تبیان، دستیار زندگی
خدایا... دیگر زمینت بوی زندگی نمیدهد...خسته ام ..لطفا مرگ مرا برسان، دلم را به چه چیز این زندگی خوش کنم ؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خدایا از زندگی خسته ام...


خدایا... دیگر زمینت بوی زندگی نمیدهد...خسته ام ..لطفا مرگ مرا برسان، دلم را به چه چیز این زندگی خوش کنم ؟


امام علی

اگر دنیا را با همه سختى هایى كه ممكن است داشته باشد، آن گونه كه هست بشناسیم، مى توانیم به راحتى در آن زندگى كنیم. زندگى راحت، در گرو شناخت دنیا است.

پیامبر خدا -صلى الله علیه و آله- درباره این اصل مى فرماید: «اگر درباره دنیا آن چه را من مى دانم، شما هم مى دانستید، جان هاى شما از آن، احساس راحتى مى كرد» .[المستدرك على الصحیحین، ج3، ص728، ح6640] در روایتی دیگر می فرماید: «هان اى مردم! این [دنیا]، خانه رنج است، نه خانه سرور، و خانه اى است پیچیده، نه خانه اى ساده؛ از این رو، هركس آن را بشناسد، با برآورده شدن آرزویى مسرور نمى شود و با ناكام شدن، محزون نمى گردد». [بحار الأنوار، ج77، ص187، ح35]

با توضیحاتى كه داده شد، اكنون بهتر مى توان به عمق كلام امام على -علیه السلام- دست یافت كه مى فرماید: «كسى كه دنیا را بشناسد، به خاطر مصیبت هاى آن، غمگین نمى شود».‌‌[غرر الحكم، ح2258]

حضرت نمى فرماید كه دنیا باید جاى خوشى ها باشد و نمى فرماید كه تصوّر كنید دنیا پر از خوشى و راحتى است؛ بلكه مى فرماید اگر دنیاشناسى تان واقعى باشد، با وجود سختى ها و با اقرار به وجود آنها، باز هم احساس ناراحتى و نارضایتى به شما دست نخواهد داد. آموزه هاى زندگى ساز دین، انسان را به گونه اى تربیت مى كند كه در اوج سختى ها و در عمق گرفتارى ها نیز ناامید و افسرده نخواهد شد.

تصور شما از «دنیا» و «زندگى» چیست و چه انتظارى از آنها دارید؟ آیا تصوّرها و انتظارهاى شما مطابق واقع است؟ آیا دنیا را آن گونه كه مى خواهید، تصوّر مى كنید و یا آن گونه كه هست، مى بینید؟

همیشه به یاد داشته باشید كه این جا دنیاست و بهشت نیست. بر این اساس خداوند به موسى بن عمران (علیه السلام) وحى كرد: اى موسى! شش چیز در شش موضع قرار دارد و مردم آن را در شش چیز جستجو مى‏كنند و هرگز به آن دست نمى‏یابند: من آسایش را در بهشت قرار داده‏ام و مردم آن را در دنیا طلب مى‏كنند....».[الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص 751] از این رو افراد ناراضى معمولاً كسانى اند كه از دنیا انتظار بهشت را دارند. اگر انسان از دنیا انتظار بهشت داشته باشد، میان انتظارات و واقعیت هاى زندگى، ناهماهنگى به وجود خواهد آمد و این ناهماهنگى، به ناكامى مى انجامد و ناكامى، فشار روانى (تنیدگى) انسان را به شدت افزایش مى دهد و در نتیجه، موجب احساس نارضایتى از زندگى مى گردد.

یكى «اجتناب ناپذیرى سختى ها» است و دیگرى «برگشت ناپذیرى سختى ها» و بدین سان، او را آرام مى سازند: «و بدان كه بى تابى كردن، نه مرده را برمى گرداند و نه تقدیر را دفع مى كند. پس به نیكى، عزادار باش و وعده الهى را قطعى بدان و نسبت به آن چه بر تو و بر همه مردمْ حتمى است و به تقدیر الهى نازل شده، تأسّف نخور»

اما اگر دنیا را آن گونه كه هست بشناسیم و بپذیریم و بر اساس شرایط موجود، به برنامه ریزى و فعّالیت بپردازیم، مى توانیم امیدوار باشیم كه به رضایت از زندگى دست یابیم.

در بهشت، آنچه را بخواهیم مى شود؛ اما در دنیا آنچه را مى شود باید خواست (دقت كنید). این، یك اصل در احساس رضایت از زندگى است. امام على -علیه السلام- در این باره سه جمله پر معنى دارد كه مى فرماید:«هرگاه آنچه را خواستى نشد، آنچه را شد، بخواه»[غررالحكم،ح 9007] و: «هرگاه آن چه را خواستى نشد، آن چه را هست، سخت مگیر».[نهج البلاغه حكمت69] اگر انسان زندگى را سخت نگیرد و آن چه را هست بپذیرد؛ اولاً توان واكنش مثبت را به دست مى آورد و ثانیا در یك آرامش خاصى زندگى خواهد كرد و هیچ وقت ناامید نخواهد شد.

«چگونه بپذیرم»

با در نظر گرفتن و تأمل در این چند محور بعد از مدتی خواهیم توانست بر مسائل زندگی فائق شویم:

1. گرفتاری های گوناگونی كه از سوی خداوند برای مومنان تدبیر و تقدیر می‌شود، راننده ای است كه انسان را در مسیر الهی حركت داده و پیش می راند تا به اوج درجات عبودیت برساند. خدای تعالی هدف از آفرینش انسان را رسیدن به درجه عبودیت معرفی كرده‌،‌ می‌فرماید: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون‌»[ذاریات / 56] جنیان و انسان‌ها را نیافریدم مگر برای اینكه تسلیم و بنده خدا باشند. چرا كه سعادت و كمال انسان از این طریق تامین می شود.

با توجه به غایت و هدفی كه حق تعالی برای هستی و حیات انسان بیان فرموده است‌. آشكار می‌شود كه همه تدبیرات و تقدیرات الهی برای تأمین این هدف والا و غایت بلند پایه است. از جمله، ابتلاهایی كه به صورت خیرها و شرها یا خوشی‌ها و ناخوشی‌ها در زندگی انسان پیش آمده و زندگی او را در بستری ناپایدار از دگرگونی‌ها قرار می‌دهد.

عبادت

ابتلاهای الهی در حقیقت روشی تربیتی است كه پروردگار مهربان برای بشر رقم‌ زده تا او را از سطح ایستا،‌ تكراری و فرومرتبه توجهات، رفتارها و زندگی حیوانی فرا آورده، به جایگاه و مرتبه‌ای سزاوار آدمی برساند. مقام و مرتبه‌ای كه جز با بندگی و عبودیت در پیشگاه حضرت دوست در هر اوضاع و احوال به دست نمی‌آید.

2. توجه به این كه دنیا محل آزمون است، به انسان توان می دهد كه بر فراز و نشیب آن خود را حفظ كند «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا؛آن كس كه مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید كه كدام یك از شما بهتر عمل مى‏كنید».[ملك/2]

آن خدا را مى‏رسد كاو امتحان            پیش آرد هر دمى با بندگان‏

تا بما ما را نماید آشكار                   كه چه داریم از عقیده در سرار

دوست خوبم!

اگر ایمان به یگانگی خداوند و رسالت خاتم انبیاء (صلی الله علیه و اله) و قرآن كریم و رسالت انبیاء الهی و... دارید –كه دارید- و اگر شما اهل نماز هستید –كه هستید- پس مۆمنید و مشكلات زندگی مۆمنین، امتحان الهی است؛ همانند دانشجویی كه با قبولی در كنكور، وارد دانشگاه شده است و مدام از طرف اساتید خود، امتحان می شود و او با قبولی در هر یك از این امتحان ها، به مراحل بالاتر صعود می كند!

دانشجویی كه از اساتید خود توقع داشته باشد كه امتحان نشود و یا از دادن امتحان های سخت گریزان و گله مند باشد، از هدف ورود به دانشگاه غافل شده است!

3. دنیا محدود به حدودی است، از آن جمله محدود به زمان است. نگاه به این محدودبودن مشكلات، توان و انگیزه ی انسان را برای تحمل سختی ها افزایش می دهد.

مومنان را برد باشد عاقبت--- بر منافق مات اندر آخرت‏

پس ترا هر لحظه مرگ و رجعتى است--- مصطفى فرمود دنیا ساعتى است‏

امام على -علیه السلام- در این باره سه جمله پر معنى دارد كه مى فرماید:«هرگاه آنچه را خواستى نشد، آنچه را شد، بخواه»

بنابراین، این نوید وجود دارد كه دنیا مشكلاتش مستمر نیست؛ «سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً؛ خداوند بزودى بعد از سختیها آسانى قرار مى‏دهد».[طلاق/7]

4. اگر ماشینی خراب شود، مكانیك، آچار به پیچ های شُل آن می اندازد و آنها را محكم می كند. مشكلات نیز سبب می شود آدمی نقاط ضعف و قوت خود را بیابد، و آنها را رشد و تحكیم كند. بر این اساس مشكلات، سبب شكل گیری صحیح شخصیت فرد می شود.

یكی دیگر از ره آوردهای مشكلات، شكوفه زدن فضیلت های بزرگی چون «صبر» است.

كه ز كشتن شمع جان افزون شود---لیلى‏ات از صبر تو مجنون شود

از طرفی خدا با صابران است؛ «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ؛ خداوند با صابران است»[بقره/153] هنگامی كه خدا با صابران بود، هر كجا كه خواست دست قدرت خود را بر زندگی فرد می گذارد و آسایش را برای او رقم می زند. توجه به این كه خدا با صابران است، هم اهمیت صبر را می رساند و نیز الطاف الهی را به دنبال خواهد داشت.

5. در دگرگونی و ابتلاهای زندگی، شخص بیدار شده، خدای قادر متعال را به عنوان پناه و یاور خوانده و حاجتش را به درگاه او می برد؛ «فَاَخَذناهُم بِالبَأساءِ و الضَّرّاءِ لَعَلَّهُم یَضَّرَّعُون؛پس آن ها را با تنگنا و گرفتاری ها دچار نمودیم شاید با عرض نیاز افتادگی به آستان ما روی آورند»[انعام/ 42]

امام صادق

صباح بن سیابه گفت كه به امام صادق (علیه السلام) عرض كردم: آیا بلاهایی كه به مومن می رسد به علت گناه است . فرمود: «نه، بلكه برای این است كه خدای تعالی ناله و دعای او را بشنود، در نتیجه برایش نیكی نوشته و پلیدی ها را ریخته و برای قیامتش اندوخته می شود». [مستدرك، ج2 ،ص62]

«مشكلات بس است»

اگر مشكلات اطراف شما را احاطه كرده؛ خداوند در كلامش راه نجات را نشان داده است؛ «من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب؛ كسی كه تقوای الهی پیشه كند خداوند برای او راه چاره قرار می دهد و او را از جایی كه گمان نمی كند روزی خواهد داد»[طلاق/2و3] خداوند به وعده هایش عمل می كند، مهم این است كه ما به زیور تقوا آراسته شویم.

«افزایش توان»

اگر می خواهید توان و نیروی شما در زندگی افزایش یابد؛ از یاد خدا، توكل، نماز و صبر یاری بجوید كه خوب یاری كننده های هستند. چرا كه انبیاء الهی در سخت ترین گردنه ها، از این امور كمك گرفتند و به راحتی عبور كردند.

در حذر شوریدن شور و شر است               رو توكل كن توكل بهتر است‏

با قضا پنجه مزن اى تند و تیز                       تا نگیرد هم قضا با تو ستیز

«مدیریت كردن»

از آن جا كه سختی ها بر اساس تقدیر الهی رقم خورده، برگشت ناپذیر هستند. امام على -علیه السلام- با تكیه بر اصل برگشت ناپذیرى سختى ها، پذیرش موقعیّت را شرط گذر سالم از آن برمى شمرد: «همانا گرفتارى ها اهدافى دارند كه حتما باید به آنها برسند. پس اگر كسى از شما را به آن مبتلا ساختند، باید آن را بپذیرد و صبر كند تا این كه بگذرد؛ چرا كه چاره كردن آن به هنگام روى آوردنش، افزاینده سختى آن است».بحارالأنوار، ج77، ص187، ح35] بنابراین، خِرد حكم مى كند كه انسان «در برابر سختى ها» نایستد، بلكه «در كنار سختى ها» قرار گیرد. قرار گرفتن «در كنار سختى ها» امكان مدیریت كردن و مهار نمودن سختى ها را به وجود مى آورد؛ بر خلاف بى تابى كردن و در برابر سختى ها قرار گرفتن، كه انسان را ناتوان مى سازد.

اگر ماشینی خراب شود، مكانیك، آچار به پیچ های شُل آن می اندازد و آنها را محكم می كند. مشكلات نیز سبب می شود آدمی نقاط ضعف و قوت خود را بیابد، و آنها را رشد و تحكیم كند. بر این اساس مشكلات، سبب شكل گیری صحیح شخصیت فرد می شود

معاذ بن جبل یكى از اصحاب پیامبر خدا -صلى الله علیه و آله- است كه فرزند خود را از دست مى دهد و بى تاب مى گردد. پیامبر خدا نامه اى به وى مى نویسد و مصیبت فرزندش را به وى تسلیت مى گوید. حضرت در بخشى از نامه، به دو مسئله مهم اشاره مى فرماید: یكى «اجتناب ناپذیرى سختى ها» است و دیگرى «برگشت ناپذیرى سختى ها» و بدین سان، او را آرام مى سازند: «و بدان كه بى تابى كردن، نه مرده را برمى گرداند و نه تقدیر را دفع مى كند. پس به نیكى، عزادار باش و وعده الهى را قطعى بدان و نسبت به آن چه بر تو و بر همه مردمْ حتمى است و به تقدیر الهى نازل شده، تأسّف نخور».[بحار الأنوار، ج77، ص187، ح35]

پس باید سختى را پذیرفت و در كنار آن قرار گرفت، نه در برابر آن. این، یك اصل است.

امام على -علیه السلام- مى فرماید: (هر گاه محنتى به تو رسید، در كنار آن بنشین، كه ایستادن در برابر آن، موجب افزایش [رنج] آن مى گردد» [غررالحكم، ح1779] البته منظور از پذیرش سختى، تسلیم شدن منفعلانه و زمین گیر شدن نیست؛ منظور، پذیرش فعّال و پویاست.

رمز الكاسب حبیب اللَّه شنو          از توكل در سبب كاهل مشو

      گر توكل مى‏كنى در كار كن                 كشت كن پس تكیه بر جبار كن‏

در این نوع پذیرش، فرد، زمین گیر و ناتوان نمى شود؛ بلكه بهترین مقابله را براى موقعیّت پیش آمده، طرّاحى مى كند. شایدبتوان گفت بهترین بیان را در این باره، امام على -علیه السلام- دارند. حضرت در این باره مى فرماید: «از بى تابى كردن بپرهیز كه امید را قطع مى كند و كار كردن را تضعیف مى نماید و اندوه را به ارمغان مى آورد. و بدان كه راه خروج [از تنیدگى] در دو چیز است: آنچه چاره دارد، چاره كردن، و آنچه چاره ندارد، صبر كردن». [بحار الأنوار، ج82، ص144، ح29]‌‌

در بخش نخست حدیث، به پیامدهاى منفى بى تابى كردن و درافتادن با مشكل، اشاره شده كه عبارت اند: ناامیدى، ناتوانى و غمگینى یا افسردگى. در بخش دوم حدیث نیز الگوى یك مقابله فعّال و پویا ارائه شده كه عبارت است از: چاره اندیشى یا بردبارى.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : سایت پرسمان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.