وادی ششم
شهید کلاه دوز(3)
قرآن، مونس و همدم او در تمامی اوقات
وادی ششم زندگی او، دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدس است که او در اوج توطئهها، دسیسه تمامی کفر را بر ملا میسازد تا از پلکان عرش الهی با نردبان عشق بالا رود و هر پله را با خون خود رنگین کند تا زردی چهرهاش را با سرخی شهادت، صبغهای الهی بخشد. در عملیات شکستن حصر آبادان، که با فرمان صریح حضرت امام (قدس سره) آغاز شد، شهید کلاهدوز نقش بسزایی داشت. کلاهدوز هرگز ارتباط خود را با ارتش قطع نکرد و براین اساس جلسات متعددی با افراد رده بالای ارتش و سپاه برگزار میکرد و در نزدیک شدن این دو نهاد مردمی، تأثیر بسزایی داشت.
شهید کلاهدوز عاشق مطالعه بود و بیشتر اوقات فراغت خود را صرف ورزش و مطالعه میکرد. به سادهزیستن علاقه زیادی داشت. تدوین اساسنامه تشکیلاتی سپاه از جمله مواردی است که شهید در آن نقش بسزایی داشت و زمانی که مقرر شد برای سپاه آرم و علامتی در نظر رگفته شود، وی معتقد بود باید با صاحبنظران مشورت شود در این زمینه سهلانگاری را جای نمیدانست. اهل افراط و تفریط نبود. برخوردهایش کاملاً حسابشده و سنجیده بودند. حالت تعادل ایشان در زندگی میتواند سرمشق و الگوی خوبی برای سایر برادران سپاه باشد. او عنصری آگاه و در تمام زمینهها فعال، کنجکاو و نمونه بود. راستی، درستی و صداقت در کارها، رفتار و گفتارش جلوهگر بود. اطاعت او از امام در حد تعبد بود؛ زیرا او خود را از صمیم قلب مطیع اوامر امام میدانست و میکوشید حرکات و سکناتش با خواستههای حضرت امام مطابقت کامل داشته باشد. بسیاری از دوستان و همرزمان وی معتقدند که او عصاره و خلاصه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و مجموع ویژگیهایی که انقلاب برای یک سپاهی و یک پاسدار اسلام قائل است در او گرد آمده بود. او از تظاهر و خودنمایی پرهیز داشت و در انجام وظایف اجتماعی، اعتقادی و مذهبی میکوشید کارها را بدون ریا و تنها به خاطر رضای خدا انجام دهد و همین صفت حسنه او بود که باعث شد همسایگانش متوجه نشوند کسی که در همسایگی آنها زندگی میکند قائممقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. همین امر باعث شده بود که تمامی اهل محل و همسایگان انقلاب اسلامی است. همین امر باعث شده بود که تمامی اهل محل و همسایگان انگشت حسرت به دهان گیرند که چرا او را بهتر و بیشتر نشناختهاند. در انجام فرمانهای الهی پایبند بود و تحت هیچ شرایطی از انجام آن، شانه خالی نمیکرد. در محیط خانواده آرام و متین بود چنانکه همه او را دوست میداشتند. در کارها بسیار جدی و مطمئن بود و احساس مسئولیت میکرد. مردمدار، خوشفکر، مۆدب و پاکیزه بود و براستی که خلوص و ادب و رفتار او میتواند برای همگان سرمشق و الگوی خوبی باشد.
وقتی خبر شهادتش به سپاه رسید عدهای از بچهها میگفتندکه سپاه یتیم شده است. با اینکه قائم مقام سپاه بود هرگز راضی نمیشد برایش نگهبان و محافظ بگذارند و با سعی و تلاش فراوان دوستان، قبول کرد که مسلح شود. کم میخوابید، کم میخورد و کم حرف میزد. مدیریت صحیح و پشتکار و خستگیناپذیری، سعه صدر و تحمل زیادی در ناملایمات و شداید داشت. سنگ صبور همه بود. بیتوقع، بیریا و عاشق و مخلص و جوانمرد بود. از هیچ کس گله نمیکرد و با انجام کوچکترین خطایی، فوراً عذرخواهی میکرد.
وقتی خبر شهادتش به سپاه رسید عدهای از بچهها میگفتندکه سپاه یتیم شده است. با اینکه قائم مقام سپاه بود هرگز راضی نمیشد برایش نگهبان و محافظ بگذارند و با سعی و تلاش فراوان دوستان، قبول کرد که مسلح شود. کم میخوابید، کم میخورد و کم حرف میزد. مدیریت صحیح و پشتکار و خستگیناپذیری، سعه صدر و تحمل زیادی در ناملایمات و شداید داشت. سنگ صبور همه بود. بیتوقع، بیریا و عاشق و مخلص و جوانمرد بود. از هیچ کس گله نمیکرد و با انجام کوچکترین خطایی، فوراً عذرخواهی میکرد. در مشکلات صبور بود و دیگران را دلداری میداد. روحیه شهادتطلبی داشت و میکوشید آن را در دیگران نیز تقویت کند. آری جامه زیبای شهادت، تنها به تن آنان برازنده و مقبول است که کلید آن را داشته باشند. این کلید در دست کسانی قرار دارد که عشق را وادی اول و آخر خود پندارند و در راه رسیدن به معبود از همه چیز و همه کس و تعلقات دنیای خود دل برکنند. سرانجام شهید کلاهدوز در تاریخ 7/7/1360 در فاجعه سقوط هواپیما، پروانهوار پروبال سوخته با شهادت به جمع یاران قدیمیاش شهید باهنر، رجایی، شهید بهشتی و دیگران میپیوندد و در جوار آنان و شهیدان صدر اسلام جای میگیرد.
سال 1360 به هنگامی که با دیگر سرداران اسلام و حدود یک صد تن از رزمندگان اسلام از جبهه های جنوب به تهران بر می گشت بر اثر سانحه هوایی در منطقه کهریزک تهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد و اینچنین مرغ باغ ملکوت از قفس تن رها شد و از عالم خاک به عالم اعلی سفر نمود.
در واقع این شهید بزرگوار از هشتم شهریور ماه سال 1360 که شهیدان عزیز انقلاب اسلامی – رجایی و باهنر – با انفجار بمب در ساختمان نخست وزیری، ناجوانمردانه به دست منافقین کوردل به ملکوت اعلی پیوستند، همواره در انتظار شهادت به سر می برد. زیرا در آن حادثه دلخراش به طور سطحی مجروح گردید و از آن زمان هر لحظه آماده بود تا به یاران وفادار حضرت امام خمینی(ره) بپیوندند، که در هفتم مهرماه همین سال به آرزوی دیرینه خود رسید.
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع: نوید شاهد