تبیان، دستیار زندگی
حکمت نه فلسفه است و نه وحی مستقیم الهی، حکمت معارف برخاسته از فطرت پاک الهی است. وقتی گفته می شود که لقمان حکیم است، دقیقا به همین معناست. حکمت برآیند معرفتى توحید، شریعت و اخلاق است که خداوند روى آن تکیه مى‏کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بر سر خوان کریم آل رسول

امام مجتبی


امام حسن علیه السلام در نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجرى به دنیا آمد، در حالی که شباهت زیادى به جدش رسول خدا صلی الله علیه وآله داشت. سالها در کنار جدش رسول خدا صلی الله علیه وآله و پدرش علی مرتضی علیه السلام‌ زندگی کرد، و پس از شهادت پدر بزرگوارش، رهبرى شیعیان را عهده‌دار شد.

اگر بخواهیم دوران زندگی امام حسن علیه السلام را بررسی کنیم ایشان هفت سال از زمان پیامبر صلی الله علیه وآله را درک کردند ، بعد از رحلت و اتفاقاتی که افتاد و امام علی علیه السلام به انزوا رفتند حدود سی سال در دروان خانه نشینی و خلافت ظاهری حضرت همراه و یاور پدر بزرگوارشان بودند و بعد از شهادت امیر المومنین علیه السلام حدود ده سال پرچم ولایت و امامت را بدوش داشتند و تنها شش ماه از این مدت را در مسند و کرسی خلافت ظاهری حضور داشتند و بعد از آن مسئله صلح با معاویة پیش آمد.

اگر به این سیر تاریخی و منابع تاریخی توجهی داشته باشیم می بینیم حجم اطلاعاتی که از سیره عملی امام مجتبی علیه السلام و حتی امام حسین علیه السلام گزارش شده است نسبت به رسول مکرم اسلام یا امام باقر و امام صادق و برخی دیگر از ائمه معصومین علیهم السلام زیاد نمی باشد اما با این همه آنچه که به ما رسیده است بسیار راهگشاست .

چراغ راه سعادت

یکی از جنبه های آگاهی بخشی اهل بیت علیهم السلام، صدور کلمات حکمت آمیز است که به خصوص در فرهنگ ادبی عرب، جایگاه ویژه ‌ای داشته است. از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده که فرمود: «انّ الله أجرى على ألسن أهل بیتى مصابیح الحکمة». اما وقتی از میراث حکمی امامان یا اولیاء الهی سخن می گوییم، مراد از حکمت چیست؟

حکمت نه فلسفه است و نه وحی مستقیم الهی، حکمت معارف برخاسته از فطرت پاک الهی است. وقتی گفته می شود که لقمان حکیم است، دقیقا به همین معناست. حکمت برآیند معرفتى توحید، شریعت و اخلاق است که خداوند روى آن تکیه مى‏کند. فهمى اخلاقى از معارف توحیدى، چیزی که خیر کثیر ـ کوثر ـ خوانده شده است:‌

«وَمَنْ یُۆْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَیْراً کَثِیرا».

خداوند درباره لقمان می فرماید:

«وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ».

در این آیه، امام کاظم علیه السلام معنای حکمت را برای هشام بن حکم، به معنای فهم و عقل دانسته اند. (کافی، 1 / 16).

عنایت الهى هرگز به معناى جبر نبوده و همه پیشوایان معصوم علیهم السلام مانند هر انسان دیگری، در بستر اختیار و اراده خویش، به مقامات والا دست یافته اند و الگویى والا براى افراد بشر گشته تا آن ها نیز بتوانند با عبور از همه مشکلات و موانع به قلّه کمال دست یابند

میراثی ماندگار از زاده رسول

در این میراث ارزنده، در درجه اول از پیامبر صلی الله علیه وآله و امام علی علیه السلام و پس از آنان، از سایر امامان علیهم السلام با ارائه کلمات قصار حکیمانه و اخلاقی، میراثی با ارزش و قابل تأمل است. اما در این میان، چهره ویژه ای از امام مجتبی علیه السلام در آثار کهن ادبی در ارائه کلمات حکیمانه هست که به تناسب و البته با اختصار به آن اشاره می کنیم.

امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:

«اى فرزند آدم! از حرام‏هاى الهى خود را پاک نگهدار، عابد خواهى بود.

راضى به آنچه خدا تقسیم کرده باش، بى نیاز خواهى بود.

با همسایگانت خوب رفتار کن، مسلمان خواهى بود.

با مردم همان گونه رفتار کن که دوست دارى با تو رفتار کنند، عادل خواهى بود.

در برابر شما، اقوامى بودند که اموالى گردآوردند، بناهایى ساختند، آرزوهاى طولانى داشتند اما آنچه فراهم آوردند، بى‏فایده ماند، کارهایشان فریب و بى‏پایه شد و سکونت‏ گاهایشان، مقبره گردید.

اى فرزند آدم! از روزى که از مادر زاده شدى، یکسره در نابودى عمرت تلاش مى‏کنى. از آنچه در اختیار توست، توشه‏اى براى آنچه پیش روى توست فراهم ساز. مۆمن زاد و توشه بر مى‏دارد، کافر به عیش مى‏پردازد

و آن حضرت بعد از این موعظت این آیه را مى‏خواند که : «توشه برگیرید که بهترین توشه تقواست» . (كشف الغمة، ج 1 ، ص 572)

و نمونه دیگری از جملات حکیمانه آن حضرت اینهاست:

امام مجتبی

«وقتى دیدى که کسى متعرض آبروى مردم مى‏شود، تلاش کن تا تو را نشناسد،

آنچه را طاقت انجامش را ندارى، بر خود تکلیف مکن،

و متعرض آنچه بدان نمى‏رسى، نشو،

و آنچه را تسلط بر آن ندارى، به شمار میار،

و جز به مقدار آنچه بهره مى‏برى، خرج مکن،

و جز به مقدار داشت هایت، برداشت طلب مکن،

و جز در آنچه طاعت الهى را به جاى مى‏آورى، خشنود مباش،

و جز در آنچه خود را شایسته آن می ‏دانى، وارد مشو، چرا که تکلیف ما لایطاق سفاهت است،

و تلاش براى آنچه دست نایافتنى است، زحمت است،

و شمارش آنچه در اختیارت نیست، فضاحت است،

و خرج کردن در آنچه فایده ندارد، عصبانیت و خشم است؛

همچنان که انتظار برداشتى افزون بر داشت هم سخافت و بى‏ عقلى است؛

چندان که نشستن در جایگاهى که شایستگى و استحقاقش نیست، مشرف شدن بر هلاکت و نابودى است.(بحارالانوار ، ج 78 ، ص 111)

و در کلامی دیگر حضرت مجتبی علیه السلام فرمود:

« لاتعاجل الذنب بالعقوبة و اجعل بینهما للاعتذار طریقا؛ در عقوبت بر گناه عجله نکن و میان آن دو زمانى را براى عذرخواهى باقى گذار».)بحارالانوار ، ج 78 ، ص 113)

سیره خوبان

منظور از سیره، منش و روش مستمر و دائمى است که یک انسان به اقتضاى اخلاق و ملکات نفسانى خویش در عمل ظاهر مى‏سازد.

حکمت نه فلسفه است و نه وحی مستقیم الهی، حکمت معارف برخاسته از فطرت پاک الهی است. وقتی گفته می شود که لقمان حکیم است، دقیقا به همین معناست. حکمت برآیند معرفتى توحید، شریعت و اخلاق است که خداوند روى آن تکیه مى‏کند

بى‏تردید منشأ اخلاق حسنه و ملکات فاضله امام مجتبى علیه السلام طهارت طینت، و حسن تربیت و نور عقل و ایمان بوده است که آن حضرت را به عنوان الگوى فضیلت براى اهل ایمان قرار داده و صد البته تجلیّات حضرت حقّ بر آن بزرگوار زمینه ساز عرشى شدن دل ایشان گردید. ولى این عنایت الهى هرگز به معناى جبر نبوده و همه پیشوایان معصوم علیهم السلام مانند هر انسان دیگری، در بستر اختیار و اراده خویش، به مقامات والا دست یافته اند و الگویى والا براى افراد بشر گشته تا آن ها نیز بتوانند با عبور از همه مشکلات و موانع به قلّه کمال دست یابند.

بذل و بخشش در راه خدا، یکى از ویژگیهاى اخلاقى امام مجتبى علیه السلام است که مکرر در منابع گزارش شده است.

زمانى که اسماعیل بن یسار همراه عبدالله بن انس براى گرفتن پول به شام، نزد معاویه رفته و چیزى به دست نمى‌آورند، اسماعیل در شعرى خطاب به دوستش ابن انس مى‌گوید:

لعمرک ما إلى حسن رحلنا و لا زرنا حسیناً یابن انس؛ به جان تو سوگند اى فرزند انس که اگر ما به سوى حسن - علیه السلام - نرفته و به زیارت حسین - علیه السلام - نشتافته بودیم.

مقصود او این بود که اگر زیارت این دو برادر می رفتیم با دست پر باز مى‌گشتیم. در نقلى آمده است که شخصى حضور امام حسن علیه السلام رسید و اظهار نیاز کرد. امام به او فرمود:

نیازهایت را بنویس و به من ده. زمانى که نوشت و آورد، امام دو برابر نیازش بدو پرداخت.

در روایت دیگرى آمده است که امام، در طول زندگى خود، سه بار و هر بار نیمى از تمامى مایملک خود را در راه خدا بخشید.

ابوهارون نامى گوید: در سفر حج به مدینه رفتیم، گفتیم سرى به فرزند رسول خدا صلى الله علیه وآله بزنیم و سلامى بر او بکنیم. نزد آن بزرگوار رفتیم و از سفر خود گفتیم. وقتى بازگشتیم، براى هر کدام از ما چهارصد فرستاد. نزد آن حضرت برگشته گفتیم که وضعمان خوب است حضرت فرمود: لاتردّوا علىّ معروفى.  نیکی مرا بازنگردانید.

به امام حسن علیه السلام گفتند: فیک عظمة، شما عظمت خاصى دارید. امام فرمود: لا بل عزَّة، این عظمت نیست، بلکه عزّت است. قال الله تعالى: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُۆْمِنین‏ (منافقون/8)، خداوند فرموده است: عزت براى خدا، پیامبرش و مۆمنان است.

فرآوری : زهرا اجلال            

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع :

تاریخ اسلام؛ جعفریان، رسول.

سایت حوزه.

بیانات حمیدرضا بهاری " عضو هیئت علمی گروه اخلاق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی " با خبرگزاری حوزه.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.