تبیان، دستیار زندگی
كاروان حسینى پس از شام نیز در میدان نبرد، یعنى طف، مجلس عزادارى بر پا كرد و با این كار سنّت حسنه‏اى پایه گذارى شد كه تا به امروز ادامه یافته است. مجلس عزایى كه در كربلا بر پا شد، به وسیله اهل بیت امام حسین علیه السّلام بود كه عمق فاجعه را از نزدیك به چشم
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اولین مجالس رسمی عزاداری سالار شهیدان

خرابه شام؛ اولین مجلس رسمی عزا

امام حسین


خطبه زینب علیها السّلام همهمه‏اى در مجلس یزید افكند، همه افراد بر گمراهى خود واقف شدند و فهمیدند كه در چه وادى راه مى‏پیمایند، یزید چاره‏اى ندید جز اینكه اهل بیت علیهم السّلام را از مجلس به خرابه ببرد كه از گرما و سرما آنها را نمى‏پوشاند، در آنجا (اهل بیت علیهم السّلام) به مدّت سه روز بر امام حسین علیه السّلام إقامه نوحه و عزا مى‏كنند.[1]

کربلا؛ دومین مجلس رسمی عزا

كاروان حسینى پس از شام نیز در میدان نبرد، یعنى طف، مجلس عزادارى بر پا كرد و با این كار سنّت حسنه‏اى پایه گذارى شد كه تا به امروز ادامه یافته است. مجلس عزایى كه در كربلا بر پا شد، به وسیله اهل بیت امام حسین علیه السّلام بود كه عمق فاجعه را از نزدیك به چشم دیده بودند. جابر بن عبدالله انصارى و گروهى از بنى هاشم و مردانى از خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله نیز كه براى زیارت قبر امام حسین علیه السّلام آمده بودند در آن شركت جستند. زنان آن سرزمین نیز نزد آنها آمدند، و اهل بیت علیهم السّلام چند روزى را در كربلا ماندند؛ و مطابق برخى تواریخ، این عزادارى سه روز ادامه یافت.[2]

مدینه؛ سومین مجلس رسمی عزا

بشیر بن حَذلمَ میگوید: وقتى نزدیك مدینه رسیدیم حضرت زین العابدین علیه السلام پیاده شد و پس از اینكه خیمه‏هاى خود را برپا كرد زنان را پیاده نمود. بعدا به بشیر فرمود: خدا پدر تو را كه شاعر بود رحمت كند. آیا تو بر گفتن شعر قادرى؟ گفتم: آرى. یا ابن رسول اللَّه، من نیز شاعرم. فرمود: وارد مدینه شو و خبر شهید شدن امام حسین علیه السّلام را بده.

من بر اسب خود سوار شدم و آن را راندم تا وارد مدینه گردیدم. هنگامى كه بر در مسجد پیغمبر خدا رسیدم صدا به گریه بلند كردم و این شعر را سرودم:

یا اهل یثرب لا مقام لكم بها

قتل الحسین فادمعى مدرار

الجسم منه بكربلاء مضرج‏

و الرأس منه على القتاة یدار

ایها الناس! آن خدائى كه حمد مخصوص او است ما را بمصیبت‏هاى جلیل و بزرگ و رخنه بزرگى در اسلام مبتلا كرد. زیرا امام حسین علیه السلام با عترتش شهید شدند، زنان و كودكانش اسیر گردیدند، سر مباركش را بر فراز نیزه در شهرها گردانیدند. و این مصیبتى است كه نظیرى نخواهد داشت

یعنى: اى اهل مدینه (نام مدینه قبلا: یثرب بوده است) جا ندارد كه شما در مدینه بمانید. حسین مقتول شد! این اشگهاى من است كه فرو میریزند؛ جسم مقدس او در كربلا غرقه بخون است و سر مباركش بر فراز نیزه دور میزند!

بشیر می گوید: سپس گفتم: این على بن الحسین است كه با عمه‏ها و خواهرانش نزدیك شما بر در دروازه مدینه وارد شده‏اند. من فرستاده آن حضرت می باشم، آمدم تا شما را از مكان آن بزرگوار آگاه نمایم.

هیچ زن پرده‏نشین و محجوبه‏اى نبود مگر اینكه از مكان خود خارج شد.

زنان در حالى بیرون آمدند که صدا به واویلا بلند می كردند، هیچ روزى بقدر آن روز گریه‏كننده نبود، هیچ روزى نظیر آن روز به مسلمانان تلخ نگذشت. شنیدم دخترى براى امام حسین علیه السّلام ناله می كرد و می گفت:

یك كسى خبر مرگ سید مرا (یعنى امام حسین علیه السّلام) آورد كه خبر او دل مرا بدرد آورد. آن خبر مرگ مرا مریض و دردمند كرد. اى چشمان من! اشك بریزید. بر آن حسینى گریه كنید كه عرش خداى جلیل را مصیبت زده كرد و این مجد و دین را بعلت شهید شدن خود ناقص نمود. بر پسر پیغمبر خدا و پسر وصى او گریه كنید كه خود و قبرش از ما دور افتاده است...

بشیر میگوید: عموم مردم بر من سبقت گرفتند و متوجه حضرت سجاد علیه السّلام شدند.

من نیز اسب خود را به تعجیل راندم و بسوى آن مردم باز گشتم.

دیدم آن مردم راه و جاده‏ها را فرا گرفته‏اند. من از اسب خود فرود آمدم و روى دوش مردم راه میرفتم تا خود را نزدیك در آن خیمه‏اى رساندم كه حضرت على بن الحسین علیه السّلام در میان آن بود. حضرت سجاد علیه السّلام پارچه‏اى بدست داشت كه اشکهاى خود را بوسیله آن خشك میكرد.

یك خادمى پشت سر حضرت سجاد علیه السّلام بود كه صندلى همراه خود داشت. وى آن صندلى را نهاد و امام‏ سجاد علیه السّلام در حالى بر فراز آن نشست كه نمیتوانست از گریه‏ خوددارى نماید! صداى مردم بگریه بلند شد. ناله و فریاد دختران و زنان بلند شد.

مردم از هر طرف به حضرت سجاد علیه السّلام تسلیت و تعزیت میگفتند. كار بجائى رسید كه آن بقعه یك پارچه ضجه و گریه شد!! امام سجاد علیه السّلام بدست خود به مردم اشاره كرد: ساكت شوید! وقتى مردم آرام شدند آن حضرت فرمود:

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ‏، بارئ الخلائق اجمعین، الذى بعد فارتفع فی السموات العلى، و قرب فشهد النجوى و ...

امام سجاد

ایها الناس! آن خدائى كه حمد مخصوص او است ما را به مصیبت‏هاى جلیل و بزرگ و رخنه بزرگى در اسلام مبتلا كرد. زیرا امام حسین علیه السلام با عترتش شهید شدند، زنان و كودكانش اسیر گردیدند، سر مباركش را بر فراز نیزه در شهرها گردانیدند. و این مصیبتى است كه نظیرى نخواهد داشت.

ایها الناس! كدام یك از شما بعد از شهادت امام حسین علیه السّلام مسرور و خوشحال خواهد شد؟ كدام چشم است از شما كه از ریختن اشك خوددارى و مضایقه نماید.

در صورتى كه آسمانهاى هفتگانه براى شهادت امام حسین علیه السّلام گریان شدند، دریاها بوسیله امواج خود، آسمانها بواسطه اركان خود، زمین بوسیله اطراف و نواحى خود، درختان با شاخه‏هاى خود، ماهیان و عمق دریا، ملائكه مقربین و جمیع اهل آسمانها براى قتل امام حسین علیه السّلام گریه كردند.

ایها الناس! كدام قلب است كه براى شهید شدن حسین علیه السّلام شكافته نشود. كدام قلب است كه به حسین علیه السّلام علاقه نداشته باشد. كدام گوش است كه این مصیبت اسلام را بشنود و ناراحت نشود.

ایها الناس! مائیم كه رانده و پراكنده و تبعید شدیم. گویا ما از فرزندان ترك و كابل هستیم. بدون هیچ جرمى كه مرتكب شده باشیم و هیچ عمل ناپسندى كه انجام داده باشیم و رخنه‏اى كه در اسلام ایجاد كرده باشیم. ما یك چنین جنایتى را در زمان آباء و اجدادمان نشنیده‏ایم. این اولین جنایت و بدعتى است كه مرتكب شدند.

بخدا قسم اگر پیامبر خدا آن طور كه به این مردم در باره ما سفارش كرده راجع به كشتن ما توصیه می كرد اینان بیشتر از این به ما ظلم نمیكردند و ما را نمى‏كشتند...[3]

كاروان حسینى پس از شام نیز در میدان نبرد، یعنى طف، مجلس عزادارى بر پا كرد و با این كار سنّت حسنه‏اى پایه گذارى شد كه تا به امروز ادامه یافته است. مجلس عزایى كه در كربلا بر پا شد، به وسیله اهل بیت امام حسین علیه السّلام بود كه عمق فاجعه را از نزدیك به چشم دیده بودند

تداوم اقامه عزا توسط اهل بیت و جنیان

قاضى نعمان نقل مى‏كند كه: امام صادق علیه السّلام فرمود: نِیحَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ سَنَةً كَامِلَةً كُلَّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ وَ ثَلَاثَ سِنِینَ مِنَ الْیَوْمِ الَّذِی أُصِیبَ فِیهِ.[4]

از روزى كه حسین بن على علیه السّلام به شهادت رسید، مدّت یك سال كامل شب و روز، و سه سال (در روز) نوحه سرایى‏ كردند. مسْوَر بن مخرمه و ابو هریره و شمارى دیگر از بزرگان اصحاب رسول خدا به طور پنهانى و با نقاب مى‏آمدند و مى‏شنیدند و گریه مى‏كردند».

این خبر نشان دهنده میزان اندوه هاشمیان و اهتمامشان به عزاى سید الشهدا علیه السّلام است. اندوه و سوز و گداز شدید آنها موجب شد كه براى زنده نگهداشتن نام ابا عبدالله علیه السّلام و ادامه راه او، به این كار استمرار بخشند.[5]

در روایت دیگری این نحوه عزاداری را به گروهی ازجنیان نسبت داده شده است.[6]

پی نوشت:

1.ترجمه مقتل مقرم، مترجم محمد مهدى عزیز الهى كرمانى‏ ناشر: نوید اسلام‏ قم‏ چاپ: اوّل-‏1381 ش‏، ص : 265

2.با كاروان حسینى، جمعى از نویسندگان / مترجم عبدالحسین بینش‏، ناشر: زمزم هدایت قم‏‏، چاپ: دوم- ‏1386 ش‏، ج‏6، ص : 269

3. زندگانى حضرت امام حسین علیه السّلام ، ترجمه بحار الأنوار، ص : 195 تا 198

4. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى، دعائم الإسلام ،مۆسسة آل البیت علیهم السلام - قم، چاپ: دوم، 1385ق، ج‏1 ؛ ص227

5.با كاروان حسینى، ج‏6، ص 373 و374

6.همان، ص 374

سید روح الله علوی             

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.