تبیان، دستیار زندگی
تعدادی از شاگردان و همراهان همیشگی او برای بهتر شدن حال استادشان می‌خواستند نمایش (بازی استرینگ برگ) را برای بار دوم با همان بازیگران قبلی یعنی هما روستا، رضا کیانیان، پیام دهکردی، روی صحنه ببرند حتی بخشی از تمرینات اولیه این نمایش در منزل شخصی او آغاز شد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردی که خود تئاتر بود

استاد حمید سمندریان به روایت رضا بابک


تعدادی از شاگردان و همراهان همیشگی او برای بهتر شدن حال استادشان می‌خواستند نمایش (بازی استرینگ برگ) را برای بار دوم با همان بازیگران قبلی یعنی هما روستا، رضا کیانیان، پیام دهکردی، روی صحنه ببرند حتی بخشی از تمرینات اولیه این نمایش در منزل شخصی او آغاز شده بود.

استاد حمید سمندریان

حمید سمندریان در خانواده تئاتر ایران نامی به‌معنای «پدر» دارد. کمتر هنرمندی از سرمایه دانش او بی‌بهره است، یکی در سر کلاسش نمایشنامه‌نویسی یاد گرفته است، دیگری فن بیان را آموخته و برای دوبله و صداپیشگی راهی رادیو یا تلویزیون شده است. اغلب شاگردانش هم که بازیگر شده‌اند. چه آنانی که در صحنه مانده‌اند و حیثیت تئاتر هستند، چه آنانی که امروزه در تلویزیون و سینما، حتی شهرتی فراتر از استاد فقیدخود دارند. زندیاد حمید سمندریان به‌دلیل جایگاه علمی بالا در تئاتر ایران، تواضع و ساده‌منشی و شخصیت مردمی‌اش به محبوبیتی بالا رسید. طوری که حتی شاگردی او به منزله یک دانشگاه، یک تخصص یا پایان نامه‌ای قابل دفاع بود.

رضا بابک بازیگر سرشناس تئاتر و سینما در فرصتی که پیش آمد، به زوایایی از آثار و افکار استاد حمید سمندریان پرداخت.

چرا حمید سمندریان، پدر تئاتر شناخته شده ا‌ست؟

چند کارگردان شاخص صاحب سبک در ایران داریم که یکی از آن بزرگان حمید سمندریان بود که به گردن تئاتر ایران مخصوصاً تئاتر مدرن حق دارد. در کار کردن در تمرینات و در پرورش بازیگر سبک و سیاق خودش را داشت. همانطور که می‌دانید تحصیلات او در آلمان بود و بعد از بازگشت به ایران اطلاعات خوبی درباره تئاتر آلمان با خود آورد و در اختیار شاگردانش قرار داد. از کارهای دیگر حمید سمندریان این بود که چند تن از نویسندگان بزرگ آلمان را به ایران و ایرانیان معرفی کرد. نظیر ماکس فریش، فردریش دورنمارت و... که بیشترین کارهای سمندریان هم از همین دو نویسنده بود و خودش آنها را ترجمه می‌کرد. به هر حال در کارهای سمندریان یک نوع تئاتر واقعگرایان مدرن خیلی اجتماعی که در پیام‌هایش عدالت‌خواهی و عدالت‌جویی موج می‌زد دیده می‌شد. سمندریان بازیگری را خوب می‌شناخت و برای به صحنه آوردن نمایش با بازیگرانش خوب کار می‌کرد. او سعی می‌کرد شخصیت‌ها مال خود بازیگر شود. وی گروه منسجمی به نام پازارگاد داشت که خیلی از بزرگان نظیر سعید‌پور صمیمی، پرویز پورحسینی، محمدعلی کشاورز، جمیله شیخی، اسماعیل محرابی و... عضو این گروه بودند و با او همکاری می‌کردند. سمندریان یکی از بنیانگذاران تئاتر مدرن در ایران است.

کارهای برجسته حمید سمندریان از زاویه دید شما؟

نخستین کار سمندریان بعد از بازگشت از آلمان نمایشنامه‌ای به اسم دوزخ از ژان پل سارتر بود که آن را در سالن کوچکی در اداره هنرهای دراماتیک بر روی صحنه برد. از کارهای دیگر سمندریان می‌توان به لئوکادیا از ژان آنوی، مرده‌های بی‌کفن و دفن از ژان پل سارتر، باغ‌وحش شیشه‌ای از تنسی ویلیامز با بازی پرویز فنی‌زاده، شهلا ریاحی و... آندورا از ماکس فریش، ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی از دورنمات، طبیب اجباری از مولیر و... اشاره کرد.

شاخص‌ترین کاری که از سمندریان می‌پسندید؟

یکی از شاخص‌ترین کارهای پیش از انقلاب او که شاید در آن زمان من اواخر دبیرستان بودم نمایشی به نام آندورا از ماکس فریش همان نویسنده آلمانی بود که سمندریان به او ارادت داشت. سمندریان این کار را به شکل حیرت‌آوری روی صحنه آورد. اجرای نمایش خیلی درست و زیبا بود و با تماشاگر ارتباط برقرار می‌کرد، متن بسیار زیبایی هم داشت که راجع به آلمانی‌ها، جنگ‌جهانی دوم و فاشیسم و... بود. کسانی نظیر سعیدپور صمیمی، ثریا قاسمی، جمشید مشایخی و... بازی درخشانی را از خود نشان دادند، نویسنده و کارگردان هم سعی می‌کرد مفاهیم را وسیع‌تر به تماشاگر القا کنند. به نظر من یکی از بهترین کارهایی است که در ایران روی صحنه آمد و بسیاری از بزرگان، قدیمی‌ها و حتی امروزی‌ها هم همین نظر را دارند.

حمید سمندریان در خانواده تئاتر ایران نامی به‌معنای «پدر» دارد. کمتر هنرمندی از سرمایه دانش او بی‌بهره است، یکی در سر کلاسش نمایشنامه‌نویسی یاد گرفته است، دیگری فن بیان را آموخته و برای دوبله و صداپیشگی راهی رادیو یا تلویزیون شده است. اغلب شاگردانش هم که بازیگر شده‌اند.

ارتباط شما با حمید سمندریان فقط در حد استاد شاگردی بود یا در کار هم با هم همکاری داشتید؟

متأسفانه پیش نیامد. دوبار بعد از انقلاب قرار بود در نمایشنامه او بازی کنم. ولی یک بار مشغول بازی در یک سریال بودم که حضوری از ایشان عذرخواهی کردم و دفعه دوم هم فکر می‌کنم کاری بود که سامان نگرفت نظیر گالیله و چند کار دیگر...

درباره تجربه‌های سینمایی آقای سمندریان بحث کنید؟

او یک فیلم به نام تمام وسوسه‌های زمین ساخت که فیلمنامه از خودش بود و گروه خوبی را هم دور خودش جمع کرد، از فیلمبردار، طراح و... همه درجه یک بودند ولی چون دید تئاتری داشت با این که خیلی خوب سینما را می‌شناخت در سینما کار نکرد. به نظر من خیلی فیلم فوق‌العاده‌ای نشد اما فیلم قابل تعمقی بود.

شخصیت اجتماعی و انسانی حمید سمندریان چه ابعادی داشت؟

مرحوم سمندریان انسان بزرگ و بافرهنگی بود. خیلی راحت و خوب با همه ارتباط برقرار می‌کرد، حالا برای دوستان که بجا حتی در برخورد با غریبه‌ها هم واقعاً از خودش وقت و مایه می‌ گذاشت. کلاس‌های حمید سمندریان یکی از شلوغ‌ترین کلاس‌ها بود چون واقعاً‌ صادقانه و خالصانه تمام دانسته‌هایش را در اختیار بچه‌ها قرار می‌داد، خیلی از دوستان چه در زمینه فن بیان و چه در زمینه بازیگری کلاس‌های ایشان را می‌گذراندند. راجع به تئاتر با عشق و علاقه صحبت می‌کرد و خیلی‌ها یادداشت بر می‌داشتند چون این صحبت‌ها برایشان تازگی داشت.

در روزهای پایانی زندگی حمید سمندریان با ایشان دیداری داشتید؟

بله، من خدمت ایشان رفتم و چند تن از دوستان دیگر نظیر آقای پورحسینی و... هم آن جا بودند خیلی ضعیف و رنجور شده بود ولی هنوز هم با همان شور و هیجان راجع به مسائل تئاتر صحبت می‌کرد و حتی راجع به پروژه‌هایی که می‌تواند انجام دهد و حتی یادم می‌آید تعدادی از شاگردان و همراهان همیشگی او برای بهتر شدن حال استادشان می‌خواستند نمایش (بازی استرینگ برگ) را برای بار دوم با همان بازیگران قبلی یعنی هما روستا، رضا کیانیان، پیام دهکردی، روی صحنه ببرند حتی بخشی از تمرینات اولیه این نمایش در منزل شخصی او آغاز شده بود.

به عنوان کلام پایانی حمید سمندریان را در یکی دو جمله چطور توصیف می‌کنید؟

نقطه‌نظرهای جالبی راجع به تئاتر داشت، تئاتر برای او مقدس بود و این تقدیس هنگام کار کردن یا موقعی که راجع به تئاتر حرف می‌زدند کاملاً حس می‌شد. موقعی که راجع به تئاتر صحبت می‌شد تمام وجودشان پر از انرژی می‌شد. بخشی از یکی از گفته‌های ایشان راجع به تئاتر چنین است: (تئاتر تنها تصویر زندگی نیست بلکه می‌تواند زندگی را زندگی تر کند، فشرده و گویاتر به نمایش بگذارد، انسان روی صحنه در میانه چوب و تخت در زیر لکه‌ای نور می‌تواند دنیایی بسازد لبریز از مفاهیم و پر از راز و رمز یاد و خاطره ایشان زنده باشد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:ایران