تبیان، دستیار زندگی
وقتی انسان به خواب عمیقی فرورفته ، وجود مادی او بدون هیچ گونه حرکتی در عالم ماده در خواب حرکت می‌کند و اعمالی را انجام می‌دهد، بدون این که بدن حرکتی کند. این صورت مثالی چیزی در کنار بدن و در کنار روح نیست، بلکه بدن و صورت مثالی و روح، با یکدیگر، اتحاد دا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حامد حسینی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توسل به اموات(2)

برزخ


وهابیان علاوه بر اینکه به مساله توسل به انبیاء و صلحاء بعد از وفات خدشه و اشکال وارد می سازند ، بر این باورند که توسل به اموات به دلیل وجود حائل میان زندگان و کسانیکه از دنیا رفته اند ، علاوه بر اینک بدعت، مخالف توحید ، و حرام است ،امری عبث ، پوچ و بیهوده است چرا که میان زندگان  و افرادی كه از جهان رخت بربسته‌اند، حائلی وجود دارد كه مانع از ارتباط با آنان می‌شود، این مدعا ریشه  در نتیجه گیری این گروه از توجه صرف به ظواهر آیات قرآن کریم داشته ، و به این آیه استناد می کنند .


«وَمِنْ وَرائهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوم یُبْعَثُون».(1)  «در پیش روی آنان، تا روز قیامت مانعی وجود دارد».

از سویی دیگر وهابیان با  انگشت اتهام خویش به دیگر مسلمانان اشاره کرده و این سئوال  را مطرح می کنند كه اگر واقعاً بین ما و كسانیكه مرده‏اند ارتباطى هست، آیاتى مانند:(فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏). (2)«تو نمى‏توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى».(وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ). (3)«تو نمى‏توانى صداى خود را به گوش آنان كه در قبر خفته‏اند برسانى» به چه معناست؟

در این گفتار برآنیم تا با بررسی اجمالی عالم برزخ از سویی، و اثبات حیات، روح ، و ارتباط اموات با زندگان از سویی دیگر، ادعای موهوم وهابیت را نقش بر آب ساخته وکارآمدی و تاثیر مساله توسل به اموات را، به اثبات برسانیم.

اموات در عالم برزخ دارای حیاتند و می شنوند

برای پاسخ به شبهات وهابیان در این زمینه ، ابتدا باید معنا و مفهوم عالم برزخ، و ویژگیهای مشترک آن باعالم دنیا را مورد بررسی قرار داد و پس از آن به شکل ارتباط زندگان مردگان اشاره کرد . برزخ در لغت عرب به معنی حائل و مانع است،وروح انسان بعد از مرگ به عالمی به این نام منتقل می شود. عالم برزخ را «عالم مثال» یا «عالم خیال» نیز می‌گویند.ماهیت عالم برزخ، بر خلاف عالم دنیا که مظهر حیات مادی می باشد، از ماده نیست؛  بلکه صورت محض است، از این رو که واقعیت وجودی تمام موجودات ، به خصوص انسان را ماده وصورت تشکیل می دهند، ویژگیهای مشترکی را نیز در دنیا می توان یافت ،که به نوعی صورت مثالی انسان را تداعی نموده و نوعی ارتباط با عالم مثالی روح را برای انسان رقم می زند.

چنانکه از جمله ویژگیهای مشترک حیات انسانها دراین عالم و پس از آن را همین صورت مثالی تشکیل می دهد. مثلا وقتی انسان به خواب عمیقی فرورفته ، وجود مادی او بدون هیچ گونه حرکتی در عالم ماده  در خواب حرکت می‌کند و اعمالی را انجام می‌دهد، بدون این که بدن حرکتی کند. این صورت مثالی چیزی در کنار بدن و در کنار روح نیست، بلکه بدن و صورت مثالی و روح، با یکدیگر، اتحاد دارند و در واقع سه مرحله از واقعیّت انسان هستند.

ارتباط اموات با احیاء ، ساخته و پرداخته‌ی نحله و مذهب خاصی از مسلمین نمی باشد ، بلکه حقیقتی برخاسته از تعالیم آسمانی شریعت حضرت خاتم ‌المرسلین صلی الله علیه و آله وسلم است ، و بر این اساس ، مخالفت با این آثار و باور اصیل ، به ‌منزله‌ی انکار اخبار و سنن و اعتقاد همگانی امت مسلمان قلمداد می‌شود

انسان در موقع خوابیدن، علاقه‌اش از بدن کم می‌شود. مرگ هم که برادر خواب است به معنای قطع علاقه روح از بدن است. بنابراین طبق استدلالات عقلانی و نیز آیات و روایات صریح و فراوان، روح پس از مرگ زنده است و به نعمت‌ها یا عذاب‌های الهی مشغول می‌شود. ولی این مانع مربوط به بازگشت مجدد رفتگان، به حیات دنیوی است، نه مانع از ارتباط با آنان، شاهد این مطلب ما این آیه است:

«حَتّى إِذا جاءَ أَحدهُمُ المَوتُ قَالَ رَبِّ ارجعُون * لعلّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَكتُ كَلاّ إِنّها كَلمَةٌ هُوَ قائِلُها».(4) «تا آنگاه كه مرگ یكی از ایشان فرا رسد می‌گوید: پروردگارا! مرا به دنیا بازگـردان، باشد كه من در آنچه كه وانهـاده‌ام، كـار نیكی انجـام دهـم. ]خـطاب می‌رسد:[ هرگز چنین نیست، این سخنی است كه او گویندة آن است».

با توجه به این موضوع شخص گنهكار،مصرانه از پیشگاه ربوبی خواهان بازگشت به این دنیا،و فرصتی دوباره برای زندگی دوباره است. قرآن در رد درخواست او می‌فرماید:

«وَمِنْ وَرائهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوم یُبْعَثُون». «پیش روی آنان حائل و مانعی وجود دارد كه از بازگشت به این دنیا و تحقق آرزوی آنان جلوگیری می‌كند».

بعد از قبول حیات  داشتن روح و اینکه ارواح در عالم مثالی برزخ دارای ادراک و شعور هستند، این پرسش ممکن است به ذهن خطورکند که آیا می تواند میان زندگان و درگذشتگانی که در عالم مثالی برزخ زندگی می کنند، ارتباطی وجود داشته باشد؟

پاسخ این سئوال می تواند به حل مساله ای که وهابیان آنرا در قالب یکی از شبهات توسل مطرح نموده و دیگر مسلمانان را به واسطه آن به شرک متهم کرده اند،بیانجامد .

با توجه به آیاتی که پدر مقالات پیشین مطرح شد و اساس و بنیان شبهه افکنی وهابیان را تشکیل می دهد ،می توان گفت که نه تنها دو آیه فوق الذکر، بلکه هیچ یک از آیات قرآن کریم بر این مساله که ارتباط با اموات غیر قابل امکان است دلالت ندارد.نهایت آنچه از این دو آیه شریفه اثبات می شود اینست که در این آیات مراد از اسماع (شنواندن) ، «اسماع مفید و مۆثر» برای همه اموات است و واضح است كه شنیدن اموات یا كسانیكه درقبرند، اگر در حال كفر مرده باشند، بى‏فایده است. چرا كه  بر مبنای فرمایش پیامبر در ضمن حدیثى‏ که فرمودند:

«ان العبد اذا وضع فى قبره و تولّى عنه‏اصحابه حتى انّه لیسمع قرع نعالهم اتاه ملكان فیُقعدانه فیقولان له ما كنت تقول فى هذا الرجل محمّد صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم فیقول: اشهد انه عبد اللّه ورسوله ...». (5).

« وقتى بنده‏اى را در قبر جاى مى‏دهند و دوستان او پراكنده‏مى‏شوند و او صداى كفش آنها را مى‏شنود، دو فرشته مى‏آیند و او را مى‏نشانندو مى‏پرسند: درباره كسى به نام محمّد صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم چه مى‏گویى؟ و اوجواب مى‏دهد: شهادت مى‏دهم كه او بنده و رسول خداست و ...».

اطلاعات تاریخی سیره نویسان از زندگی پیامبر خدا نیز مۆید این مطلب است. چنانکه بسیاری از سیره نویسان آورده اند: وقتى پیامبرصلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم در نیمه‏هاى شب براى زیارت قبور به‏بقیع مى‏رفتند، مى‏فرمودند:

«سلام بر شما اى گروه مۆمنان! آنچه به شما وعده داده شده بود محقّق شد و فرداى قیامت پاداش نیك خود را دریافت مى‏كنید. ما نیز ان شاء اللّه به‏شما خواهیم پیوست. خدایا! اهل بقیع را بیامرز» (6)

احادیث و روایات دیگری نیز از اهل‌سنت در خصوص اطلاع و ارتباط اموات  با  زندگان این  جهان وجود داشته ، فصول گسترده‌ای از کتاب ‌ها، و یا حتی موضوع اصلی برخی کتب آنان را در بر گرفته است  ، که دراین میان می توان به آثار زیر اشاره نمود:

1-      کتاب  (الروح) نوشته ابوعبدالله شمس‌الدین بن قیّم متوفای 751 هجری قمری .

حضرت محمد

ابن قیم جوزی که از شاگردان مشهور ابن تیمیه، پایه‌گذار وهابیت است ، در کتاب خویش آشکارا به‌ راهی متفاوت و مخالف  با سلف خویش گام نهاده‌ ومدعای وهابیت را پیرامون عدم امکان ارتباط درگذشتگان با زندگان نقض نموده و در زمینه ارتباط اموات با زندگان این دنیا ، سخن به میان آورده است .

2-      کتاب دیگرکه در این زمینه می توان به آن اشاره داشت، (اهوال القبور و اهوال اهلها الی النشور) تالیف حافظ ابوالفرج زین الدین عبدالرحمن بن احمد بن رجب حنبلی دمشقی بغدادی  متوفی سال (795 ه.ق) می باشد.وی که از معروفترین شاگردان ابن قیم جوزی محسوب می شود؛ دارای تألیفات بسیاری از جمله: الذیل علی طبقات الحنابله ، شرح جامع الترمذی، جامع العلوم والحکم، فضائل الشام، لطائف المعارف، أهوال القبور، التوحید. می باشد.

وی65 حدیث در باره ارتباط و اطلاع اموات با زندگان را در این کتاب گردآوری نموده و از این بخش  با عنوان باب ثامن( باب هشتم ) یاد کرده است.چنانکه در عنوان و فهرست موضوعی این باب می نویسد:

(( فیما ورد من سماع الموتی کلام الأحیاء، و معرفتهم بمن یسأل علیهم، ویزورهم، ومعرفتهم بحالهم بعد الموت، وحال اقاربهم فی الدنیا.

ترجمه : ( در باره آنچه که وارد شده است از شنوائی کلام زندگان توسط مردگان ، و شناخت از زنده هائی  که از ایشان سوال می کنند ، و به زیارت ایشان می روند ، و شناخت پس از مرگ آنها از احوال زنده ها و خویشاوندان آنها در دنیا ) (7)

برای اثبات مدعای این گفتار که همانا ( اثبات امکان ارتباط زندگان با درگذشتگان در مساله توسل )،می باشد به دو نمونه از احادیث منقول در این کتاب اشاره می کنیم:

1-      پس از جنگ بدر هنگامی که اجساد بسیاری از بزرگترین دشمنان اسلام در چاهی از چاه‌ های بدر ریخته شد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله  خطاب به اجساد آنان فرمودند: آیا وعده‌ی الهی را حق یافتید؟ ... ، عمر گفت: ای رسول خدا با اجسادی که روحی در آنها نیست ، چه می‌گوئی؟ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ((والذی نفسی بیده ما أنتم بأسمع لما أقول منهم ولکنهم لایقدرون أن یجیبوا)

(قسم به کسی که جانم  به ‌دست اوست ، شما از آنان به سخن من  شنواتر نیستید، اما آنها قدرت برپاسخ‌ گویی ندارند. )

مولف اهوال القبور ، بیانی را ذیل این حدیث در سنن نسائی (8) از عایشه نقل کرده است که وی نقل این حدیث از راوی را توهم او دانسته ومدعی شده است؛ ( لیسمعون)  در حدیث (انهم لیسمعون الان ما اقول)  (لیعلمون الان ) است و برای اثبات مدعایش به آیه‌ی (انّک لا تسمع الموتی وما أنت بمسمع من فی القبور ) استناد کرده‌است.

با توضیح فوق عایشه نفی پاسخگوئی و اجابت توسط کشته شدگان بدر را مدعی شده است ، همانگونه که به زعم او اموات قبور، قدرت شنوائی و پاسخگوئی به زندگان خارج از قبرها را ندارند.تحلیل و بررسی ادعای عایشه توسط حافظ ابوالفرج حنبلی جالب به نظر می رسد . ما در اینجا خلاصه‌ی بیان حافظ را ذکر می کنیم :

از سماع در آیات مذکور دو معنا می‌توان برداشت کرد :

یکی ادراک و فهم کلام، و دیگری استجابت و نتیجه و ثمر آن، که مراد از این آیات معنای دوم است نه معنای اول. چرا که این آیات کریمه در سیاق خطاب به کفار است که دعوت به هدایت وایمان را اجابت نمی‌کردند .

وقتی انسان به خواب عمیقی فرورفته ، وجود مادی او بدون هیچ گونه حرکتی در عالم ماده در خواب حرکت می‌کند و اعمالی را انجام می‌دهد، بدون این که بدن حرکتی کند. این صورت مثالی چیزی در کنار بدن و در کنار روح نیست، بلکه بدن و صورت مثالی و روح، با یکدیگر، اتحاد دارند و در واقع سه مرحله از واقعیّت انسان هستند

حافظ به آیه شریفه (و لقد ذرأنا لجهنم کثیراً من الجن والانس لهم قلوب لایفقهون بها ولهم اعین لایبصرون بها) استشهاد می کند و می گوید :

در این آیات نفی شنیدن و دیدن از کفار شده‌است  و شنیده‌ شدن ندای ایمان و هدایت توسط کفار نیز به همین منوال است.بنابراین نفی در آیات کریمه ، می‌تواند متوجه اثربخشی وفایده‌ی شنوایی باشد که عبارت از اجابت کردن وپاسخ دادن است ، واین غیر از نفی فهم ودرک می باشد ، چرا که ممکن است فهم ودرکی باشد ولی پاسخی شنیده نشود.

2-      هنگامی که پیامبر اکرم از قبر ( ام محجن ) عبور می کردند ، بر او نماز خواندند و پس از نماز از صاحب قبر سوال فرمودند :

چه عملی را با فضیلت تر یافتی ؟ اطرافیان از حضرت پرسیدند : ای رسول خدا آیا او می شنود ؟رسولخدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : ( ما انتم بأسمع منها ) . شما از او شنوا تر نیستید. (اهوال القبور باب ثامن )

جالب توجه است که روایت فوق ، دو مطلب را بیان می کند .

الف - جواز برپائی نماز بر اهل قبور را

ب - شنوا بودن

در نتیجه آنچه در این گفتار تقدیم خوانندگان عزیز شد، به روشنی مبرهن است که علاوه بر شیعه امامیه ،  رهروان اهل‌ سنت نیز بر ارتباط بین اموات و زندگان اعتراف دارند . همانگونه که مشاهده شد ، چنین اعتقادی در کتب

و سخنان پیشوایان مذهب حنبلیان – که مورد احترام و اعتنای پیروان سلفی گری می باشد -  به ‌وضوح دیده می شود .

از سویی دیگر نیز ارتباط اموات با احیاء ، ساخته و پرداخته‌ی نحله و مذهب خاصی از  مسلمین نمی باشد ، بلکه حقیقتی برخاسته از تعالیم  آسمانی شریعت حضرت خاتم ‌المرسلین صلی الله علیه و آله وسلم  است ، و بر این اساس ، مخالفت با این آثار و باور اصیل ،  به ‌منزله‌ی انکار اخبار و سنن و اعتقاد همگانی امت مسلمان قلمداد می‌شود.

پی نوشتها:

1-      سوره مومنون آیه 10

2-      سوره روم آیه 52

3-      سوره فاطر آیه 22

4-      سوره مومنون آیه 99-100

5-      صحیح بخارى: ج2،ص 90، باب «المیت یسمع خفق النعال».

6-      صحیح مسلم: ج3،ص 63، كتاب «الجنائز»، باب «ما یقال عند دخول القبر».

7-      اهوال القبور و اهوال اهلها الی النشور ص76

8-      سنن نسائی ،کتاب الجنائز، باب116

سیدحامدحسینی  

بخش اعتقادات شیعه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.