تبیان، دستیار زندگی
به تازگی در جامعه خود شاهد هستیم كه آستانه تحمل افراد بسیار پایین آمده است. در واقع زندگی امروزی باعث بالارفتن تنش ها و خشونت ها شده كه البته نتیجه پایین بودن آستانه تحمل افراد است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جیب مردم پیش‌کش، كم‌طاقتی چرا؟


به تازگی در جامعه خود شاهد هستیم كه آستانه تحمل افراد بسیار پایین آمده است. در واقع زندگی امروزی باعث بالارفتن تنش ها و خشونت ها شده كه البته نتیجه پایین بودن آستانه تحمل افراد است.

در شرایطی که عرصه بر مردم تنگ است و مردم در مضیقه قرار دارند تدبیر‌ها چنان کار ساز نبوده وتاکنون گرهی گشوده نشده است. مرور نوسانات کنونی و نحوه پاسخگویی مسئولان مربوطه بخصوص مسئولان اقتصادی و وعده‌های زنجیروار آنان هیچکدام منتبح به نتیجه و راهگشا نبوده است. جیب مردم هر روز خالی تر و بر قدرت مالی آنان کاسته شده و ارزش دارای‌هاییشان به حداقل ممکن رسیده است گفته‌های مسئولین در این شرایط حالت فانتزی پیدا کرده و در مواردی گویا که مربوط به عوالم دیگرو در ارتباط با مردم دیگر سرزمینها می‌باشد.

فقر

نکته مهم در این میان اینست که مردم ما هر گاه که در معرض تهدید خارجی قرار می‌گیرند و تحت فشار‌های دشمن ساخته به سختی می‌افتند به خوبی راههای برون رفت و تحمل شرایط را در می‌یابند و با هوشمندی و تدبیر خود زیانهای آن را به حداقل می‌رسانند . مردم آذربایحان چون زلزله را بلای طبیعی می‌دانستند و نقش عوامل انسانی را ناچیز و بدون تاثیر می‌دیدند؛ هم مصیبت زده‌ها به نیکی شرایط را درک کردند و با آن کنار آمدند و هم اقشار مختلف مردم از سراسر کشور چنان به حرکت آمدند که اگر ضرورت‌ها و شرایط اجازه می‌داد تمام ایران در منطقه حاضر می‌شدند .مگر همین مردم نبودند که در طول دفاع مقدس برغم فشارهای زندگی و پایین بودن سر آنه در آمدشان با طیب نفس و رضایت خاطر نه فقط دارایی شان را با رزمندگان تقسیم کردند بلکه بهترین و گرانمایه ترین سرمایه زندگی خود را که عبارت بود از فرزندان رشیدشان را نیز تقدیم کردند .پیر زنی که تمام دارایی اش چند تخم مرغ بود با تمام خلوص آن را در سبد می‌گرفت و تقدیم می‌کرد .توده مردم کمبود‌های آن روزها را با شکیبایی تحمل می‌کردند و سختی‌ها را با هم شریک می‌شدند و داراها به ندارها مدد می‌رساندند و ندارها بخاطر غصه نداری افسرده و پژمرده نمی‌شدند .فضای عمومی و ارزش‌های حاکم اجازه احتکار و گران فروشی و کم فروشی را نمی‌داد برخورداری مادی و رفاه فردی از چنان ارزشی برخوردار نبود که دیگران در حسرتش بسوزند و برای بدست آوردنش حاضر به هر تخلفی باشند.

امّا امروزکه هم سطح زندگی مردم غیر قابل قیاس با آن روزهاست و هم اینکه کشور در حال جنگ مستقیم و فیزیکی نیست ولی به دلیل تغییر ارزش‌ها شرایط به گونه ای است که تحمل مردم کم شده و مدارای آنان به حداقل رسیده است آن روزها باورهای مردم دست نخورده بود و مددرسان بود ولی امروز در نتیجه وعده‌های بدون پشتوانه و عملکردهای منافقانه دچار دگردیسی شدید شده است.

زندگی در این كلان شهر با مشكلات ویژه‌ای از قبیل تلاش برای پیدا كردن سرپناه، تلاش برای پیدا كردن كار و مشكلات رفت و آمد مواجه است.همچنین منابع شهر محدود است و 10 میلیون جمعیت بر سر منابع محدود با هم رقابت می‌‌كنند كه این خود نوعی تنش و اضطراب را در شهروندان ایجاد خواهد كرد

چرا مردم بی‌حوصله شده‌اند؟

اما چرا در كلان شهر تهران، پایتخت ایران، این چنین مردم تاب و توان خود را از دست داده‌اند و با هر تلنگری، آشفته حال می‌شوند و عنان اختیار از كفشان می‌رود.مطمئناً این معضل، معلولی است كه علل و دلایل‌ خاص خود را دارد و شاید بتوان با كشف و مشخص كردن علل و سبب‌ها، راهكارها و چاره‌ جویی‌ها اندیشید.

شاید مسائل و مشكلات اقتصادی اولین دلیل و برهانی باشد كه به اذهان برای ریشه‌یابی پایین آمدن سطح تحمل پایتخت نشینان خطور می‌كند.شرایط سخت اقتصادی و معیشتی آن‌چنان عرصه را بر برخی مردم تنگ كرده است كه در كار خود درمانده شده‌اند و شاید نزاع‌ها و جدل‌های روزانه‌ای كه در معابر و خیابان‌ها شاهد هستیم، بازتاب همین عسرت و فشار باشد.

مردم در شهر تهران به علت شرایط پیچیده زندگی، سروصدا و ترافیك، بیشتر درگیر بیماریهای روحی و روانی می‌شوند و خطر انواع افسردگی شدید و خفیف در كمین آنها است.

بیکاری-فقر

زندگی در این كلان شهر با مشكلات ویژه‌ای از قبیل تلاش برای پیدا كردن سرپناه، تلاش برای پیدا كردن كار و مشكلات رفت و آمد مواجه است.همچنین منابع شهر محدود است و 10 میلیون جمعیت بر سر منابع محدود با هم رقابت می‌‌كنند كه این خود نوعی تنش و اضطراب را در شهروندان ایجاد خواهد كرد.

اما تا به حال این نكته مهم توجه كرده‌اید كه مردمانی هستند كه با مشكلات و كمبودهای اقتصادی بیشتری نسبت به ما دست به گریبانند اما در عین حال، با آرامش زندگی می‌كنند و روال روزمره‌شان این چنین با تنش و پرخاش و درگیری همراه نیست؟ به عنوان مثال، 40 درصد از جمعیت كشور هند زیر خط فقر هستند و میلیون‌ها نفر شب‌ها را در خیابان به صبح می‌رسانند. جالب آن كه در پشت اكثر ماشین‌های هندی جمله‌ای با این مضمون دیده می‌شود: لطفاً بوق بزنید. و رانندگان در پشت چراغ‌های قرمز و گره‌های ترافیكی تا می‌توانند بوق می‌زنند اما نه كسی با دیگری درگیر می‌شود، نه فحش و ناسزایی به زبان می‌آید و نه كار به استفاده از چوب و چماق، زنجیر، چاقو، قفل فرمان و... می‌كشد.

دولت؛ آیینه تمام نمای ملت

نصرت الله محمدی، كارشناس و صاحب‌نظر در مسائل اجتماعی به نکته جالبی اشاره می‌کند که جای تأمل و تفکر دارد. این صاحب نظر مسائل اجتماعی، مقدار و کیفیت آستانه تحمل دولتمردان و مسوولین را معیار و ملاکی برای تخمین میزان ظرفیت یک ملت می‌داند و اظهار می‌دارد: دولت‌ها بزرگترین الگوها برای مردمان خود هستند. وقتی افراد جامعه مشاهده می‌کنند که برخی از مسوولین و دولتمردان کوچکترین انتقاد و ایرادی را برنمی‌تابند و مایلند همه را مکلف بار بیاورند تا بدون هیچ پرسش و پاسخی به تکلیف خود عمل کنند،هم در تنگنا قرار می‌گیرند و واکنش‌های عصبی در جامعه نشان می‌دهند و هم آن که، به نوعی آموزش دیده و با زیر دستان خود چنین معامله‌ای را تکرار می‌کنند.

40 درصد از جمعیت كشور هند زیر خط فقر هستند و میلیون‌ها نفر شب‌ها را در خیابان به صبح می‌رسانند. جالب آن كه در پشت اكثر ماشین‌های هندی جمله‌ای با این مضمون دیده می‌شود: لطفاً بوق بزنید. و رانندگان در پشت چراغ‌های قرمز و گره‌های ترافیكی تا می‌توانند بوق می‌زنند اما نه كسی با دیگری درگیر می‌شود، نه فحش و ناسزایی به زبان می‌آید و نه كار به استفاده از چوب و چماق، زنجیر، چاقو، قفل فرمان و... می‌كشد

و اما مهمترین مساله در درمان این معضل اجتماعی همان بازگشت به معنویتی است كه به نظر می‌رسد در مناسبات اجتماعی ما كمرنگ‌تر شده است و قطعا بهترین تسكین دهنده روان جامعه،توكل و توجه به روح دینداری است.

در هر صورت امیدواریم با مساعدت مسوولان و البته همت مردم، آستانه تحمل جامعه از آن چه که هست بالاتر رود که از هر لحاظ دارای برکات و فواید بسیار خواهد بود.

نقل شده كه کریم خان زند هر شب به پشت بام قصر خود می‌رفت و به دقت شهر شیراز را زیر نظر می‌گرفت.اگر خانه‌ها نورانی بود و صدای شادی از آنها برمی‌خاست خوشحال به بستر می‌رفت اما اگر سکوت و خاموشی حکمفرما بود،وزیر خود را می‌طلبید و پیگیر می‌شد که چه شده، مردم خوشحال و دلشاد نیستند.

پول

مدیران عالی  کشور برای کنترل خشم خود باید این را احساس کنند که زمانی که تخریب و پرخاشگری صورت می پذیرد، نمی توان پیش بینی کرد که دامنه تخریب آن تا چه حدی است. گاهی دامنه تخریب از حد فرد خارج شده و به سطح ملی و فراملی می رود، مانند خشونت علیه ولیعهد اتریش که موجب برپایی جنگ جهانی شد.

تخریب یک فرد، سازمان یا نهاد اجتماعی آثار گسترده ای بر روی جامعه ایجاد می کند. خشم سلامت روان شهروندان جامعه را به خطر می اندازد . زمانی که مسائل خصوصی فردی را مطرح و انتقادهایی را بدون اثبات بیان می کنند، موج خشم را ایجاد کرده اند. مدیران یانی کشور نیز که مسوول فرهنگ سازی هستند باید در فرهنگسراها و محافل فرهنگی برنامه های کنترل خشم را آموزش دهند. نیروی انتظامی و قوه قضاییه باید وظیفه پیشگیری خود را به جای قوه قهریه پررنگ تر کنند. در سطح مدیران پایینی باید کارگاه ها و آموزش های ضمن خدمت برگزار و کنترل خشم و مهارت های چگونگی کنترل آن آموزش داده شود. آموزش و پرورش باید تنها تدریس خشک درس هندسه، مثلث و جبر، مهارت های زندگی و چگونگی ارتباط برقرار کردن در جامعه و کنترل خشم را به کودکان و فرزندان ایران زمین یاد دهند.

در رسانه ها تنها اخبار و اتفاقات ناخوشایند دنیا انعکاس داده می شود. بهتر است اخبار خوب به ویژه در رسانه ملی پخش شود که طیف گسترده ای را شامل می شودچرا که باید بدانیم مردمان دل‌زنده و شادابند كه می‌توانند جامعه را به سوی سعادت رهنمون شوند.

فرآوری: طاهره رشیدی

بخش اجتماعی تبیان


منابع 1- جهان نیوز / 2-روزنامه ابتکار / 3- روزنامه اعتماد