رهایی از دام اقتصاد پولی
اقتصاد پولی اقتصادی است که پول در آن کشور درونزا شده و استقلال نهادهای مالی مانند بانک مرکزی در سیاستهای پولی سلب شود....
درونزا شدن پول عاملی برای منفعل شدن سیاستهای پولی میشود به این معنا که کشوری که دچار اقتصاد پولی شده است نمیتواند با ابزار سیاستهای پولی به اهدافش برسد چراکه قبل از آنکه پول در مسیر تعریف شده سیاستگذار قرار گیرد توسط عواملی که پول را درونزا کردهاند جذب خواهد شد... اقتصاد پولی قدرت پول را نشان میدهد، دیگر آنچه کلاسیکها در مورد پول میگفتند از بین رفته است، آنچه کلاسیکها میگفتند چه بود؟ کلاسیکها به پول به عنوان واسطه مبادله نگاه میکردند، واسطه مبادلهای که پیرو بخش حقیقی است و بنابراین از خود اصالتی نداشته و آنچه اهمیت دارد بخش حقیقی (عرضه و تقاضای واقعی) است، زمانی که پول پیرو بخش حقیقی باشد سیاستهای پولی در عمل موضوعیت خود را از دست میدهند به این معنا که از نظر کلاسیکها اینکه کشوری بخواهد سیاست پولی انجام دهد موجبات تعجب و سۆال را ایجاد میکند و سۆال این است که چرا باید پول که پیرو بخش حقیقی است و متناسب با تولید در حال پوشش مبادلات در بازار کالا و خدمات است، افزایش یابد. آیا این افزایش تولید را افزایش میدهد؟ تولیدی که در اشتغال کامل قرار دارد؟ خیر، پس چرا باید کشوری با عرضه بیشتر پول و جدا کردن پول از بخش حقیقی عامل تورم در کشور خود شود؟! و همین عاملی شده بود که کلاسیکها کلا نسبت به پول، به عنوان متغیر هیچ کاره نگاه کنند و سیاستهای پولی را در تورم خلاصه کرده و پرونده پول را برای همیشه در نگاه خود ببندند...
اقتصاد ایران باید بداند که کینزی نیست که سیاستهای پولی را در راستای افزایش اشتغال و تولید میخواند، اقتصاد ایران باید بداند که کلاسیکی نیست که افزایش نرخ ارز را برای صادرات بیشتر و افزایش صرفههای ناشی از مقیاس فریاد میزند... اقتصاد ایران، اقتصاد پولی است چیزی که باید اول از همه آن را تعریف کرد و نسخههایی متناسب با ماهیتی که اقتصاد ایران پیدا کرده است برایش پیچید
با تغییر شرایط اقتصادی، دور شدن اقتصاد از شرایط کلاسیکی مانند دور شدن اقتصاد از اقتصاد رقابتی، دور شدن اقتصاد از اشتغال کامل و ایجاد مشکلات مزمن طرف عرضه و تقاضا، پول اهمیت ویژهای در اقتصادها یافت.... در کشورهای در حال توسعه (طرف عرضه مشکل وابستگی و ناکارامدی دارد) پول نهاده تولید شد، در کشورهایی که مشکلات طرف تقاضا داشتند پول عامل بیکاری و افزایش رکود میگشت و امروز با توسعه بازارهای نامولدگری و سفتهبازی پول عامل درآمدزایی و تحقیر تولید نیز شده است. اگر فقط وظیفه پول واسطه و ابزار بین بخش حقیقی و بازار کالا و خدمات بود، پول همان چیزی بود که کلاسیکها میگفتند ولی امروز به کلی همه چیز فرق کرده است، پول دیگر تنها واسطه برای بازار مولدها نیست، امروز شرایطی را مشاهده میکنیم که نه تنها پول پیروی بخش حقیقی نیست بلکه علت بخش حقیقی شده است، و حتی پیرو و علت بخشهای غیرتولیدی نیز شده است، بازار نامولدها چیزی است که نه در اقتصاد کلاسیکی و نه در اقتصاد کینزی اثری از آن نیست، آیا نباید برای اقتصاد ایران که حکومت بازار به دست نامولدان افتاده است کمی در به کار بردن سیاستهای کلاسیکی تردید کرد؟
شرایط امروز اقتصاد ایران، شرایطی نیست که اقتصاد کلاسیک آن را تجربه کرده باشد و بنابراین اقتصاد ایران باید متناسب با تنگناهای خود، بگوید چه مخارجی اگر دولت انجام دهد جزو جیدیپی خواهد آمد، اقتصاد ایران باید بداند که کینزی نیست که سیاستهای پولی را در راستای افزایش اشتغال و تولید میخواند، اقتصاد ایران باید بداند که کلاسیکی نیست که افزایش نرخ ارز را برای صادرات بیشتر و افزایش صرفههای ناشی از مقیاس فریاد میزند... اقتصاد ایران، اقتصاد پولی است چیزی که باید اول از همه آن را تعریف کرد و نسخههایی متناسب با ماهیتی که اقتصاد ایران پیدا کرده است برایش پیچید. علت ایجاد اقتصاد پولی به عواملی برمیگردد که عاملی برای درونزا شدن پول در اقتصاد ایران کرده است، دولتی که کسری بودجه خودش را از طریق استقراض از بانک مرکزی تأمین میکرد و تولیدکنندگانی که پول به عنوان نهادههای تولید برایشان نقش بازی میکرد از جمله عواملی برای درونزا شدن پول شدهاند. این درونزا شدن به همین جا ختم نشد، پس از آنکه تولید دیگر توجیهی برای سرمایهگذاری در خود پیدا نکرد و نتوانست با قدرت یافتن خود سود دلالی و واردات را کاهش دهد، پول تقاضا میشد، نه برای تولید بلکه برای فعالیتهای ضد تولیدی و نتیجه این شد که نامولدان نیز در انتهای زنجیره نهادها و فعالانی که پول را درونزا کرده بودند، قرار گرفتند. انواع لابیگریها، فسادها، رباخواریها ناشی از همین درونزا شدن پول در اقتصاد ایران میباشد. چراکه دیگر پول ماهیت پیرو و معلول بخش حقیقی را ندارد و اینگونه نیست که نتوان از پول به پول رسید. اگر اقتصاد ایران بخواهد بانک مرکزی مستقل باشد و سیاستهای پول غیرمنفعلانه و غیرمخرب باشد باید با خود بیندیشد که چگونه میتواند به پولی که ماهیت درونزا پیدا کرده است برخورد کند. اقتصاد ایران میتواند با به کارگیری از اندیشه جوانان ایرانی اقدامی در جهت قوی کردن تولید بردارد که اگر این امر صورت گیرد درآن صورت پول زاییده تولید شده و جنگ بر سر پول به جنگ بر سر تولید و بهرهوری تبدیل خواهد شد تا آنکه جنگ بر سر پول به لابیگری و فساد منتهی گردد.
اگر تولید از درونزا شدن پول نجات یابد، دولت به طور چشمگیر آینده کاهش کسری بودجهای پیدا خواهد کرد چراکه عملاً بخش خصوصی کاری را که امروز شرکتهای دولتی در حال انجام هستند و نزدیک به 90 درصد اقتصاد ایران را اشغال کردهاند، انجام خواهد داد و این یعنی اقتدار دولت و کاهش کسری بودجه، که این خود به از بین رفتن درونزا شدن پول کمک میکند
اگر تولید از درونزا شدن پول نجات یابد، دولت به طور چشمگیر آینده کاهش کسری بودجهای پیدا خواهد کرد چراکه عملاً بخش خصوصی کاری را که امروز شرکتهای دولتی در حال انجام هستند و نزدیک به 90 درصد اقتصاد ایران را اشغال کردهاند، انجام خواهد داد و این یعنی اقتدار دولت و کاهش کسری بودجه، که این خود به از بین رفتن درونزا شدن پول کمک میکند. با قوی شدن تولید عملاً نامولدان خفه میشوند و دیگر بسترهای اقتصاد اجازه تنفس را به آنها نمیدهد و بنابراین دیگر با پول نمیشود پولزایی کرد و دیگر پول علت و نتیجه بخش نامولدان نخواهد شد. و البته ثمرات از بین رفتن اقتصاد پولی ناشی از درونزا شدن پول فقط به همین جا ختم نمیشود، بلکه کاهش شدید نقدینگی سرگردان، افزایش اشتغال، افزایش روحیه اعتماد به نفس ملی و افزایش قدرت رقابتپذیری از دیگر ثمرات آن خواهد بود. ولی متأسفانه به جای آنکه امروز مشاهده کنیم که مسیر کاهش درونزا شدن پول را انتخاب کردهایم با اجازه به تأسیس بانکهای مختلف عملاً درصددیم از این فضای به وجود آمده ثروتهای کثیف و نقدینگیهای کثیفی ایجاد کنیم، این خیلی خطرناک است.
منبع : جوان آنلاین