تبیان، دستیار زندگی
اگر كانال تلویزیون را روی شبكه پنج تنظیم كنید، می‌توانید سریالی را با محتوا و مضمونی زنانه به نام «دختران حوا» تماشا كنید؛ سریالی كه ماجرای سه دختر جوان را نشان می‌دهد كه دست سرنوشت آنها را از خانواده اصلی‌شان دور كرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سرنوشت دختران حوا


اگر كانال تلویزیون را روی شبكه پنج تنظیم كنید، می‌توانید سریالی را با محتوا و مضمونی زنانه به نام «دختران حوا» تماشا كنید؛ سریالی كه ماجرای سه دختر جوان را نشان می‌دهد كه دست سرنوشت آنها را از خانواده اصلی‌شان دور كرده است.

سرنوشت دختران حوا

زامیاد سعدوندیان، نویسنده این سریال معتقد است قصه زنانه دختران حوا می‌خواهد به بینندگانش بگوید گاهی محیط پرورش انسان بشدت در شكل‌گیری شخصیت افراد تاثیر‌گذار است.

سعدوندیان همچنین با بازنویسی متن سریال «میلیاردر» كه در حال پخش از شبكه یك است، اكنون حضور فعالی در تلویزیون دارد. با او درباره این دو سریال به گفت‌وگو نشستیم.

شما بازنویسی فیلمنامه سریال «مسیر انحرافی» را به عهده داشتید. چه شد بازنویسی این فیلمنامه را به شما سپردند؟

بازنویسی فیلمنامه مسیر انحرافی نظر تهیه‌كننده و كارگردان بود، نه این‌كه متن مشكلی داشته باشد. آنها بعد از نگارش فیلمنامه تمایل داشتند شخصیت‌ها و قصه‌ها را كمی پررنگ‌تر كنیم. آن زمان روند اتفاقات كمی غیرمنطقی بود و در تعریف قصه مشكل به وجود می‌آورد. من هم به‌عنوان بازنویس متن سعی كردم تا آنجا كه امكان داشت روند حركت شخصیت‌ها و منطق رابطه بین آنها را برجسته‌تر كنم. ضمن این‌كه به متن اولیه هیچ آسیبی نرسد.

بازنویسی سریال میلیاردر چطور اتفاق افتاد؟

در ساخت مسیر انحرافی یك مقدار عجله و سرعت در كار باعث به وجود آمدن نقایص جزئی شد. البته سریال مسیر انحرافی از جایی به بعد حواشی زیادی پیدا كرد كه زیاد تمایل ندارم راجع به آنها صحبت كنم. اما در بازنویسی سریال میلیاردر خوشبختانه حواشی بر متن كار غلبه نكرد. آنجا به خاطر تعداد زیاد بازیگران و لوكیشن‌های خارجی كار كمی سخت شده بود. من باید سر صحنه حضور پیدا می‌كردم و دسترسی به بازیگران خیلی سخت بود.

گاهی همه بازیگران در یك صحنه حاضر نمی‌شدند و گاهی به خاطر لوكیشن‌های خارجی، موارد ساده‌ای همچون آفتاب و طلوع و غروبش هم باعث به وجود آمدن مشكل می‌شد. به خاطر همین مسائل، دیالوگ‌ها ارتباط منطقی‌شان را با سكانس‌ها از دست می‌دادند و درست در نمی‌آمدند. اما بازنویسی سریال میلیاردر خیلی راحت‌تر صورت گرفت. سر صحنه‌ حاضر می‌شدم و با نظر بازیگران و كارگردان دیالوگ‌ها را بازنویسی می‌كردم.

آیا شما سریال میلیاردر را طنز می‌دانید؟

سریال میلیاردر را طنز كامل نمی‌دانم. این سریال بیشتر یك ملودرام اجتماعی است كه می‌خواهد مساله‌ای اجتماعی را بازگو كند. طنز این سریال، طنز موقعیت است و همین موضوع باعث شده مخاطب با آن ارتباط برقرار كند و سریال دچار دیالوگ‌های سطحی نشود.

موضوعی كه میلیاردر روی آن دست گذاشته، معضلی است كه شاید بسیاری از افراد جامعه را شامل شود. شما چطور خط قرمز‌ها را رعایت كردید؟

همه گروه سازنده این سریال سابقه كار تلویزیونی دارند. هم در متن و هم نحوه روایت به گونه‌ای عمل كردیم كه به طور مستقیم به كسی یا شركت خاصی اشاره نكنیم. در ضمن جنس مسائل اجتماعی به گونه‌ای است كه هر نوع اشاره‌ای به آن باعث به وجود آمدن شكایت یا گله می‌شود. البته در سریال هم به گونه‌ای حرفمان را زدیم كه نه به كسی بر بخورد و نه این‌كه به طور كلی از مساله عبور كنیم. با میلیاردر فقط خواستیم به بخشی از جامعه تلنگری بزنیم.

ما نمی‌توانیم خانواده و محیط را دست‌كم بگیریم. آدمی كه در شهر به دنیا می‌آید و بزرگ می‌شود با كسی كه در روستا زندگی می‌كند قطعا دغدغه‌ها و تفكرات و اخلاق متفاوتی دارد. زندگی و مسیر او هم عوض می‌شود. البته ذات انسان تغییرناپذیر است، اما گاهی شرایط به انسان تحمیل می‌شود.

شما نویسنده سریال دختران حوا هم هستید. یكی از مسائل در مورد سریال این است كه گاهی ریتم كمی كند و خسته‌كننده می‌شود. این موضوع در مقایسه با سریال میلیاردر بیشتر خودش را نشان می‌دهد. دلیلش چیست؟

جنس قصه‌ این دو سریال متفاوت است. ما برای سریال میلیاردر بنا به قصه ریتم تندی در نظر گرفته‌ایم. اما فضای داستان در دختران حوا ما را مجبور می‌كرد كمی با تامل و حوصله پیش برویم. به همین دلیل شاید روایت ماجرا كمی كند به نظر می‌رسد. بیننده باید با سه دختر، خانواده و گذشته آنها آشنا می‌شد و نسبت به آنها شناخت پیدا می‌كرد. ما قدم قدم وارد زندگی این دختران شدیم و مخاطب را با آنها آشنا كردیم، چون لازمه قصه این بود. مثلا شناخت خانواده گیلدا و دغدغه‌های آنها موضوعی نبود كه بتوان براحتی از آن عبور كرد.

خب می‌شد مخاطب را به نوع دیگری وارد قصه كنید. مثلا لابه‌لای داستان ماجرا را برایش تعریف كنید یا با ایجاد فلاش‌بك‌هایی (رفتن به گذشته)‌ در داستان، شخصیت‌ها را معرفی كنید.

قبول دارم روایت دختران حوا كلاسیك است. نمی‌توان در این سبك، مسائل را طور دیگری مطرح كرد. این دختران باید ابتدای كار می‌فهمیدند جا‌به‌جا شده‌اند. دانستن همین موضوع زندگی‌شان را تحت تاثیر قرار داد. اگر مخاطب این را نمی‌فهمید كه با آن ارتباط برقرار نمی‌كرد. بیننده باید با ملموس كردن زندگی آنها این موضوعات را لمس كند تا بتواند با آنها همذات‌پنداری كند. باید ما‌به‌ازاءهای آنها را اطرافش پیدا كند تا بتواند در موقعیت درام با آنها شریك شود.

چرا خانواده دخترها اینقدر متضادند؟

اگر سه خانواده متضاد با هم را انتخاب نمی‌كردیم نمی‌توانستیم موقعیت‌های درام را در آن به وجود بیاوریم. برای این‌كه بتوانیم بیننده را با خود همراه كنیم باید آنها را درگیر قصه‌های كاملا متفاوت این سه دختر كنیم.

فكر نمی‌كنید به خاطر همین موضوع، دختران حوا به سبكی از فیلمسازی یعنی فیلمفارسی نزدیك شده است؟

اصلا تعریف شما از فیلمفارسی چیست؟

یك اثر نمایشی كه عناصر در آن اغراق شده به نمایش در‌می‌آیند...

بزرگنمایی جزئی از كار یك درام است. اما من اصلا قبول نمی‌كنم كه دختران حوا اسیر بزرگنمایی منفی شده است. این سریال روی واقعیات جامعه دست گذاشته و سعی می‌كند آنها را با تكیه بر درام نشان دهد.

اما فكر نمی‌كنید مایه اصلی این سریال یعنی جا‌به‌جا شدن این سه دختر در بیمارستان كمی غیرواقعی است؟

این خط اولیه داستان بود و باید به خاطر به وجود آمدن یك درام جذاب و پراتفاق، این حادثه ابتدای زندگی این دختران رخ می‌داد و شاید این موضوع ما‌به‌ازای بیرونی زیادی نداشته باشد، اما اتفاقا به نظر من این قصه دست روی موضوع نویی گذاشته است.

شما به دور و برتان نگاهی بكنید. حتما یكی از شخصیت‌های این سریال را می‌بینید. شخصیت‌هایی كه انتخاب كردیم هر كدام با مسائل مختلف و واقعی‌شان می‌توانند به دغدغه‌های ذهنی بینندگان تبدیل شوند. شما سری به متروی تهران یا مناطق جنوبی شهر بزنید یا حتی كانون‌های اصلاح و تربیت، حتما امثال گیلدا را با آن حالت خشن و سرد پیدا می‌كنید.

یعنی در شخصیت‌پردازی از ویژگی‌ افراد واقعی استفاده كردید؟

قبل از این كار برای سریال «راه شیری» سامان مقدم مجبور بودیم یك هفته در كانون اصلاح و تربیت حضور داشته باشیم و اتفاقا امثال گیلدا فراوان بود. گیلدایی كه از جایگاه خودش راضی نیست و به چیزهایی كه دارد قانع نیست. این افراد دور و بر ما زیادند، اما چون نقش منفی به حساب می‌آید و بزهكار است باید فاكتورهای لازم را در شخصیتش بشدت با احتیاط در درون او می‌گذاشتیم. البته یكسری ویژگی‌های مخصوص گیلدا را خودم اضافه كردم. او یك تیپ است، چرا كه رفتاری پیش‌بینی‌ناپذیر دارد.

برخی اندیشمندان معتقدند انسان‌ زاده محیط خود است. شما در دختران حوا سعی در انتقال این پیام داشتید؟

بله قطعا. آدم‌ها در شرایط مختف واكنش‌های مختلف نشان می‌دهند و خانواده تاثیر زیادی در شكل‌گیری شخصیت انسان دارد. آنها اگر فرصت داشتند در خانواده‌های مختلف زندگی كنند قطعا دیگر این انسانی نبودند كه الان هستند. حتی بهزاد كه یك تیپ است بنا بر محیط‌های مختلف واكنش‌های متفاوت نشان می‌دهد. انسان‌های دختران حوا همه خاكستری هستند و بجز گیلدا كه خطاهایی دارد كه آن هم به خاطر شرایطش است، همه خوبند و این شرایط است كه گاهی به جای انسان تصمیم می‌گیرد.

فكر نمی‌كنید نگاهتان مقداری جبرگرایانه شده است. پس اختیار و ذات انسان‌ها در چه جایگاهی قرار دارد؟

ما نمی‌توانیم خانواده و محیط را دست‌كم بگیریم. آدمی كه در شهر به دنیا می‌آید و بزرگ می‌شود با كسی كه در روستا زندگی می‌كند قطعا دغدغه‌ها و تفكرات و اخلاق متفاوتی دارد. زندگی و مسیر او هم عوض می‌شود. البته ذات انسان تغییرناپذیر است، اما گاهی شرایط به انسان تحمیل می‌شود. گاهی اوقات شرایطی كه در آن حضور داریم می‌تواند ذات انسان‌ها را هم تا حدی تحت تاثیر قرار دهد. البته من هنگام شخصیت‌پردازی این نكته را مورد توجه قرار دادم كه تاثیر شرایط را به بیننده نشان دهم و به او فرصت بدهم تا بتواند تغییرات شخصیت‌ها را پیش و پس از تغییر در خانواده و سبك زندگی ببیند و قضاوت كند.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:جام جم