جایگاه جهنّمی گناهکاران مستضعفنما
"مستضعفین" به افرادی گفته میشود که نه مۆمن محض و نه کافر محض هستند. توجه به نکاتی که در تعریف این افراد و جایگاه اخروی آنان بیان میشود، بسیاری از شبهات، سۆالات و ابهامات را رفع خواهد کرد.
سرنوشت مستضعفین در برزخ
یکی از مسائل مهم در مورد عالم برزخ، آن است که نعمتها یا نقمتهای عالم برزخ، مخصوص مۆمنان محض یا کافران محض است و در آن عالم، از افرادی که از نظر ایمان، بین این دو دسته واقع شوند و در کفر خود یا ضعف ایمان خود، مقصّر شناخته نمیشوند، صرف نظر میگردد. ام ام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند:
«لَا یسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یلْهَوْنَ عَنْهُمْ »[1]
بر این اساس، میتوان گفت: در عالم قبر که همان برزخ است، کسانی که بر اثر ایمان کامل و در پرتو نیکوکاری، به مقاماتی دست یافتهاند، در «رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ» یا باغی از باغهای بهشتی به سر میبرند و کسانی که بر اثر کفر و گناه، سقوط کردهاند، در «حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَان»[2] یا گودالی از حفرههای جهنّم میمانند تا قیامت بر پا شود. امّا سایرین که بین کفر و ایمان بوده و پرونده آنان عاری از نیکوکاری یا بدکاری است و اگر هم عمل نیک یا بدی دارند، در انجام آن مۆثر نبودهاند و تقصیری ندارند، از بهشت برزخی محروم و از جهنّم برزخی در امان خواهند بود. این افراد که مستضعفین نام دارند، از هنگام مرگ تا برپایی قیامت، حیات روحی ضعیفی دارند و نظیر کرمهای زیرِ زمین، حسّی نخواهند داشت. روح این بندگان مستضعف، همچنان به بدن آنها تعلّق دارد، اما نه از رفاه خاصّی برخوردارند و نه از درد ناشی از کیفر الهی رنج میبرند.
جایگاه مستضعفین در قیامت
اشخاصی که به معنای واقعی مستضعف هستند، در قیامت در بهشت به سر نمیبرند! آنان در جهنّم نیز جایگاه ابدی ندارند. پس در قیامت چه سرنوشتی دارند؟ از قرآن و روایات، چنین استفاده میشود که مستضعفین در قیامت نیز حالتی نظیر برزخ و در هر دو عالم، حالتی شبیه زندگی دنیوی دارند؛ یعنی نه مانند اهل بهشت، لذّت میبرند و نه مثل جهنّمیان کیفر میبینند. زیرا بهشت مقام قرب الهی است و قرآن کریم، هنگام توصیف بهشت و نعمتهای بهشتی، با عباراتی نظیر «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقین»[3]و «وَعَدَ اللَّهُ الْمُۆْمِنینَ وَ الْمُۆْمِناتِ»[4]، آن را جایگاه متّقین و مۆمنین بر میشمرد. جهنّم نیز بر اساس تصریح قرآن کریم، جایگاه افراد «کافر، معاند، منافق، طغیانگر، مستکبر و مرتد»[5] و به طور کلی میعادگاه افراد لجوج، عنود و مقصّر است که با آگاهی، خود را به جهنّم انداختهاند.
افراد مستضعف که در دنیا بهشتی برای خود تهیه نکرده و نیز جهنّمی نساختهاند، در قیامت، نه مقامی خواهند داشت و نه به کیفر و عذاب الهی دچار می شوند، زیرا بهشت و جهنّم، اثر اعمال انسانهاست و آنها در اثر استضعاف خود، عمل نیک یا بدی ندارند
امّا مستضعفین یا افراد بیتقصیر، همانطور که در دنیا متنعّم و در رفاه بودهاند و همانگونه که عالم برزخ را بدون خوشی و نیز بدون سختی گذراندهاند، در قیامت هم از جایگاهی بدون مشکل برخوردارند که از آن راضی خواهند بود.
ریشهیابی سرنوشت مستضعفین در آخرت
سۆالی که در این مبحث مطرح میشود، این است که چرا مستضعفین چنین سرنوشتی در آخرت دارند؟ چرا بهشت یا جهنّم شامل حال آنان نمیشود؟ در پاسخ باید گفت: بنابر تصریح قرآن کریم، بهشت و جهنّم و نعمتها و نقمتهای آن دو، ساخته و پرداخته اعمال آدمیان در دنیا است. به بیان دیگر، پروردگار عالم جهنّم ندارد و کردار زشت و ناپسند بندگان در دنیا، جهنّم را پدید میآورد و برای افراد جهنّمی آماده میکند تا در آن داخل شوند.
قرآن کریم در این باره میفرماید: هنگامی که افراد جهنّمی به جهنّم میافتند و سرنوشت شوم خود را مشاهده میکنند، به آنان خطاب میشود: «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَیدیكُمْ»[6] ، یعنی این همان چیزی است که خودتان از پیش فرستادهاید.
همچنین بهشت برای کسی است که خود آن را تهیه کرده باشد، همانگونه که در بهشت به بهشتیان خطاب میشود:
«كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیامِ الْخالِیةِ»[7]
امّا افراد مستضعف که در دنیا بهشتی برای خود تهیه نکرده و نیز جهنّمی نساختهاند، در قیامت، نه مقامی خواهند داشت و نه به کیفر و عذاب الهی دچار می شوند، زیرا بهشت و جهنّم، اثر اعمال انسانهاست و آنها در اثر استضعاف خود، عمل نیک یا بدی ندارند.
جایگاه جهنّمی گناهکاران مستضعفنما
نکتهای که در این مبحث، توجه جدی میطلبد این است که افراد گناهکار که در دنیا از روی آگاهی مرتکب گناه شدهاند و در این زمینه مقصّر شناخته میشوند، مستضعف محسوب نشده و برزخ و قیامت آنان، سیر طبیعی خود را دارد. یعنی اعمال نیک آنان، پاداش و کردار ناشایست آنان عقاب و کیفر خواهد داشت.
قرآن کریم میفرماید: هنگامی که ملائکه برای قبض روح افرادی که به خود ظلم کردهاند، یعنی گناهکاران، میروند، از وضعیت دینداری آنان در دنیا سۆال میکنند و آنها که خود از ضعف دینداری و نیز کردار ناپسندشان در دنیا خبر دارند، عذر میآورند و برای فرار از مهلکه میگویند: ما از مستضعفین بودیم.
«إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْض»
در واقع ملائکه میپرسند: چرا جهنّمی شدید؟ چرا در دنیا نتوانستید برای برزخ خود، بهشتی بسازید؟ چرا با امکانات دنیوی، مقام قرب الهی و بهشت موعود را برای خود تهیه نکردید؟
از این گفتگو این نتیجه حاصل میشود که ظالمین و کفّار میدانند که اگر مستضعف باشند، از برزخ جهنّمی رهایی خواهند یافت. از اینرو در پاسخ به سۆال ملائکه میگویند: ما در دنیا مستضعف بودیم! این افراد که در دنیا صداقت نداشته و اهل دروغ و نیرنگ بودهاند، هنگام قبض روح نیز نمیتوانند هویت کاذب خود را پنهان کنند و به دروغ خود را مستضعف جلوه میدهند و مثلاً اوضاع کفرآمیز یا بیدینی و بداخلاقی حاکم بر جامعه خود را بهانه میکنند و میگویند: ما در چنین جامعهای نمیتوانستیم دیندار و مۆمن باشیم و از گناه دوری کنیم.
ملائکه چون فهمیدهاند، به دروغ این افراد پی میبرند و عذر و بهانه آنان را نمیپذیرند؛ لذا پاسخ آنان را چنین میدهند:
«أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتهَُاجِرُواْ فِیهَا»
مگر زمین خدا گسترده نبود که مهاجرت کنید؟ سپس قرآن شریف میفرماید: جایگاه آنان جهنّم است و بد سرانجامی است.
«فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیراً»[8]
قرآن کریم در آبه بعد، حرف مستضعفین واقعی را که بدون حیله و نیرنگ است، تصدیق میکند و آن افراد را استثناء قرار میدهد:
«إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یسْتَطیعُونَ حیلَةً وَ لا یهْتَدُونَ سَبیلاً»[9]
بنابر این آیه شریفه، ملائکه، هنگام قبض روح و در قبر و عالم برزخ، کاری با مستضعفین حقیقی ندارند، به آسانی جان آنها را میگیرند و در برزخ و قیامت نیز بهشت و جهنّمی نخواهند داشت. مستضعفین، اعم از زن و مرد و کودک و بزرگ، در دنیا چارهای جز سرنوشت فعلی نداشته و راه به جایی نبردهاند و در یک زندگی نظیر زندگی حیوانات به سر میبردهاند.
به بیان دیگر، اگر کسی واقعاً مستضعف باشد، «مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ» و «ساءَتْ مَصیراً» شامل حال او نمیشود. امّا کافران و گناهکاران و به عبارت روشنتر، مقصّرین، چنین نیستند و باید پاسخگوی اعمال خود باشند.
قرآن کریم، قبض روح کافران را همراه با سختی توصیف میکند و میفرماید: ملائکه، هنگام قبض روح آنان، با تازیانههای آتشین به سر و صورت و پشت آنها میزنند و میگویند: عذاب سوزان را بچشید و جانشان را میگیرند.
«وَ لَوْ تَرَى إِذْ یتَوَفىَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ الْمَلَئكَةُ یضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ وَ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِیق»[10]
قرآن کریم میفرماید: هنگامی که ملائکه برای قبض روح افرادی که به خود ظلم کردهاند، یعنی گناهکاران، میروند، از وضعیت دینداری آنان در دنیا سۆال میکنند و آنها که خود از ضعف دینداری و نیز کردار ناپسندشان در دنیا خبر دارند، عذر میآورند و برای فرار از مهلکه میگویند: ما از مستضعفین بودیم
در واقع، مستضعف ماندن این گروه، در اثر کوتاهی مسلمانان و سهلانگاری آنان در امر تبلیغ دین و امر به معروف و نهی از منکر است، در حالی که اگر در معرض تبلیغ واقع میشدند، هدایت مییافتند. حضرت امام رضا «سلاماللهعلیه» در روایت شیوایی میفرمایند: «خدا رحمت کند کسی که امر ما را احیا کند. علوم ما را فراگیرد و آن را به مردم نیز بیاموزد، زیرا اگر برای مردم زیبائى کلمات ما را نقل کنید، کلمات ما شیرین است و مردم میپذیرند.» [11]
بنابر این اگر مسلمانان، بالاخص شیعیان، امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند، مقصّر هستند. امر به معروف و نهی از منکر، دو رکن مهم، از ارکان اسلام است و قرآن کریم، به جهت عمل به این دو رکن، مسلمانان را بهترین امّتها میداند.[12]
روشنایی قبر بر اثر ولایت
در روایت آمده است: وقتی انسان نیکوکاری را در قبر گذاشتند، باغی از باغهای بهشت برای او پدیدار میشود و در تنهایی قبر، رفقایی پیدا میکند که از نظر جمال و کمال، بسیار نیکو هستند و مۆانست با آنها، برای او بسیار لذّتبخش است. یکی از آنها میگوید من نماز تو هستم، دیگری میگوید من زکات تو هستم، سوّمی میگوید من روزه تو هستم و... در میان ایشان، یکی از همه درخشندهتر، زیباتر و معطّرتر است، او میگوید: من ولایت آل محمّدم.[14] وقتی چنین باشد، قبر کسی که ولای اهل بیت«سلاماللهعلیهم» را ندارد، تاریک و ظلمانی است. بنابر این اگر مقصّر باشد، به جهنم میرود و اما اگر در دنیا تلاش کرده و اشتباهاً یقین کرده که سنّیگری حق است و در مقدّمات نیز کوتاهی نکرده است، گرچه بهشتی نیست، امّا جهنّم نیز نخواهد رفت، زیرا مقصّر و معاند نیست.
پینوشتها:
1 . الكافی، ج 3، ص 235
2. تفسیر القمی، ج 2، ص 94
3 . بقره / 133
4. توبه / 72
5. آل عمران / 116، ق / 24، توبه / 68، نبأ / 21، نحل / 29، آل عمران / 86 و ...
6. آل عمران / 182
7. الحاقه / 24
8. نساء / 97
9. نساء / 98
10. انفال / 50
11. معانی الاخبار، ص 180
12. آل عمران / 110
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری
فرآوری :محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان