تبیان، دستیار زندگی
انحصار واقعه چندبُعدی کربلا که از مولفه‌های متعدد و ابعاد چندگانه شخصیت مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام سرچشمه گرفته، در بُعد عرفانی یا سیاسی یا اخلاقی، جفایی در حق آن حادثه بزرگ‌است که ناشی از قیاس آن با احوال تک‌بُعدی ماست
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مقّدمات بازخوانی حادثه‌ای بزرگ

عاشورا

آنچه در نوشتار کوتاه پیش رو ارائه می شود در صدد تحلیل واقعه عاشورا یا تبیین ریشه های آن نیست. چنانکه غرض از آن، بیان درس ها و عبرت های آن واقعه عظیم و دلخراش نیز نمی باشد. گر چه هر یک از این مباحث در جای خود لازم و پر فایده است. مقصود این مکتوب، ارائه پیش فرض های تحلیل واقعه عاشوراست و روشن است که این پیش فرض ها در همه مباحث چهار گانه فوق، دارای نقش اساسی می باشند.
اما پیش فرض ها:

یکم: از آنجا که رهبر و قهرمان اصلی آن حرکت بزرگ شخص حضرت امام اباعبدالله الحسین (علیه السلام) هستند، لذاست که هر گونه تحلیلی که از کربلا ارائه می شود باید با توجّه به عناصر محوری آن وجود مقدس و مبارک بوده باشد.

توضیح آنکه- ظاهراً- مهم ترین رکن و جامع جمیع اجزای دین، ایمان می باشد که این ایمان سبب رویش عبودیت و در پی آن تحقق مقام ولی الله می باشد. شاهد بر این مطلب آثار گرانبها و پر باری است که در سرتاسر قرآن مجید و روایات شریفه، بر ایمان یا مومن، مترتب شده است یا به آن دو منسوب شده است.

مثلاً فرموده اند که مومن چنان نماز به جا می آورد، چنان معاشرت می کند و این گونه زندگی نمی کند و مثلاً شجاع است و با تقواست و یا از ظلم و تعدّی به دیگران مبرّاست. اما به یک معنا عناصر اساسی ایمان، عقلانیت، علم، معرفت و محبت به خداوند سبحان است. از همین روست که همه ائمه- سلام الله علیهم اجمعین- و از جمله وجود مطهر حضرت امام حسین(علیه السلام) ذوی النهی و اولی الجی و خزان علم الله و التامین فی محبّة الله(1) می باشند. یعنی صاحبان عقل و خرد در نهایت درجه و خزانه داران علم ربوبی و دارای آخرین درجه و رتبه از محبت خداوند می باشند. لذاست که این عناصر محوری آن وجودهای نورانی، پایه و اساس مقام «ساسة العباد»(2) یعنی سیاستمداران بندگان خداوند خواهد بود.

واقعه کربلا می تواند واقعه ای بوده باشد که از مولفه های متعدد و شخصیت مقدس حضرت سید الشهداء (علیه السلام) سر چشمه گرفته اند و به همین قیاس می تواند دارای آثاری چند بعدی نیز باشد

همان طور که اگر امام، نظام دین(3) است و باعث انسجام و هماهنگی در میان اجزای دین می باشد تمام این نظامت براساس آن صفات عالیه، پا به صحنه اجتماع می گذارد. و خلاصه آنکه امام (علیه السلام) از یک سو یک عارفی به تمام معنی و بدون رقیب است و از سوی دیگر رئیس دین و دنیای افراد بشر و در تمامی این مراحل، براساس ادله بسیار مستحکم و روشن از عصمت والا برخوردار است. البته ارائه و بررسی این ادله، مجال خاص خود را می طلبد.

دوم: نتیجه منطقی نکته قبل اینست که در تحلیل و زندگانی و سیره ائمه هدی (علیهم السلام) حتماً و حتماً باید به آن عناصر محوری توجه بشود. و گرنه مشکلی که پیش می آید آنست که زندگی یک شخص دیگر و اصلاً یک زندگی دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. که شاید نسبت به صفات آن شخص، یک تحلیل جامع و کامل نیز بوده باشد ولی در هر صورت دیگر تحلیل زندگانی حجت خداوند و امام جامعه نخواهد بود.

راقم این سطور می داند که به محض آگاهی از این سخن بسیار روشن و گویا، بعضی افراد با ژستی روشنفکرانه خواهند گفت: شما نباید و حق ندارید تحلیل تاریخی را، ایدئولوژیک، بسازید. ولی جواب این سخن به ظاهر علمی و در باطن مشحون از جهل و ناآگاهی آنست که ما صرفاً با بخشی از حقیقت (صفات حجت خداوند) مواجه هستیم. حال اسم این حقیقت هر چه که می خواهد باشد. اصولاً سعادت ما آدمیان در گرو همین پاس داشت ها و ارج نهادن بر حقایق است وگرنه همه یا بخشی از زندگانی ما تبدیل به یک سریال کارتونی خواهد شد که قسمت های متعدد آن بلکه تصاویر هر قسمت از آن، ارائه دهنده یک زندگانی ناهمگون و البته با تنوع رنگ فراوان، خواهد شد .

سوم: نتیجه مطلب دوم، این مساله خواهد بود که واقعه کربلا می تواند واقعه ای بوده باشد که از مولفه های متعدد و شخصیت مقدس حضرت سید الشهداء (علیه السلام) سر چشمه گرفته اند و به همین قیاس می تواند دارای آثاری چند بعدی نیز باشد. به عبارت دیگر انحصار عوامل و آثار آن قیام هدایتگر و هدایت مجاهدانه در بعد عرفانی یا سیاسی یا اخلاقی، جفایی در حق آن رخداد خدایی است که ناشی از قیاس آن حادثه با احوال ما انسان های محدود و تک بعدی می باشد.

در تحلیل و زندگانی و سیره ائمه هدی (علیهم السلام) حتماً و حتماً باید به آن عناصر محوری توجه بشود. و گرنه مشکلی که پیش می آید آنست که زندگی یک شخص دیگر و اصلاً یک زندگی دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. که شاید نسبت به صفات آن شخص، یک تحلیل جامع و کامل نیز بوده باشد ولی در هر صورت دیگر تحلیل زندگانی حجت خداوند و امام جامعه نخواهد بود

چهارم: نتیجه منطقی مطلب سوم آنست که نه فقط در عرصه جهاد و شهادت و بلکه در عرصه های بر شمار دیگر می توان از واقعه عاشورا و سیره اباعبدالله (علیه السلام) از آغاز قیام تا پایان آن، بهره مند شد و باید که چنین باشد.

آنچه را در این مقاله کوتاه تقدیم به ساحت نورانی حضرت امام حسین (علیه السلام) شد، می توان شرح و بسطی بر برخی از فرازهای زیارت مبارکه اربعین دانست. آنجا که زائر به خداوند متعال عرض می کند:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ ...

وَ جَعَلْتَهُ سَیِّدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةَ ... وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ ... وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ (4) ؛

خداوندا گواهی می دهم که حضرت امام حسین (علیه السلام) ولی تو و فرزند ولی توست و برگزیده و فرزند برگزیده توست که به فوز کرامت تو نایل آمد. او را با شهادت اکرام فرمودی و به سعادت، ویژه گردانیدی ... و او را بزرگی از بزرگان و پیشوایی عالیقدر از پیشوایان و مدافعی ستبر برای اسلام در میان مدافعان آن قرار دادی... و خون پاکش را درباره تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سردرگمی گمراهی نجات دهد... قلب من تسلیم قلب شماست و زندگانی من تابع زندگانی شماست.

پی نوشت:

1) تمامی این صفات برجسته در زیارت جامعه کبیره است.

2) زیارت جامعه کبیره.

3) اصول کافی، ج1، ص200.

4) مفاتیح الجنان، زیارت اربعین

سید علی محمّد هاشمی رضوانی 

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.