تبیان، دستیار زندگی
خاصیت محیط اختناق این است كه مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمى‏كنند كه حقایقى را كه فهمیده‏اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون دستگاه ظالم و مستبد نمى‏گذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمى‏گذارد به آنچه فهمیده‏اند، عمل كنند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : داریوش عشقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عقده ای که گشوده شد

اربعین


اساساً اهمیت اربعین در آن است كه در این روز، با تدبیر الهى خاندان پیامبر صلی الله علیه واله، یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد و این كار پایه‏گذارى گردید. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون- از قبیل شهادت حسین بن على علیه ‏السّلام در عاشورا- به حفظ یاد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفاده‏ زیادى نخواهند برد.

اگر زینب كبرى سلام‏الله‏علیها و امام سجّاد صلوات الله علیه در طول آن روزهاى اسارت- چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت كربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى كه این بزرگواران زنده ماندند- مجاهدات و تبیین و افشاگرى نكرده بودند و حقیقت فلسفه عاشورا و هدف حسین بن على علیه ‏السّلام و ظلم دشمن را بیان نمى‏كردند، واقعه‏ى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمى‏ماند.

آنچه این یاد را زنده كرد، تلاش بازماندگان حسین بن على علیه‏السّلام بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسین بن على علیه‏السّلام و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب علیهاالسّلام و مجاهدت امام سجّاد علیه‏السّلام و بقیه‏ بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آن‏ها، صحنه نظامى نبود؛ بلكه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نكته‏ها باید توجه كنیم.

دستگاه ظالم جبار یزیدى با تبلیغات خود، حسین بن على علیه السلام را محكوم مى‏ساخت و وانمود مى‏كرد كه حسین بن على علیه السلام كسى بود كه بر ضد دستگاه عدل و حكومت اسلامى و براى دنیا قیام كرده است!! بعضى هم، این تبلیغات دروغ را باور مى‏كردند. بعد هم كه حسین بن على علیه‏السّلام، با آن وضع عجیب و با آن شكل فجیع، به وسیله دژخیمان در صحراى كربلا به شهادت رسید، آن را یك غلبه و فتح وانمود مى‏كردند! اما تبلیغات صحیح دستگاه امامت، تمام این بافته‏ها را عوض كرد. حق، این‏گونه است.

در زیارتى از زیارت‏هاى امام حسین علیه‏السّلام كه در روز اربعین‏ خوانده مى‏شود، جمله‏اى بسیار پُرمعنا وجود دارد و آن، این است:

«و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك من الجهالة».

خاصیت محیط اختناق این است كه مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمى‏كنند كه حقایقى را كه فهمیده‏اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون دستگاه ظالم و مستبد نمى‏گذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمى‏گذارد به آنچه فهمیده‏اند، عمل كنند

فلسفه‏ى فداكارى حسین بن على علیه‏السّلام در این جمله گنجانده شده است. زائر به خداى متعال عرض مى‏كند كه این بنده‏ تو، این حسین تو، خون خود را نثار كرد، تا مردم را از جهالت نجات بدهد.

«و حیرة الضّلالة» ؛ مردم را از سرگردانى و حیرتى كه در گمراهى است، نجات بدهد.

این جمله چقدر پُرمغز و داراى چه مفهوم مترقى و پیشرفته‏اى است.

مسئله این است كه بشریت همیشه دستخوش شیطنت شیطانهاست. همیشه شیطانهاى بزرگ و كوچك، براى تأمین هدفهاى خود، انسانها و توده‏هاى مردم و ملتها را قربانى مى‏كنند. در تاریخ گذشته هم این را خوانده‏اید و شرح حال سلاطین جابر و ستمگر و رفتار آن‏ها با ملتها و وضع امروز دنیا و روش قدرتهاى بزرگ را دیده‏اید. بشر دستخوش اغوا و خدعه‏ شیطانها قرار مى‏گیرد. باید به بشر كمك كرد، باید به بندگان خدا مدد رساند، تا بتوانند خود را از جهالت نجات بدهند و از سرگردانى و گمراهى خلاص بشوند.

چه كسى مى‏تواند این دست نجات را به سوى بشریت دراز كند؟ آن كسانى كه چسبیده به مطامع و هوسها و شهوات باشند، نمى‏توانند؛ چون خودشان گمراهند. آن كسانى كه اسیر خودخواهى‏ها و منیتها باشند، نمى‏توانند بشر را نجات بدهند؛ باید كسى پیدا بشود و خودشان را نجات بدهد؛ یا لطف خدا به سراغ آن‏ها بیاید، تا اراده‏ آن‏ها قوى بشود و بتوانند خودشان را رها كنند. آن كسى مى‏تواند بشر را نجات بدهد، كه داراى گذشت باشد؛ بتواند ایثار كند و از شهوات بگذرد؛ از منیت و خودپرستى و خودخواهى و حرص و هوى و حسد و بخل و بقیه‏ گرفتاریهایى كه معمولًا انسان دارد، بیرون بیاید، تا بتواند شمعى فرا راه بشر روشن كند.

امام حسین

جاذبه‏ مغناطیس عشق

در روز اربعین‏ هم، بعد از آن روزهاى تلخ و آن شهادت عجیب، اولین زائران اباعبدالله الحسین علیه‏السّلام بر سر قبر امامِ معصومِ شهید جمع شدند.

شروع جاذبه‏ى مغناطیس حسینى، در روز اربعین است. جابر بن عبد اللّه را از مدینه بلند مى‏كند و به كربلا مى‏كشد. این، همان مغناطیسى است كه امروز هم با گذشت قرنهاى متمادى، در دل من و شماست. كسانى كه معرفت به اهل بیت علیهم ‏السّلام دارند، عشق و شور به كربلا همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است. عشق به تربت حسینى و به مرقد سرور شهیدان علیه ‏السّلام.

جابر بن عبداللّه جزو مجاهدین صدر اول است؛ از اصحاب بدر است؛ یعنى قبل از ولادت امام حسین علیه ‏السّلام، جابر بن عبد اللّه، در خدمت پیغمبر صلی الله علیه وآله بوده و در كنار او جهاد كرده است. كودكى، ولادت و نشو و نماى حسین بن على علیه‏السّلام را به چشم خود دیده است. جابر بن عبد اللّه به طور حتم بارها دیده بود كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله، حسین بن على علیه ‏السّلام را در آغوش مى‏گرفت، چشمهاى او را مى‏بوسید، صورت او را مى‏بوسید، پیغمبر به دست خود در دهان حسین بن على علیه ‏السّلام غذا مى‏گذاشت و به او آب مى‏داد؛ این‏ها را به احتمال زیاد جابر بن عبد اللّه به چشم خود دیده بود. جابر بن عبداللّه به طور حتم از پیغمبر صلی الله علیه وآله به گوش خودش شنیده باشد كه: حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت‏اند. بعدها هم بعد از پیغمبر صلی الله علیه وآله، موقعیت و شخصیت امام حسین علیه ‏السّلام جلو چشم جابر بن عبد اللّه انصارى است.

حالا جابر شنیده است كه حسین بن على علیه ‏السّلام را به شهادت رسانده‏اند. جگرگوشه‏ى پیغمبر صلی الله علیه وآله را با لب تشنه شهید كرده‏اند. از مدینه راه افتاده است؛ از كوفه، عطیّه با او همراه شده است. عطیه روایت مى‏كند كه: «جابر بن عبد اللّه به كنار شط فرات آمد، آنجا غسل كرد، جامه‏ى سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهاى آهسته، با احترام به سمت قبر امام حسین علیه‏السّلام روانه شد. آن روایتى كه من دیدم این‏طور است، مى‏گوید: وقتى به قبر رسید، سه مرتبه با صداى بلند گفت:

كى جرئت مى‏كرد، كى توانائى این را داشت كه در مقابل آن دستگاه ظلم و استكبار و استبداد و اختناق، آنچه را كه فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یك عقده‏اى در گلوى مۆمنین باقى بود. این عقده روز اربعین‏ اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین‏ در كربلا اتفاق افتاد

«الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر»؛ یعنى وقتى‏كه مى‏بیند كه چطور آن جگرگوشه‏ پیغمبر صلی الله علیه وآله و زهرا علیها‏السّلام را، دست غارتگر شهواتِ طغیان‏گران، این‏طور با مظلومیت به شهادت رسانده، تكبیر مى‏گوید. بعد مى‏گوید:

از كثرت اندوه، جابر بن عبداللّه روى قبر امام حسین علیه‏السّلام از حال رفت، غش كرد و افتاد. نمى‏دانیم چه گذشته است، اما در این روایت مى‏گوید، وقتى به هوش آمد، شروع كرد با امام حسین علیه‏السّلام صحبت كردن: «السّلام علیكم یا آل الله، السّلام علیكم یا صفوة الله».

اربعین‏ در حادثه‏ كربلا یك شروع بود؛ یك آغاز بود. بعد از آنكه قضیه‏ كربلا انجام گرفت- آن فاجعه‏ بزرگ اتفاق افتاد- و فداكارى بى‏نظیر اباعبداللَّه علیه‏السّلام و اصحاب و یاران و خانواده‏اش در آن محیط محدود واقع شد، حادثه اسارتها پیام را باید منتشر مى‏كرد و خطبه‏ها و افشاگرى‏ها و حقیقت‏گوئى‏هاى حضرت زینب سلام‏الله‏علیها و امام سجّاد علیه‏السّلام مثل یك رسانه پرقدرت باید فكر و حادثه و هدف و جهت‏گیرى را در محدوده وسیعى منتشر مى‏كرد؛ و كرد.

خاصیت محیط اختناق این است كه مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمى‏كنند كه حقایقى را كه فهمیده‏اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون دستگاه ظالم و مستبد نمى‏گذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمى‏گذارد به آنچه فهمیده‏اند، عمل كنند.

در كوفه، در شام، در بین راه، خیلى‏ها از زبان زینب كبرى سلام‏الله‏علیها یا امام سجّاد علیه‏السّلام یا از دیدن وضع اسرا، خیلى چیزها را فهمیدند، ولى كى جرئت مى‏كرد، كى توانائى این را داشت كه در مقابل آن دستگاه ظلم و استكبار و استبداد و اختناق، آنچه را كه فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یك عقده‏اى در گلوى مۆمنین باقى بود. این عقده روز اربعین‏ اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین‏ در كربلا اتفاق افتاد.

  داریوش عشقی                

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

· منتهی الامال.

· مفاتیح الجنان.

· سیره پیشوایان.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.