تیمارداری با عشق
سمیه. ك كه سالهاست از مادر پیرش نگهداری میكند، میگوید: این كار واقعا سخت است، اما هر بار عصبانی و ناراحت میشوم، به خودم میگویم مادرم سالها برای من زحمت كشیده و حالا وظیفه من است كه از او نگهداری كنم. البته بعضیها میگویند باید فكر كنم مادرم مثل یك بچه شده؛ اما بچه روز به روز بزرگتر شده و نیازش به ما كمتر و شیرینزبانیهایش هم بیشتر میشود، در حالی كه در این نوع رابطه هیچوقت چنین دلخوشیهایی وجود ندارد.
یكی بچهای معلول دارد، دیگری از مادر پیرش نگهداری میكند و فردی با بیماری همراه است كه مشكلات روحی ـ روانی مزمن رنجش میدهد. خیلیها با دردسرهای نگهداری از این افراد دست و پنجه نرم میكنند، اما نمیدانند چاره چیست و چه كار باید كرد؟
مهین. پ حدود ده سال از فرزند معلولش نگهداری كرده، اما آنطور كه میگوید دیگر توان و شرایطش را ندارد و ”‹ ناچار سراغ یكی از مراكز مخصوص نگهداری كودكان معلول رفته است. این مادر 38 ساله از این كه از فرزندش دور میشود، احساس بدی دارد ولی به هیچ وجه دیگر قادر نیست به تنهایی از او نگهداری كند.
دكتر پروین ناظمی، روانشناس و مدرس دانشگاه در این زمینه میگوید: زمانی كه فرد مسئولیت نگهداری از بیمار یا سالمند و رسیدگی به كارهای او را بر عهده داشته باشد یا حتی اطرافیانی كه برای مدتی طولانی و به شكل مستمر با بیمار در تماس هستند، دچار مشكلات متعددی خواهند شد؛ به همین دلیل این افراد باید شیوههای صحیح رویارویی با مشكل را به منظور حل آن بشناسند و از آنها كمك بگیرند.
البته در بسیاری از كشورهای پیشرفته نیز اولین كاری كه در این زمینه انجام میشود، ارائه نكات آموزشی صحیح به مراقبان و اطرافیان بیمار است تا آنها با شناخت كافی از عزیزانشان نگهداری كنند.
پذیرش شرایط؛ اولین گام موفقیت
همیشه پذیرش شرایط ناخوشایند، سخت و دشوار است، اما متخصصان تاكید میكنند برای كنارآمدن با این مسأله، ابتدا باید شرایط پیشآمده را بپذیرید و قبول كنید بیمار یا سالمندی همراه شما”‹”‹ست كه باید از او نگهداری كنید.
گاهی شاهدیم اطرافیان بیمار، وضعیت او را بدرستی درك نمیكنند و نمیپذیرند او شرایطی متفاوت با افراد عادی دارد. در حالی كه اگر چنین پذیرشی ایجاد نشود، مسلما سازگاری هم به وجود نخواهد آمد و در نتیجه فرد نمیتواند خودش را با شرایط پیشآمده منطبق كند.
محبوبه. ع یكی از این افراد است كه نمیتواند بیماری همسرش را بپذیرد. همسر محبوبه حدود یك سال پیش سكته مغزی كرده و اكنون كار چندانی از دستش ساخته نیست، اما او میگوید: نمیتوانم زندگی را به تنهایی بگذرانم و اگر همسرم سلامتش را به دست نیاورد، ادامه زندگی برایم ممكن نیست.
محبوبه هر شب و هر روز به جای این كه به فكر حل مشكلاتش باشد، دائم با شكوه و گلایه میگوید: چرا این اتفاق برای من پیش آمده است؟ چرا باید در این سن و سال، همسرم را در این وضعیت ببینم؟
در حالی كه این ناراحتی و شوك كه منجر به احساس سردرگمی و آشفتگی مراقب هم میشود، به نوعی مقاومتكردن در برابر پذیرش بیماری است و میتواند موجب استرس و اضطراب فرد مراقب شده و وضعیت بیمار را هم بدتر كند.
باید وضعیت بیمار یا سالمند را بخوبی درك كنید و بدانید توانایی انجام چه كارهایی را دارد و در چه اموری به كمك شما نیاز خواهد داشت.
كاوه. پ در این مورد میگوید: همسرم هیچوقت شرایط مرا درك نمیكرد و با وجود این كه بعد از بیماری، توانایی حركت نداشتم همیشه از من میخواست به كارهای بچهها رسیدگی كنم یا با او به خرید بروم. در آن شرایط، هم من و هم همسرم تحت فشار زیادی قرار گرفته بودیم؛ چون او قبول نمیكرد بیماری من واقعی است و نمیتوانم مانند فردی عادی، نیازهای زندگی را تامین كنم.
به گفته این روانشناس، نپذیرفتن واقعیت موجب ایجاد اضطراب میشود و اضطراب هم میتواند ارتباط با بیمار را دچار مشكل كند و در نتیجه انتظاری كه از روند درمان و مراقبت داریم، برآورده نخواهد شد.
از دیگران كمك بگیرید
همه چیز فقط به بیمار مربوط نمیشود و لازم است اطرافیان هم مراقب رفتارهای خود باشند؛ مثلا مراقبی كه عصبانی یا وسواسی است و به شكل افراطی از بیمارش حمایت میكند یا كسی كه بیمار را به حال خودش رها كرده، همگی میتوانند دردسرساز شوند.
نكته: همه چیز فقط به بیمار مربوط نمیشود و لازم است اطرافیان هم مراقب رفتارهای خود باشند؛ مثلا مراقبی كه عصبانی یا وسواسی است و به شكل افراطی از بیمارش حمایت میكند یا كسی كه بیمار را به حال خودش رها كرده، همگی میتوانند دردسرساز شوند
مراقبان باید بدانند در این شرایط هم میتوانند به زندگی عادیشان ادامه دهند و فقط باید موقیعتشان را بدرستی بپذیرند و برای حل مشكلات تلاش كنند. در این اوضاع، كمكگرفتن از متخصصان و كسب آموزشهای لازم نیز میتواند بسیار موثر باشد؛ مثلا هنگامی كه بیمار از خوردن دارو اجتناب میكند، میتوانید به شیوههای مناسبی كه متخصصان توصیه میكنند دارو را به او بخورانید تا وضعیت روحی و جسمی او بدتر نشود.
به استقلالشان احترام بگذارید
بسیاری از بیمارانی كه برای انجامدادن كارهای روزمرهشان به دیگران نیازمندند، دوست ندارند استقلال خود را از دست بدهند. بنابراین تا جایی كه امكان دارد باید اجازه دهید فرد بیمار یا سالمند خودش به كارها رسیدگی كند و فقط زمانی باید به آنها كمك كنید كه خودشان از شما میخواهند.
به عنوان نمونه در شرایطی خاص و برای برخی از بیماران، تغییرات و اختلالاتی در روابط خانوادگی، اجتماعـی و شغلی فرد ایجاد میشود، اما هیچیك از این بیماران دوست ندارند با چنین طرز فكری، استقلال خود را از دست بدهند و به دیگران وابسته شوند. كسانی كه دچار معلولیت هستند نیز همینطور فكر میكنند و اصلا نمیخواهند برخورد نامناسبی از دیگران ببینند.
بیماران مبتلا به آلزایمر؛ معصوم و مهجور
بیماریهای مختلفی ممكن است برای فرد ایجاد شود و اطرافیانش را با مشكل مواجه سازد؛ معلولیتهای مختلف، بیماریهای روحی یا مشكلات نخاعی و حركتی، اما در این میان آلزایمر یكی از بیماریهایی است كه هم دشواریهای خاص خودش را دارد و هم تا حدی مهجور مانده است.
با توجه به شیوع روزافزون این بیماری نیز به نظر میرسد لازم است افراد اطلاعات كافی در این زمینه كسب كنند. آن طور كه مطالعات و آمار جهانی نشان میدهد در حال حاضر در هر چهار ثانیه یك نفر دچار این بیماری میشود و با توجه به عوارض و مشكلاتی كه برای فرد، خانواده و اجتماع ایجاد خواهد كرد، لازم است آگاهی افراد افزایش یابد.
خانم حسینخان، مسئول آموزش مراقبان و خانوادههای انجمن آلزایمر در گفتوگو با ”‹جامجم”‹ میگوید: مراقبان بیماران مبتلا به آلزایمر با مشكلات متعددی روبهرو هستند كه میتوان آنها را به سه دسته اقتصادی و اجتماعی، جسمی و خلقی و عاطفی تقسیم كرد.
به گفته وی، یكی از ابتداییترین مشكلاتی كه برای مراقبان این افراد ایجاد خواهد شد، منزویشدن و تنهاماندن آنهاست. به عنوان مثال، در بسیاری از شرایط فرد ناچار است برای مراقبت از بیمار، كارش را رها كند و از طرفی، روابط خانوادگی آنها هم بسیار كم میشود؛ چون عدهای چندان تمایل ندارند این بیماران را به مهمانیها دعوت كنند.
به گفته حسینخان، ناآشنایی و بیاطلاعی عموم افراد جامعه و همچنین فراهمنبودن شرایط مناسب شهری، ازجمله مشكلاتی است كه حضور مراقب را همراه با بیمارش در جامعه دشوار میسازد. در ضمن، گاهی مسئولیت مراقبت از بیمار فقط برعهده یكی از اعضای خانواده است و در نتیجه او با توجه به حجم زیاد كارها نمیتواند بهراحتی در جامعه حاضر شود.
وی با اشاره به این كه نبود سازمانها و مراكز حمایتی یكی دیگر از مشكلات جدی مراقبان به حساب میآید، یادآور میشود: متأسفانه در حال حاضر در كشورما آنطور كه باید و شاید مراكز روزانه یا شبانهروزی توانبخشی و مراقبت از بیماران وجود ندارد یا به دلیل هزینههای سنگین، خانوادهها از این شیوه منصرف میشوند.
حسینخان میافزاید: متأسفانه آلزایمر به عنوان بیماری خاص شناخته نشده و تحت پوشش بیمه هم نیست كه این موضوع میتواند برای مراقبان دردسرساز شود. در كنار این مورد، مشكلات اقتصادی ناشی از این بیماری را كه بر خانواده تحمیل میشود نیز نباید نادیده گرفت.
وی با اشاره به بروز مشكلات جسمی برای مراقبان توضیح میدهد: مراقبان با توجه به شرایط و وضعیت دشواری كه در آن قرار دارند، دائم تحت استرس بوده و در نتیجه مستعد ابتلا به بیماریهای مختلفی هستند؛ از بیماریهای سادهای مانند سرماخوردگی تا بیماریهای مزمن و جدی.
البته تمام افرادی كه مراقب فردی بیمار هستند، دچار چنین مشكلاتی خواهند شد، ولی با توجه به این كه آلزایمر بیماری دوران سالمندی است و معمولا همسر بیمار نیز سن زیادی خواهد داشت، اهمیت این موضوع بیشتر مشخص میشود.
حسینخان میافزاید: مراقبان از نظر روحی در معرض فشارهای مختلفی قرار دارند كه شاید بارزترین آنها را بتوان تجربه از دستدادن عزیزی دانست. در واقع، با توجه به این كه آلزایمر حافظه فرد را تحت تاثیر قرار میدهد، كمكم رابطه و خاطرات مشترك مراقب و بیمار نیز از بین میرود و او از دستدادن فردی عزیز را بتدریج و از نزدیك تجربه میكند.
به گفته وی، اطرافیان همیشه و باوجود مراقبتهای كامل و كافی، احساس عذاب وجدان دارند و تصور میكنند آنطور كه باید وظیفهشان را انجام ندادهاند. این موضوع بویژه با پیشرفت بیماری تشدید میشود و حس بدتری به فرد مراقب میدهد. علاوه بر این، قضاوتهای نادرست اطرافیان و بستگانی كه از دور شاهد ماجرا هستند نیز میتواند بر مشكلات بیفزاید.
راهكارهایی ساده برای بهبود شرایط
كسب اطلاعات و آگاهی درباره مشكلات بیماریهای مختلف بسیار مهم است و به همین دلیل، اطرافیان بیمار حتما باید به شیوههای گوناگون درصدد این كار باشند. علاوه بر این، به گفته حسینخان، خانوادهها باید سعی كنند با پیوستن به گروههای مراقبان و مشورت با آنها، آموزشهای لازم را در این مورد به دست آورند. دكتر ناظمی نیز تاكید میكند: برخی افراد تصور میكنند پس از بروز بیماری، كاری از دستشان ساخته نیست و به همین دلیل مراجعه به متخصص و كسب اطلاعات برای نگهداری از بیمار را چندان مهم نمیدانند؛ در حالی كه باید این باورهای غلط را كنار بگذاریم و اطلاعات مناسب را در مورد هر بیماری كسب كنیم.
بخش خانواده ایرانی تبیان
منبع : جام جم
مطالب مرتبط: