.
تعریف زبان
زبان یعنی، بیان تفکر به وسیله ی کلمات و علایم
بنابراین زبان اجازه می دهد که دو نفر بتوانند شناخت ها و اطلاعات را بین خود مبادله کنند.
زبان، علاوه بر کلمات، نگرش ها و حرکات را نیز شامل می شود. زبان عناصر غیر کلامی را نیز در بر می گیرد و پیامی که انتقال می دهد، اغلب بیش تر از آن است که به طور کلامی بیان می شود.
زبان نشانه ها و علایمی را نیز شامل می شود که اغلب از نظر کیفی، متفاوت از یکدیگر هستند، کلمات نشانه هایی را تشکیل می دهند که معنا دارند و این معنا می تواند جای اشیا، اشخاص و رویداد ها را بگیرد.
می توان کلمات یک زبان را خواند، تحلیل کرد و و در کنار یکدیگر گذاشت و جمله ساخت، اما تعریف معنای اغلب کلمات دشوار است به نحوی که گاهی مراجعه به فرهنگ لغات لازم می شود.
زبان می تواند بین اندیشه و دنیای بیرون واسطه باشد، به کمک زبان می توانیم محرک ها را بیان کنیم و حتی محرک به وجود آوریم. مطالعه ی زبان یعنی شیوه ی فرمول بندی شناخت. زبان و کلام دو نشانه ی ممیزه ی نوع انسان نسبت به سایر انواع حیوانات هستند.
نوزاد انسان خیلی زود، زبان و کلام را یاد می گیرد و می توان گفت از نظر ذاتی، برای تولید صداهای مختلف و یادگیری زبان، آمادگی کامل دارد.
این که زبان برای اولین بار چگونه به وجود آمده است خیلی روشن و قطعی نیست، اما به نظر می رسد که زبان اولیه باید دیداری و حرکتی بوده باشد. به این صورت که انسان های اولیه با نگاه ها و حرکات دست وبدن، پیام ها را منتقل می کردند.
زبان حرکتی به تدریج از بین رفته زیرا دست ها ی انسان بیش از پیش مشغول شکار، جمع آوری اشیا و کشت محصول شده و درنتیجه زبان به کار افتاده است. می گویند که دست، مغز را آزاد گذاشته و به او اجازه داده است که زبان را خلق کند. به دنبال این آزادی مغز، کلمه یا دست کم صداهایی که اطلاعات را انتقال می دهند، تجلی کرده است.
زبان و ارتباط
بیشتر حیوانات نشانه ها یا علایم ارتباطی دارند.
پرندگان به هنگام احساس خطر، فریاد می کشند و آوازهای کمک خواهی می خوانند.
زنبورها روی کندو به رقص در می آیند و به نظر برخی کردار شناسان، با این کار، فاصله و مسیر وجود مواد غذایی و شیره را به سایر زنبورها نشان می دهند.
برخی انواع میمون ها، که به صورت گروهی زندگی می کنند، بیشتر از 20 علامت دارند که معنای آن ها کاملا مشخص است، مثلا برخی از این علامت ها یا فریاد ها زمانی که مورد استفاده قرار می گیرند که خطر از هوا متوجه حیوان می شود و برخی دیگر زمانی به کار گرفته می شوند که یک خطر زمینی حیوان را تهدید می کند. همه ی این علایم، برای بقا و زنده ماندن گروه، ارزش بسیار زیادی دارند.
نشانه ها و علایم ارتباطی در مورد انسان، به حد اعجاز گسترده است. مقایسه ی تعداد صداهایی که انسان تولید می کنند، با آن هایی که حیوانات به کار می برند، نشان می دهد که صداهای حیوانات بیش تر مکانیکی و بیانگر یک واکنش است، در صورتی که صداها و علایم مورد استفاده ی انسان بیانگر تفکر و اندیشه است.
رشد زبان کودک
اعتقاد بیشتر روان شناسان بر این است که رشد زبان کودک مثل رشد هوش اوست. به این معنا که از عینی به انتزاعی پیش می رود. این ادعا بر اساس بررسی هایی است که از اجتماعی شدن کودک به عمل می آید. در زبان لاتینی، کودک به کسی گفته می شود که حرف نمی زند.
بنابر این، یادگیری زبان قدم بسیار مهم و موثری در رشد فرد به حساب می آید. در واقع زبان است که به کودک اجازه می دهند تا در اجتماع زندگی کند، زندگی پر محتوا، گوناگون، پر ماجرا و حتی راحتی داشته باشد.
بزرگ تر ها نیز به وسیله ی زبان ارتباط برقرار می کنند. به کمک زبان و حافظه است که می توانیم شناخت های گذشتگان را یاد بگیریم و به آیندگان انتقال دهیم. باز هم به کمک زبان است که از دوباره کاری ها جلوگیری به عمل می آوریم.