خضر نبی از او می پرسد
حضرت جوادالا ئمّه صلوات اللّه علیه حكایت می فرماید: روزى امیرالمۆ منین علىّ علیه السلام به همراه فرزندش ، ابو محمّد امام حسن مجتبى صلوات اللّه علیه ؛ و نیز سلمان فارسى وارد مسجد شدند و چون در گوشه اى نشستند مردم نزد ایشان اجتماع كرده ؛ و مردى خوش چهره با لباس هاى آراسته ، نیز در میان آنان حضور داشت .
پس او خطاب به امیرالمۆ منین علىّ علیه السلام كرد و اظهار داشت : یا امیرالمۆ منین ! مى خواهم سه مسئله از شما سۆ ال نمایم ؟
حضرت امیرالمۆ منین علیه السلام فرمود: آنچه مى خواهى سۆ ال كن .
آن مرد گفت :
اوّل این كه انسان مى خوابد روحش كجا مى رود؟
دوّم آن كه انسان چرا و چگونه فراموش مى كند؛ و یا متذكّر مى گردد؟
و سوّمین سۆ ال این است كه به چه دلیل و علّتى فرزند شبیه به عمو، یا شبیه به دائى خود مى شود؟
امام علىّ علیه السلام به فرزند خود - حضرت مجتبى سلام اللّه علیه - اشاره كرد و فرمود: اى ابو محمّد! جواب مسائل این شخص را بیان نما.
اما مجتبى سلام اللّه علیه فرمود: جواب اوّلین سۆ الت این است كه چون خواب انسان را فرا گیرد، روح او در هوا بین زمین و آسمان در حال حركت ، یا سكون مى باشد تا هنگامى كه صاحبش حركتى كند و بیدار شود؛ پس چنانچه خداى متعال اجازه فرماید روح به كالبد او باز مى گردد؛ وگرنه تا مدّت زمانى معیّن بین روح و جسد فاصله خواهد افتاد.
پرسیدی که یادآورى و فراموشى چگونه بر انسان عارض مى شود، بدان كه قلب انسان همچون ظرفى سرپوشیده است ، پس اگر انسان بر فرستادن صلوات بر محمّد و آل محمّد مداومت نماید، دریچه قلب او باز و روشن مى شود و آنچه بخواهد در سینه اش آشكار و هویدا مى گردد، ولى چنانچه صلوات نفرستد و خوددارى كند، قلبش تاریك مى گردد و فكرش خاموش خواهد ماند.
و امّا جواب سوّمین سۆ ال كه گفتى فرزند چگونه شبیه به عمو و یا شبیه به دائى خود مى شود، این است كه اگر مرد هنگام زناشوئى و مجامعت ، با آرامش خاطر و بدون اضطراب عمل نماید و نطفه در رحم زن قرار گیرد، فرزند شبیه پدر یا مادر خود خواهد شد.
قلب انسان همچون ظرفى سرپوشیده است ، پس اگر انسان بر فرستادن صلوات بر محمّد و آل محمّد مداومت نماید، دریچه قلب او باز و روشن مى شود و آنچه بخواهد در سینه اش آشكار و هویدا مى گردد، ولى چنانچه صلوات نفرستد و خوددارى كند، قلبش تاریك مى گردد و فكرش خاموش خواهد ماند
ولى چنانچه با اضطراب و تشویش زناشوئى و مجامعت انجام پذیرد، فرزند شبیه به عمو یا دائى مى گردد.
پس آن شخص اظهار نمود: من شهادت به یگانگى خداوند داده و مى دهم ، و شهادت بر بعثت و رسالت حضرت محمّد صلى الله علیه و آله داده و مى دهم و همچنین شهادت مى دهم كه تو خلیفه و جانشین بر حقّ پیغمبر خدا خواهى بود.
و سپس نام مبارك یكایك ائمّه اطهار صلوات اللّه علهیم را بر زبان خود جارى ساخت ؛ و شهادت بر امامت و ولایت آن ها داد و بعد از آن خداحافظى كرد و از مسجد خارج شد.
آن گاه امیرالمۆ منین علىّ علیه السلام به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه علیه فرمود: اى ابو محمّد! به دنبال آن مرد حركت كن ؛ و برو ببین چه خواهد شد.
حضرت امام حسن مجتبى سلام اللّه علیه از پدر خود اطاعت كرد و به دنبال آن شخص رفت ؛ و پس از بازگشت چنین اظهار داشت : پدرجان ! مرد چون از مسجد خارج شد، ناگهان ناپدید گشت و او را ندیدم .
امام علىّ علیه السلام فرمود: آیا او را شناختى ؟
حضرت مجتبى سلام اللّه علیه اظهار داشت : شما بفرمائید، كه چه كسى بود؟
آن گاه امیرالمۆ منین علىّ علیه السلام فرمود: همانا او حضرت خضر پیامبر بود.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منبع: مدینة المعاجز، ج 3، ص 85، كه نویسنده محترم، این حدیث را از منابع مختلف و متعدّدى نقل نموده است . (نقل از کتاب « چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبى علیه السلام»، عبداللّه صالحى)