تبیان، دستیار زندگی
حفاری های علمی و اکتشافات پیراباستان شناسی نقشی اساسی در کشف آثار نگارگری ایرانی پیش از اسلام در آسیای میانه ایفا کرده اند. این اکتشافات عمدتا در حوزه رود تاریم صورت گرفته است؛ گودی عظیم و عمیق شمال تبت و هندوکش که عمدتا بیابان است و کاروانهای جاده ی ابر
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگارگری ایرانی در آسیای میانه

(دوران قبل از اسلام)


حفاری های علمی و اکتشافات پیراباستان شناسی نقشی اساسی در کشف آثار نگارگری ایرانی پیش از اسلام در آسیای میانه ایفا کرده اند. این اکتشافات عمدتا در حوزه رود "تاریم" صورت گرفته است؛ گودی عظیم و عمیق شمال تبت و هندوکش که عمدتا بیابان است و کاروانهای جاده ی ابریشم عهد باستان و سده های میانه و زائران بودایی چینی، سر راه خود به اماکن مقدس هند از آن گذر می کردند.

نگارگری ایرانی، در آسیای میانه

معروف ترین محلهای باستانی در بخش چینی آسیای میانه، یعنی "سین کیانگ " قرار دارد که هنوز هم اُیغورهای ترک زبان عمده جمعیت آن را تشکیل می دهند. به اینها محله های بودایی افغانستان که مشهورترین آنها در "بامیان" است و دورتر از آن مُغاره های با شکوه بودایی در "آجانتا"ی هند را نیز باید اضافه کرد. در آجانتا تعدادی مضامین ایرانی کشف شده است به ویژه در جنبه های غیر دینی و نه دینیِ این مجموعه  ی فوق العاده غنی از نگاره ها و پیکره ها.

هنوز هم در تمام این محلهای باستانی هزاران نگاره دیوارهای دیرها، زنهارگاه ها ، پرستشگاه ها و مهمانسراهای بازرگانان و زائران را پوشانده است.

کتابهایی نیز پیدا شده که اغلب آسیب دیده و بعضا مصور است. بسیاری قطعات که هیات های اعزامی " آلبرت فُن له کوک"،" ای. گرون ودل"، "سرآورل استاین"، "سرگئی اولدنبرگ" و "پل پیلو" همراه خود به موزه های برلین، دهلی، لندن، سن پترزبورگ و پاریس بردند. بیشتر نقاشیهایی که هنوز در محل خود قرار دارند نیز در محلهای باستانی است و دسترسی به آنها دشوار است؛ مثل قزل، کوچه، بشیک لیک، خوچو، میران، دندان اولیلیک و نیز دون هوانگ در خود چین.

انتساب همه ی این نگاره ها یا حتی بیشتر آنها به نقاشان ایرانی صحیح نیست. حامیان محلی، معمولا اعضای خاندانهای ترک حاکم یا بازرگانانی که از منطقه گذر می کردند و برخی از انها ایرانی بوده اند، بانی اجرای این دیوارنگاره ها بودند که شدیدا تحت تاثیر هنر دودمان " تانگ" (618- 907م) در چین قرار داشت. به هر حال اهمیت این هنر که در فراسوی نواحی ای پیدا شده که ایرانی بودن آنها محرز است برای نقاشی ایرانی، به دو دلیل قابل درک است:

یکی اینکه که به احتمال زیاد این دیوارنگاره ها بخشی از خاطره ی جمعی آن مردمان محلی و مسافرانی بوده که بر حسب زبان یا فرهنگ، ایرانی شمرده می شدند و به عبور از این نقاط می پرداختند؛ اگرچه ساز و کار این خاطره و آگاهانه یا غیر آگاهانه بودن آن کمتر فهمیده شده است.

انتساب همه ی این نگاره ها یا حتی بیشتر آنها به نقاشان ایرانی صحیح نیست. حامیان محلی، معمولا اعضای خاندانهای ترک حاکم یا بازرگانانی که از منطقه گذر می کردند و برخی از انها ایرانی بوده اند، بانی اجرای این دیوارنگاره ها بودند که شدیدا تحت تاثیر هنر دودمان " تانگ" (618- 907م) در چین قرار داشت.

دوم اینکه دوران عظمت این هنر بودایی، یعنی در فاصله ی میان قرنهای ششم تا نهم میلادی ، منطبق است با شکوفایی یک هنر واقعا ایرانی، یعنی نگارگری سغدی در بخش غربی آسیای میانه.

نگاره های سغدی در پی یک رشته حفاریهای چشمگیر در شوروی (سابق) کشف شد که شهرها یا محله هایی چون " بالالیغ تپه"، "فراشاه"، "افراسیاب"، "سمرقند کهنه" و مهم تر از همه "پنجیکنت" را از ریر خاک درآورد. حفاری در پنجیکنت که اینک شکل بین المللی به خود گرفته ادامه دارد و مهم ترین نقاشی هایی که پیش از 1988م از آن بیرون کشیده شده به موزه آرمیتاژ در سن پترزبورگ منتقل شده اند. بیشتر نقاشیهای پنجیکنت به قرنهای ششم و یا هشتم میلادی تعلق دارند.

قدیمی ترین قطعات ، مربوط به قرنهای دوم و چهارم میلادی در خوارزم در جنوب دریای خزر و در منطقه ی "باکتریای" تاجیکستان کشف شده اند. این حفاریهای گوناگون تاریخ نگارگری ایرانی را یکسره تغییر داده و اهمیت آنها برای تاریخ نگارگری ایرانی با اهمیت پمپی برای تاریخ نقاشی روم قابل مقایسه است. چراکه از هنر ایرانی در دوران قبل از اسلام و یا در دوره های اولیه اسلامی اثری قابل توجه و چشمگیر از نقاشی برجای نمانده و این نقوش می تواند هنر دوران قبل از اسلام و دیدگاه های زیبایی شناسانه مردمان آن ادوار را برای ما بازگو و رمزگشایی کند.

نگارگری ایرانی، در آسیای میانه

حفاریهای انجام شده در محلهای مربوط به قرون وسطی درایران یا افغانستان معدود است اما در دو مورد مهم نقاشی هایی پیدا شده است:

نخست حفاریهای موزه ی متروپلیتن در نیشابور در شمال شرق ایران امروزی

دوم حفاریهای هیات باستان شناسی فرانسه در افغانستان در لشکری بازار در جنوب کابل.

سابقا قطعات نقاشی دیواری را می شد در میان عتیقه فروشان یافت و برخی از آنها را موزه ها خریداری می کردند، اما اغلب خاستگاه آنها نامطمئن و اصالتشان محل تردید است. اما امروزه دیگر در بازار قاچاق و یا برنامه های حفاری بین المللی خبری از این آثار نیست. بسیاری از گنجینه های نقاشی غیر دینی ایرانی بی تردید نهفته در سینه ی خاک باقی مانده و خواهد ماند چراکه خارج ساختن سطوح بزرگ تزیین شده دیگر در استطاعت هیات های باستان شناسی نیست و تنها تصمیمات سیاسی محلی است که می تواند این نقیصه را جبران کند. آن چه این میان اهمیت دارد این است که به دلیل نبود مدارک و ادله کافی، تحقیقات بر روی این نقوش و میزان تاثیرات هنر دوران اسلامی ایران از دوره ماقبل اسلام ، هم چنان در هاله ای از ابهام باقی مانده است.

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

گرابر، اولگ، مروری بر نگارگری ایرانی، ترجمه مهرداد وحدتی دانشمند، انتشارات فرهنگستان هنر