تبیان، دستیار زندگی
ثِقَةُالاسلام تبریزی ، میرزا علی ، عالم دینی و نویسنده و مبارز مشروطه خواه آذربایجانی . وی در رجب 1277 به دنیا آمد. فرزند ارشد حاج میرزا موسی ثقة الاسلام و نوادة حاج میرزاشفیع صدر ثقة الاسلام بود. جد پنجمش ، میرزا محمد شفیع تبریزی ، معاصر نادرشاه افشار بو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ثقه الاسلام تبریزی،شهید آزادی


ثِقَةُالاسلام تبریزی ، میرزا علی ، عالم دینی و نویسنده و مبارز مشروطه خواه آذربایجانی . وی در رجب 1277 به دنیا آمد. فرزند ارشد حاج میرزا موسی ثقة الاسلام و نوادة حاج میرزاشفیع صدر ثقة الاسلام بود. جد پنجمش ، میرزا محمد شفیع تبریزی ، معاصر نادرشاه افشار بود و به پاس خدمتی که به او کرد، مستوفی ناحیة آذربایجان شد. از آن پس این خانواده برخی مناصب و مشاغل دیوانی و حکومتی را برعهده داشتند .

ثقه الاسلام

میرزاشفیع تحصیلات دینی خود را در عتبات گذراند و به حلقة درس سیدکاظم رشتی (جانشین شیخ احمد احسائی ) پیوست و پس از بازگشت به تبریز رهبر شیخیة آنجا شد. فرزندش ، حاج میرزا موسی ، نیز تحصیلات خود را در عتبات تکمیل کرد. او از اشخاص متنفذ تبریز و از علمای فعال آنجا در واقعة تحریمِ تنباکو  بود .

میرزا علی تبریزی تحصیلات دینی را در تبریز به پایان رساند و سپس در عتبات آن را تکمیل کرد. پس از بازگشت به ایران و فوت پدرش در 1319، مظفرالدین شاه به پیشنهاد ولیعهد، محمدعلی میرزا، لقب ثقة الاسلام را به وی داد و او رسماً ریاست شیخیة تبریز را بر عهده گرفت .وی سه بار ازدواج کرد و حاصل این ازدواجها سه پسر و چهار دختر بود .

ثقة الاسلام در ایران و عتبات ، فقه ، اصول ، حکمت ، کلام ، تاریخ ، جغرافیا، نجوم ، ادب ، علم رجال و کتاب شناسی آموخت . او به فارسی ، عربی ، ترکی و فرانسه تسلط داشت و در علم تاریخ ، کلام و مثنوی شناسی صاحب نظر بود.وی را در فن سخنوری توانمند دانسته اند.او به فلسفه و عرفان نیز علاقه داشت. مطالعة روزنامه ها و جراید مهم عربی در تجدد و روشنفکری او تأثیر بسزایی داشت و اطلاعاتش دربارة نظامهای جدیداجتماعی ، مجالس وعظ و خطابة او را جایگاه هدایت افکار مردم ساخت.

ثقة الاسلام بیشتر اوقاتش را در کتابخانة شخصی اش می گذراند و با رجال علمی و ادبی مصاحبت داشت . امیرنظام گروسی  ، مهدیقلی هدایت  ، ادیب خلوت ، سیدکاظم عصار  ، و ادیب الممالکِ فراهانی  از معاشران او بودند.

در کتابخانة او مجلسی ادبی برگزار می شد که تعدادی از ادبا و فضلای آن روز تبریز در آن شرکت می کردند. او خود نیز ذوق شاعری داشت و اشعاری از او باقی مانده است. علاقه اش به تحصیل علم ، او را برآن داشت تا برادران و فرزندانش را برای تحصیل روانة اروپا و عتبات و تهران کند.

کریم سرخابی با قمه ضربه‌ای به بازوی او زد و او را زخمی کرد. ثقة الاسلام و برخی آهسته دعا می‌خواندند. ثقة الاسلام به همگی دلداری می‌داد و از هراس و غم ایشان می‌کاست. شیخ سلیم بی‌تابی‌ می‌کرد. ثقة الاسلام گفت: این بی‌تابی بهر چیست؟ ما را چه بهتر از این که در چنین روزی به دست دشمنان دین کشته شویم؟»

سرانجام درست صد سال پیش، در چنین روزهایی(دهم دی‌ماه 1290 خورشیدی)، شهید میرزاعلی‌‌آقا تبریزی، مشهور به ثقة الاسلام، در کنسول‌خانه روس به دار آویخته‌ شد؛ به جرم مخالفت با حضور قوای اشغالگر روس در آذربایجان. روز اعدام او و هفت‌تن دیگر از مشروطه‌‌خواهان، برابر بود با عاشورای 1330 قمری.

در عرصه دین و سیاست

ثقه الاسلام که در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز مطالعاتی داشت ، با آغاز جنبش مشروطه خواهی فعالانه در آن وارد شد. او همواره از افراط و تفریط در مسائل سیاسی دوری می کرد و از خودسری ها و تندروی های انجمن ها و گروههای مختلف سیاسی در تبریز و آذربایجان سخت بیزاری می جست . او مورد احترام بسیاری از گروههای سیاسی مشروطه خواه بود. در جریان بمباران مجلس شورا و آغاز دوران استبداد صغیر که آذربایجان و تبریز در برابر حکومت محمدعلی شاه مقاومت می کرد ، ثقه الاسلام که رویه ای معتدل داشت واسطه بین حکومت مرکزی و انجمن ایالتی آذربایجان در تبریز بود.

مخالفت با قوای اشغالگر
ثقه الاسلام

او بویژه نگران هجوم و تجاوز روسها به آذربایجان در شرایط حل نشدن اختلاف فی مابین دولت مرکزی با مشروطه خواهان تبریز و آذربایجان بود. ثقه الاسلام تلاش بسیاری انجام داد تا اختلاف دولت و انجمن ایالتی تبریز به صورت مسالمت آمیز حل شود تا مردم آذربایجان از فشاری که بر آنان تحمیل می شد، رهایی یابند. اما چنان که دلخواه روس و انگلیس بود بحران فروکش نکرد و به دنبال آن ارتش روسیه به بهانه خطراتی که اتباع آن کشور در آذربایجان و تبریز را تهدید می کرد ، در 9 ربیع الثانی 1327 وارد آذربایجان شد و تبریز را اشغال کرد و بدین ترتیب مشروطه خواهان و دیگر مردم آن سامان تحت فشارهای عدیده روسها قرار گرفتند. این امر مقاومت مردم در برابر اشغالگران را برانگیخت و ثقه الاسلام نیز در مخالفت با اشغالگران از پای ننشست. و نهایتا در روز 9 محرم 1330 از سوی قشون روسیه در تبریز دستگیر شداما وی ، بر خلاف همگان و به رغم هشدار برخی اشخاص ، از جمله نمایندة دولت عثمانی که پیغام داده بود روسها قصد کشتن او را دارند، حاضر به مخفی شدن و پناهندگی نشد.

شهادت ثقه الاسلام تبریزی

ماجرای شهادت این روحانی بزرگوار، بسیار دلخراش است. «عصر روز نهم محرم ثقة الاسلام از خانه خود بیرون آمد تا به خانه دکتر علینقی‌خان برود. در ورودی کوچه، ودنسکی با یک افسر روسی از درشکه پایین آمد و پس از سلام به ثقة الاسلام گفت: کنسول روس سلام می‌رساند و می‌گوید جلسه‌ای در کنسول است. چند نفر دیگر هم هستند. شما هم تشریف بیاورید. ثقة الاسلام خواست با درشکه دیگری برود، ولی ودنسکی گفت این درشکه را کنسول فرستاده و بر این سوار شوید و ایشان را سوار بر آن درشکه کردند و به کنسول‌خانه بردند. آن روز ضیاء العلما و صادق الملک و آقا محمدابراهیم تفقایچی و حسن قدیر و پسران علی سید را هم گرفته بودند... در باغ کنسول‌خانه، در روز دهم محرم، روس‌ها دستور دادند بر سر آنان ریخته، به کندن لباس‌های آنان پرداختند و جز پیراهن و زیرشلواری همه را از تنشان درآوردند. گویا شیخ سلیم ایستادگی می‌نماید.

او بویژه نگران هجوم و تجاوز روسها به آذربایجان در شرایط حل نشدن اختلاف فی مابین دولت مرکزی با مشروطه خواهان تبریز و آذربایجان بود. ثقه الاسلام تلاش بسیاری انجام داد تا اختلاف دولت و انجمن ایالتی تبریز به صورت مسالمت آمیز حل شود تا مردم آذربایجان از فشاری که بر آنان تحمیل می شد، رهایی یابند

کریم سرخابی با قمه ضربه‌ای به بازوی او زد و او را زخمی کرد. ثقة الاسلام و برخی آهسته دعا می‌خواندند. ثقة الاسلام به همگی دلداری می‌داد و از هراس و غم ایشان می‌کاست. شیخ سلیم بی‌تابی‌ می‌کرد. ثقة الاسلام گفت: این بی‌تابی بهر چیست؟ ما را چه بهتر از این که در چنین روزی به دست دشمنان دین کشته شویم؟»

سرانجام از آنجا که ثقه الاسلام حاضر به همکاری باروسها  نشده بود به سرعت محاکمه و به اعدام محکوم شد و در روز عاشورای حسینی سال 1330ق/10دی ماه 1290ش به همراه چند تن دیگر به دار آویخته اعدام شد.

فرآوری : طاهره رشیدی

بخش تاریخی ایران و جهان تبیان


منابع : 1- ادوارد گرانویل براون ، نامه هائی از تبریز، ترجمة حسن جوادی / 2- روزنامه جام جم / 3- وبلاگ امیر دلگشا(خزر) / 4- وبلاگ سفینه