خبر از اسارت عزیزان خدا
پس از آنكه لشگر كفر آتش در خیمه هاى اهل بیت علیهم السلام زدند شعله آتش بالا گرفت فرزندان پیغمبر دهشت زده با سر و پاى برهنه از خیمه ها بیرون دویدند و لشگر را قسم دادند که ما را از قتلگاه حسین علیه السلام گذر دهید، پس بجانب قتلگاه روان گشتند. چون دیدگان بانوان محترمه بر اجسام بى سر شهیدان افتاد بسیار گریستند و بر سر و روى خود زدند و نوحه و زارى نمودند.
طبق آنچه از روایات و اخبار استفاده مىشود در بین تمام افراد اهل بیت سیدالشهداء علیه السلام حال امام سجاد علیه السلام از همه وخیمتر و بدتر بود و اگر نبود حدیث ام ایمن كه علیا مخدره حضرت زینب سلام الله علیها بر آنجناب نقل فرمود بیم آن مىرفت كه حضرت به عالم باقى ارتحال كنند. ما در اینجا شرح مختصری از این حدیث گرانقدر را طبق آنچه مرحوم ابن قولویه در كامل الزیارات آورده، نقل می کنیم.
حضرت على بن الحسین علیهماالسلام فرمودند:
زمانى كه در طف (كربلا) آن مصیبت به ما وارد گشت و پدرم و تمام فرزندان و برادران و جمیع اهلش كه با او بودند كشته شدند و حرم و زنان آن حضرت را بر روى شتران بى جهاز نشانده و ما را به كوفه برگرداندند پس به قتلگاه ایشان چشم دوختم و ابدان طاهره ایشان را برهنه و عریان دیدم كه روى خاك افتاده و دفن نشدهاند این معنا بر من گران آمد و در سینهام اثرش را یافته و هنگامیكه از ایشان چنین منظرهاى را مشاهده كرده اضطراب و بى آرامى در من شدت یافت به حدى كه نزدیك بود روح از كالبدم خارج شود، این حالت را وقتى عمهام زینب كبرى دختر على بن ابیطالب علیه السلام از من مشاهده نموده فرمود:
این چه حالى است از تو مىبینم، اى یادگار جد و پدر و برادرم ...؟!
من گفتم:
چگونه جزع و بى تابى نكنم در حالى كه مى بینم سرور و برادران و عموها و پسر عموها و اهل خود را در خون خویش طپیده، عریان و برهنه بوده، جامه هایشان را از بدن بیرون آوردهاند، بدون اینكه كفن شده یا دفن گردیده باشند، احدى بالاى سرشان نبوده و بشرى نزدیكشان نمىشود گویا ایشان از خاندان دیلم و خزر مىباشند؟!!
گویا مى بینم كه تو و دختران اهل تو در این شهر به صورت اسیران در آمده، خوار و منكوب مى گردید، هر لحظه هراس دارید كه شما را مردم بربایند، بر شما باد به صبر و شكیبائى، سوگند به كسى كه حبه را شكافته و انسان را آفریده، روى زمین كسى غیر از شما و غیر از دوستان و پیروانتان نیست كه ولى خدا باشد
عمه ام فرمود:
آنچه مىبینى تو را به جزع نیاورد، به خدا سوگند این عهد و پیمانى بوده كه رسول خدا صلى الله علیه و آله با جد (امیرالمومنین علیه السلام) و پدر (سیدالشهداء علیه السلام) و عمویت(حضرت مجتبى علیه السلام) نموده و خداوند متعال نیز از گروهى از این امت كه در شمار ستمكاران و سركشان نمىباشند پیمان گرفته است.
ایشان در بین اهل آسمانها معروف و مشهورند كه این اعضاء قلم شده را جمع كرده و دفن نموده و این ابدان و اجسام خون آلود را به خاك سپرده و در این سرزمین براى قبر پدرت سیدالشهداء نشانهاى نصب كرده كه اثرش هیچ گاه كهنه و مندرس نشده و گذشت شب و روز آن را محو نمىكند، و بسیارى از رهبران كفر و الحاد و ابناء ضلالت و گمراهى سعى در نابود كردن آن مىنمایند ولى به جاى اینكه رسم و نشانه آن از بین رود ظاهرتر و آشكارتر مىگردد.
من پرسیدم: این چه عهد و میثاقى بوده و این چه حدیث و خبرى مىباشد؟
پس عمهام [در حدیثی طولانی] فرمود:
ام ایمن برایم نقل نمود: ...رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: جبرئیل بر من فرود آمد و گفت:
... اى محمد! ... این سبط شما (جبرئیل با دست اشاره به حضرت حسین علیه السلام نمود) با جماعتى از فرزندان و اهل بیت شما و نیكانى از امتت در كنار فرات واقع در سرزمینى كه به آن كربلاء مىگویند كشته مىشوند.
كربلاء را از این جهت كربلاء گویند كه حزن و بلاهائى كه از دشمنان شما و دشمنان فرزندان شما در روزى كه حزن و اندوهش تمام شدنى نبوده و حسرت آن زوالپذیر نیست به عمل مىآید بسیار و زیاد مىباشد.
این زمین پاكیزهترین اماكن واقع روى زمین بوده و احترامش از تمام بقاع بیشتر است، در آن سبط تو و اهل بیتش كشته مىشوند. كربلاء از زمینهاى بهشت است.
هرگاه روزى كه در آن سبط تو و اهل بیتش كشته مىشوند فرا برسد و لشگر اهل كفر و لعنت او را احاطه نمایند به جهت غضب به خاطر تو و فرزندانت اى محمد و به منظور بزرگ شمردن هتك حرمتت و تقبیح نمودن كردارى كه نسبت به ذریه و عترتت انجام شده، زمین بلرزد و كوهها كشیده و اضطراب و جنبششان زیاد شود و امواج دریاها متلاطم گردد و آسمانها اهلشان را به هم بریزند، و از زمین و كوهها و دریاها و آسمانها چیزى باقى نمىماند مگر آنكه از حق تعالى اذن مىخواهند كه اهل تو را كه مستضعفین و مظلومین بوده و حجتهاى خدا بعد از تو بر خلایق هستند را نصرت و یارى كنند پس خداوند به آنها و موجودات در آنها وحى كرده و مىگوید:
منم خداوند متعال، سلطانى كه قادر است و كسى نتواند از او بگریزد در توان هیچ خصم و دشمنى نیست كه او را عاجز و ناتوان كند، من بر یارى كردن دوستانم قادر و بر انتقام گرفتم از دشمنان متمكن هستم، به عزت و جلال خود قسم آنان كه رسولم را تنها گذارده و برگزیدهام را رها كرده و حرمتش را هتك نموده و فرزندانش را كشته و عهدش را نقض و زیر پاى نهاده و به اهل بیتش ستم كردهاند عذابى كنم كه احدى از عالمیان را چنین عذابى نكرده باشم.
در این هنگام تمام موجودات سماوى و ارضى به ضجه در آمده و آنانكه به عترتت ستم كرده و هتك حرمتت را روا داشتهاند را لعن و نفرین مىكنند. ..
حضرت زینب سلام الله علیها فرمود:
زمانى كه ابن ملجم لعنه الله علیه پدرم را ضربت زد و من اثر مرگ را در آن حضرت مشاهده كردم محضرش عرضه داشتم:
اى پدر ام ایمن برایم حدیثى چنین و چنان نقل نمود، دوست دارم حدیث را از شما بشنوم.
پدرم فرمودند:
دخترم، حدیث همان طورى است كه ام ایمن نقل كرده، گویا مىبینم كه تو و دختران اهل تو در این شهر به صورت اسیران در آمده، خوار و منكوب مىگردید، هر لحظه هراس دارید كه شما را مردم بربایند، بر شما باد به صبر و شكیبائى، سوگند به كسى كه حبه را شكافته و انسان را آفریده روى زمین كسى غیر از شما و غیر از دوستان و پیروانتان نیست كه ولى خدا باشد ... . (1)
در این سرزمین براى قبر پدرت سیدالشهداء نشانه اى نصب كرده كه اثرش هیچ گاه كهنه و مندرس نشده و گذشت شب و روز آن را محو نمى كند، و بسیارى از رهبران كفر و الحاد و ابناء ضلالت و گمراهى سعى در نابود كردن آن مى نمایند ولى به جاى اینكه رسم و نشانه آن از بین رود ظاهرتر و آشكارتر مى گردد
گریه ولیّ خدا بر مصیبتی بزرگ
حاج ملا سلطانعلى، كه از جمله عابدان و زاهدان بود، مى گوید:
در خواب به محضر مبارك امام زمان (عج) مشرف شدم ، عرض كردم : مولاى من ! آنچه در زیارت ناحیه مقدسه ذكر شده است كه:
«فلانذبنك صباحا و مساء و لابكین عینك بدل الدموع دماء» صحیح است ؟
فرمود: آرى !
گفتم : آن مصیبتى كه در سوگ آن ، به جاى اشك خون گریه مى كنید، كدام است ؟ آن مصیبت على اكبر است ؟
فرمود: نه ! اگر على اكبر زنده بود، او هم در این مصیبت ، خون گریه مى كرد!
گفتم : آیا مقصود مصیبت حضرت عباس علیه السلام است ؟
فرمود: نه ! بلكه آن حضرت هم در حیات بود، او نیز در این مصیبت خون گریه مى كرد!
عرض كردم : آیا مصیبت حضرت سیدالشهداء علیه السلام است ؟
فرمود: نه ! اگر حضرت سید الشهداء علیه السلام هم بود، در این مصیبت خون گریه مى كرد!
پرسیدم : پس این كدام مصیبت است ؟ فرمود: مصیبت اسیر عمه ام زینب علیهاالسلام است .(2)
پی نوشت:
1) كامل الزیارات، صص 807 و 808.
2) شیفتگان حضرت مهدى (عج)، ج 1 ، ص 145.
ابوالفضل صالح صدر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منابع:
کتاب «مقتل الحسین علیه السلام، از مدینه تا مدینه»، آیت الله سیدمحمدجواد ذهنى تهرانى.
کتاب «200 داستان از فضایل ، مصایب و كرامات حضرت زینب علیهاالسلام»، عباس عزیزى.