تبیان، دستیار زندگی
بعد از وفات رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم و در عصر صحابه برخی از یهویان مسلمان شده فرصت را مناسب دیده و با استفاده از برخی آیات متشابه در مورد حضرت سلیمان علیه السلام ، عقاید باطل و خرافی خویش را در در قالب روایات تفسیری در بین مسلمان منتشر و شای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زندگی حضرت سلیمان در نگاه جاعلان و خرافه پردازان

حضرت سلیمان


برخلاف قرآن کریم که حضرت سلیمان را یکی از پیامبران الهی و بنده‌ی شایسته‌ی خدا می‌داند، سنّت یهودی و کتاب عهد قدیم، تصویر مخدوشی از وی ارائه داده و وی را شخصی جبّار، عیاش، بت‌خانه ساز، اسیر هوای نفس و یک عاشق تمام عیار نسبت به زنان معرّفی می‌کند.

واژه‌ی اسرائیلیات جمع اسرائیلیه است و بر داستان‌ها و اخبار یهودی و نصرانی که در مجامع روایی و تاریخی اسلامی نفوذ کرده است، اطلاق می‌شود.

برخلاف قرآن کریم که حضرت سلیمان را یکی از پیامبران الهی و بنده‌ی شایسته‌ی خدا می‌داند، سنّت یهودی و کتاب عهد قدیم، تصویر مخدوشی از وی ارائه داده و وی را شخصی جبّار، عیاش، بت‌خانه ساز، اسیر هوای نفس و یک عاشق تمام عیار نسبت به زنان معرّفی می‌کند. این تصویر غیر واقعی از حضرت سلیمان علیه السلام، زمینه‌ساز ورود روایاتی در کتب تفسیری اسلام گشته است که عمدتاً انتشار آنها به دست یهودیان مسلمان شده‌ای بوده است که دلبستگی تامّی به عقاید خرافی یهودیت داشتند.

نمونه‌هایی از این روایات اسرائیلی را می‌توان در ذیل آیات مربوط به دو جریان از زندگان آن حضرت مشاهده کرد:

یکی جریان افتادن جسدی بر روی تخت سلطنتی وی و دیگری غفلت از یاد خداوند به جهت دیدن از خیل اسبان. درنقد این روایات باید گفت، علاوه بر مشکل سندی، محتوای این روایات نیز نه با متن قرآن کریم و ستایشات خداوند از این پیامبر الهی هماهنگی دارد و نه با مقام عصمت انبیاء سازگار است.

حضرت سلیمان در قرآن کریم و عهد قدیم

خداوند در قرآن کریم حضرت سلیمان علیه السلام را یکی از بندگان شایسته خویش معرّفی کرده است و در مورد وی می‌فرماید: « و وهبنا لداوود سلیمان، نعم العبد انّه اوّاب»

مضمون این روایات علاوه بر اینکه با آیات قرآنی سازگار نیست، با معیارهایی عقلی نیز تطابق ندارد. همانگونه که در نقد احادیث قسمت قبل گذشت، مصونیت از گناه و اشتباه، صفت و ویژگی ایست که عقل برای تمام انبیاء الهی اثبات می‌کند چراکه بدون این ویژگی امر رسالت به پایان نمی‌رسد و هدف پروردگار از هدایت بندگان به نتیجه نمی‌رسد

قرآن کریم سلیمان علیه السلام را از جمله پیامبران بزرگ الهی می‌داند که مورد عنایت خاصّ خداوند قرار گرفت و گنجینه‌ی نعمت و قدرت الهی بر روی زمین به دست وی داده شد وبه اذن خداوند در روی زمین دارای قدرت و حکومت بی‌نظیری در تاریخ بنی اسرائیل گشت.

خداوند باد را مسخّر وی گردانید و جماعت شیاطین و جنیان را به خدمت وی در آورد و موادّ معدنی فراوانی را در اختیار وی قرار داد تا با نیرو و قدرت خدادادی آنها را شکل داده و از آنها در ساخت معابد زیبا و بزرگ بهره ببرد.

با این وجود هیچ یک از این نعمت‌های سرشار، وی را از یاد خداوند غافل نکرد و هرگاه نعمت و عنایت تازه‌ای از ناحیه‌ی خداوند شامل حال او می‌شد می‌فرمود: «هذا من فضل ربّی» یعنی همه‌ی اینها از فضل و عنایت پرروردگار من است.

یا زمانی که ملکه‌ی سبا با فرستادن هدایای زیاد، قصد فریب سلیمان و جلب نظر وی را داشت، حضرت سلیمان وی را به نعمت‌هایی که خداوند به وی ارزانی داشت توجّه داد و خطاب به وی گفت: «آیا مرا به وسیله‌ی مال می‌خواهی کمک کنی در حالیکه آنچه خداوند به من ارزانی داشته است از آنچه که به تو داده برتر و بهتر است.»[1]

حضرت‏ سلیمان‏ با وجود پادشاهى، لباس او از موى حیوانات بود و شب كه مى‏شد، دست ها را به گردن محكم مى‏كرد و تا صباح مشغول عبادت بود و اكثر اوقات را، به آه و ناله و گریه و زارى مى‏گذراند و قوتش از قیمت زنبیل بود كه از برگ خرما به عمل مى‏آورد.( مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان552شرح ..... ص : 544)

قرآن کریم سلیمان علیه السلام را بنده‌ای می‌داند که آرزویش شکر نعمت پررودگار بود[2] و عبادت پیشه‌ای معرّفی می‌کند که اگر لحظه‌ای از یاد خدا غافل می‌شد در صدد جبران بر می‌آمد.[3] و حاکمی بود که معاونانش از علم کتاب و علم الهی برخوردار بودند چه رسد به خودش که حاکم و فرمانروایی ملک و سرزمین بود. فرمانروای عادلی بود که به هیچ وجه در حکومت خود ظلمی علیه کسی روا نداشت و عدالت را حتّی در مورد پرندگان نیز رعایت می‌کرد.

این در حالی است که سیمایی که از حضرت سلیمان علیه السلام در تورات به نمایش گذاشته شده بسیار متفاوت از آن چیزی است که قرآن کریم آمده است.

تورات حضرت سلیمان را پادشاهی جبّار، عیاش، بت‌خانه ساز، اسیر هوای نفس و یک عاشق تمام عیار نسبت به زنان معرّفی کرده است و در مورد او می‌گوید:

« او را هفتصد زن عقدی و سیصد زن متعه بود و زنانش دل او را در پیری به غیر خدا مایل کرده بودند و دل او مثل دل پدرش داوود، با خدایش کامل نبود... و مثل پدر خویش داوود، خداوند را پیروی کامل ننمود»[4]

یا در جائی دیگر بیان می‌دارد:

«سلیمان سریعاً دستور ساخت بتکده‌ای را داد، روی کوهی که در برابر اورشلیم، که آن مرکز اسرائیل بود، قرار داشت، بتکده‌ای برای بت طائفه‌ی بنی عمون بنا کرد و به بت های دیگر هم علاقه‌ی خاصی داشت و همه‌ی اینها در زمان پیری واقع شد.»[5]

حضرت سلیمان

از این رو می‌توان ادّعا کرد که تصویر قوم یهود از حضرت سلیمان علیه السلام، تصویری مخدوش و همراه با خرافات و نسبت‌های ناروایی بود که چهره‌ی تابناک این پیامبر الهی را با غباری از اتّهامات و اندیشه‌های باطل پوشانده بود.

از اینرو بعد از وفات رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم و در عصر صحابه برخی از یهودیان مسلمان شده فرصت را مناسب دیده و با استفاده از برخی آیات متشابه در مورد حضرت سلیمان علیه السلام ، عقاید باطل و خرافی خویش را در قالب روایات تفسیری در بین مسلمان منتشر و شایع کردند که متأسّفانه مفسّرین اسلامی بدون تحقیق کافی و وافی آنها را نقل کرده و در تفاسیر خود آنها را آوردند.

در ادامه به نمونه ای از این آیات که به علّت اجمال موجود در آن، زمینه ساز انجام تفاسیر غلط و مغرضانه و ورود اسرائیلیات به مجامع تفسیری اسلامی شده است، اشاره‌ای خواهیم داشت.

اسرائیلیات در داستان حضرت سلیمان علیه السلام

الف) امتحان حضرت سلیمان علیه السلام و تفاسیر اسرائیلی

روایات اسرائیلی در مورد پی‌کردن اسبها توسّط حضرت سلیمان علیه السلام خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

«إذ عُرض علیه بالعشی صافنات الجیاد، فقال انّی أحببتُ حُبّ الخَیر عَن ذکرِ رَبّی حتّی تَوارت بالحِجاب، فطَفق مَسحاً بالسوق و الأعناق»[6]

ترجمه: «آنگاه که عصرگاهان، اسبان چابک و تندرو بر سلیمان عرضه شدند و او مشغول سان دیدن بود، پس گفت من این اسبان را بخاطر خدا دوست دارم. تا اینکه اسبان از دید او پنهان شدند پس دستور داد که اسبان را بازگردانند. پس شروع به نوازش کردن اسبان کرد و بر ساق‌ها و گردن‌های آن دست می‌کشید.»

اجمال و اختصارگویی در این آیه نیز زمینه و میدان را برای جعالان و افسانه‌سازان فراهم آورده تا عقاید خرافی خویش را در قالب تفسیر آیه بیان کنند و متأسّفانه از این تفاسیر غلط در برخی تفاسیر و حتّی برخی ترجمه‌های قرآنی نیز راه یافته است.

- در برخی از تفاسیر به نقل از مقاتل، کلبی و حسن بصری آمده است:

« سلیمان نماز اوّل خودش را خواند و بر تخت خودش تکیه زد و از اسبان، سان می‌دید و تعداد اسب‌ها هزار بود و نهصد تن از آنها را بر وی عرضه کردند. سلیمان چنان غرق در مشاهده‌ی اسب‌ها شده‌‌ بود که وقتی به خود آمد، خورشید غروب کرد و نماز وی قضا شده بود. او از این امر بسیار خشمگین شد و دستور برگرداندن اسب‌ها را داد و همه را از دم تیغ گذراند.»[7] (روایاتی با همین مضمون هم توسط طبری سیوطی و دیگر مفسران اهل سنت وارد شده است)

نقد و بررسی احادیث

شواهد زیادی وجود دارد که همگی دالّ بر جعلی و ساختگی بودن این احادیث است که به برخی از آنها اشاره می ‌کنیم :

1- این روایات از لحاظ سند دچار مشکل جدّی است چرا که در سلسله سند آنها اشخاص دروغ‌پردازی مانند کعب الأحبار، وهب بن منیه و ابوهریره وجود دارند که تعمّد آنها در جعل حدیث و دلبستگی خاطر آنها نسبت به سنّت یهودی بر کمتر محقّقی پوشیده است.

داستان زندگی حضرت سلیمان علیه السلام در قرآن نیز از دست جاعلان و خرافه‌پردازان درامان نمانده و ذیل آیات مربوط به این جریان که با نوعی اجمال اختصارگویی نیز همراه است، روایات زیادی به نقل از چهره‌های شاخص اسرائیلی پرداز مانند ابوهریره، کعب الأحبار، وهب بن منیه و... در تفاسیر اسلامی وارد شده است

2- مضمون این احادیث با توصیفی که قرآن کریم از حضرت سلیمان علیه السلام به عمل آورده است، سازگار نیست. خداوند از حضرت سلیمان علیه السلام به عنوان «نعم العبد» یاد کرده و او را یکی از بهترین بندگان خود قلمداد کرده است. حال چگونه ممکن است که چنین بنده‌ای، اینگونه دچار چنین تقصیر بزرگی شده و به چهت دل مشغولی به امور دنیوی، از فریضه‌ی بزرگ الهی غافل شود و در انجام آن سستی ورزد.

چه اینکه بر فرض قبول این مسئله که به جهت غفلت از وقت، نماز حضرت سلیمان علیه السلام قضا شد، پذیرش این مطلب که وی به خاطر این امر تمامی اسبان بی‌گناه را پی کرد و از بین برد، بسیار دشوار به نظر می‌رشد. چراکه انجام چنین کار غیر معقولی از یک انسان عادی پذیرفته شده نیست چه رسد به پیامبری که خداوند او را در قرآن مورد ستایش قرار داده و او را واجد ویژگی‌های مانند علم، و حکمت[8] دانسته است.

3- مضمون این روایات علاوه بر اینکه با آیات قرآنی سازگار نیست، با معیارهایی عقلی نیز تطابق ندارد. همانگونه که در نقد احادیث قسمت قبل گذشت، مصونیت از گناه و اشتباه، صفت و ویژگی ایست که عقل برای تمام انبیاء الهی اثبات می‌کند چراکه بدون این ویژگی امر رسالت به پایان نمی‌رسد و هدف پروردگار از هدایت بندگان به نتیجه نمی‌رسد.

همچنانکه مرحوم علامه‌ی طباطبائی (ره) در این زمینه می‌نویسند:

«این تفسیر صحیح نیست، چراکه چنین عملی از انبیاء الهی سر نمی‌زند و ساحت آنها منزّه از مثل آن است... اگر ما سلیمان را آن طور که قرآن بیان داشته از پیامران الهی بدانیم که وضع روشن است و اگر هم او را در ردیف پادشاهان بنی اسرائیل بدانیم باز چنین نسبت‌های ناروایی ممکن نیست در مورد او صادق باشد.»[9]

نتیجه‌ی بحث از آنچه گذشت می‌توان نتیجه گرفت که داستان زندگی حضرت سلیمان علیه السلام در قرآن نیز از دست جاعلان و خرافه‌پردازان درامان نمانده و ذیل آیات مربوط به این جریان که با نوعی اجمال اختصارگویی نیز همراه است، روایات زیادی به نقل از چهره‌های شاخص اسرائیلی پرداز مانند ابوهریره، کعب الأحبار، وهب بن منیه و... در تفاسیر اسلامی وارد شده است.

پی نوشت ها  :

[1] - نمل/ 36

[2] - نمل/ 19

[3] - ص 23

[4] - کتاب اوّل پادشاهان، 11: 4

[5] - همان 6: 14

[6] - ص/ 31-33

[7] - معالم التنزیل، ج1، ص 68 و تفسیر کشّف ، ج4، ص 63

[8] - انبیاء / 81و 82

[9] - المیزان، ج17، ص309

فرآوری : محمدی بیده

بخش قرآن تبیان   


منابع :

مقاله نگاهی به اسرائیلیات در داستان حضرت سلیمان علیه السلام/ خانم صغری خاتون ،برگرفته از سایت intjz.net

کتاب مصباح الشریعه / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان