تبیان، دستیار زندگی
جا افتادن یک بازیگر در نقشی به خصوص یک سنت است که اتفاقا همه از آن انتقاد می کنند . جرات تجربه ی نقش های متنوع چه برای بازیگران وچه برای کسانی که انتخابشان می کنند ، همیشه سخت بوده است ، بسیاری این امر را به ویژگیهای فیزیکی اندام و صورت بازیگر معطوف می دا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قهرمان و ضد قهرمان در فیزیک یک بازیگر


جا افتادن یک بازیگر در نقشی به خصوص یک سنت است که اتفاقا همه از آن انتقاد می کنند . جرات تجربه نقش های متنوع چه برای بازیگران و چه برای کسانی که انتخابشان می کنند ، همیشه سخت بوده است ، بسیاری این امر را به ویژگیهای فیزیکی اندام و صورت بازیگر معطوف می دانند . این که چهره ی برخی اصلا قهرمان است و برخی دیگر ضد قهرمان.

قهرمان و ضد قهرمان در فیزیک یک بازیگر

یکی از تخصص هایی که در سینمای عریض و طویل اروپا و آمریکای شمالی از سال ها پیش وجود داشته  و در سینمای ایران کمتر به آن توجه می شود، انتخاب بازیگر است. انتخاب بازیگر در سینمای ایران به شناخت کارگردان از اتودهای بازیگری یک هنرپیشه مربوط نمی شود. بر اساس نقش هایی که پیش از آن به وسیله ی بازیگر ایفا شده است، تشخیص داده می شود. حتی در مواردی که انتخاب بازیگری خرق عادت  می شود، تنها یک حرکت انتحاری است از جانب کارگردان و بازیگر.

یکی از نمونه های درست در جای خود قرار گرفتن تخصص های انتخاب و هدایت بازیگر در آژانس شیشه ای صورت گرفت. حاتمی کیا، کیانیان و پسیانی هر کدام وجهی از هدایت بازیگر را برعهده گرفتند و نتیجه ی کار آن شد که قصه ای تکراری ، توی ذوق تماشاچی و منتقد نزد و فیلم با وجود شباهت های فراوان به بعدازظهر سگی ساخته سیدنی لومت به عنوان اثری ماندگار در سینمای ایران شناخته شد. شاید برای عنوان بندی فیلم ها پس از آژانس شیشه ای عناوینی چون انتخاب بازیگر و بازیگردان به عوامل اصلی اضافه شد، اما تغییری اساسی در روند بازیگری ایجاد نشده است.

از نمونه های انتخاب بازیگر در جایگاهی متفاوت از آن چه پیش از این به وسیله ی هنرپیشه ایفا می شده است ، به چند نمونه می توان اشاره کرد، که مفهوم ذاتاً قهرمان یا آدم خوبه ی فیلم یا ضدقهرمان یا آدم بده را رد می کند. ظرفیت فیزیک بدن و صورت یک بازیگر که در واقع ابزار در اختیار او باید محسوب شود، اتفاقاً در ذکاوت یک کارگردان است که متجلی می شود. زمانی که حمید جبلی در شیر سنگی مسعود جعفری جوزانی بازی کرد، خیلی ها چارشاخ شدند، تعجب کردند که بازیگر کمدی لطیف تلویزیون و سینما در یک فیلم حماسی، در یک وسترن سنت گرایانه ی ایرانی ایفای نقش کند. به استثنای یک نفر، آن هم در سینمای پیش از انقلاب ،تقریباً چنین انتخاب بازیگری صورت نگرفته بود. به مقالات آن روزهای مجله ی فیلم و روزنامه ها که نظر بیندازید، ترس از مواجه شدن تماشاچی با شخصیت جبلی در شیر سنگی برای کارگردان و خود شخص حمید جبلی وجود داشت .

یکی از نمونه های درست در جای خود قرار گرفتن تخصص های انتخاب و هدایت بازیگر در آژانس شیشه ای صورت گرفت. حاتمی کیا، کیانیان و پسیانی هر کدام وجهی از هدایت بازیگر را برعهده گرفتند و نتیجه ی کار آن شد که قصه ای تکراری ، توی ذوق تماشاچی و منتقد نزد و فیلم با وجود شباهت های فراوان به بعدازظهر سگی ساخته سیدنی لومت به عنوان اثری ماندگار در سینمای ایران شناخته شد.

نمونه ی دیگر این تفاوت در روند بازیگری به بازی جمشید هاشم پور در میم مثل مادر بازمی گردد. هاشم پور نقش مرد مسن ارمنی کفاش را بازی می کرد که اتفاقاً برای نقشش دیالوگ چندانی هم نوشته نشده بود. البته رویدادها باید به تأثیر نقش آفرینی اش کمک می کرد. اما این رویداد مستلزم صبوری تماشاچی تا نقاط عطف و گره گشایی بحران های فیلم بود. با این حال از همان نمای ابتدایی هاشم پور نقشش را به درستی به تماشاچی تحمیل کرد. طوری که تمام نقش های اکشن و تقریباً استحاله شده ی هاشم پور را فراموش می کردیم.

قهرمان و ضد قهرمان در فیزیک یک بازیگر

البته مثال آخری که در این یادداشت ذکر می شود، شاید به اندازه ی نمونه های دیگر صاحب اسم نباشد و رسمش هم الگوی بازیگری تلقی نشود اما از هر دو نمونه ی ذکر شده بیشتر مفهوم تفاوت قهرمان و ضد قهرمان را در فیزیک یک بازیگر نشان می دهد. جلال پیشواییان در اکثر فیلم های پیش از انقلاب کیمیایی حضور دارد. نقش منفی است، ضد قهرمان است. در قیصر طوری در قامت یک ضدقهرمان ظاهر می شود که باید قید نقش های مثبت را بزند. اما در فیلم های پس از انقلاب کیمیایی طور دیگری بازی می کند. در تیغ و ابریشم در جایگاه تعریف دراماتیک یک شخص بازی قرار می گیرد. از گروه قاچاقچیانی است، که باید محموله ای را از شرق کشور به پایتخت برسانند. پیشینه ی بازی جلال به حضورش در این گروه گنگ کمک می کند، به ضدقهرمان بودنش. اما کلید قفل گره پایانی فیلم می شود. با روندی که پیروی از تغییر ماهیت شخصیت با توجه به تصویر است تعریف می شود. متحول می شود و زمانی که گره بحران پایانی گشوده شد به عنوان یک قهرمان ظاهر می شود.

در فیلم تجارت هم که شاید بدترین فیلم کیمیایی باشد، از قضا جلال بازی خوبی دارد. چهره ای که نقطه ی مقابل قیصر سینمای ایران است، سخت بتواند در قالب یک قهرمان ظاهر شود. اما علی رغم آن چه ، در تعریف فیزیک یک ضد قهرمان وجود دارد، می تواند نشانه های نقش مثبت فیلم را هم ایفا کند.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان