تبیان، دستیار زندگی
در این طرح دانش آموزان با انواع فعل، افعال کمکی، افعال وجهی، افعال ربطی و نیز افعال به صیغه ی منفی آشنا می شوند...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انواع فعل

انواع فعل

اهداف یادگیری:

  • شناخت انواع فعل از نظر متمم پذیری
  • آشنایی با افعال کمکی، افعال وجهی و افعال ربطی
  • شناخت افعال به صیغه ی منفی

هر فعلی در زبان فارسی ظرفیت خاصی دارد که با توجه به آن ظرفیت تعداد و انواع مشخصی از وابسته ها را می گیرد. این وابسته های مستقیم فعل را « متمم » می نامند.

برخی از افعال تک ظرفیتی، بعضی دو ظرفیتی، برخی سه ظرفیتی و تعداد بسیارکمی چهار ظرفیتی هستند؛ مثلا فعل «مردن » از جمله افعال تک ظرفیتی، فعل « خوردن » از افعال دوظرفیتی، فعل « دادن » از افعال سه ظرفیتی و فعل « شرط بستن » از افعال چهارظرفیتی در زبان فارسی است.

الف: مردن انواع فعلاو مرد

ب: خوردن انواع فعل او غذا را خورد

ج: دادن انواع فعلعلی کتاب را به من داد

د: شرط بستن انواع فعل من با تو سر یک میلیون شرط می بندم که می برم

هر فعل علاوه بر متمم های اجباری و اختیاری اش ممکن است وابسته های دیگری هم بگیرد که آن ها را افزوده می نامیم.

افزوده ها عناصری هستند که به ظرفیت فعل تعلق ندارند اما فعل یا گاهی اوقات کل جمله را توصیف می کنند؛ مثلا در جمله ی زیر « خوشبختانه » و « کلمه به کلمه » افزوده هستند:

مینا خوشبختانه کتاب را کلمه به کلمه خواند.

« خوشبختانه » در جمله ی بالا افزوده ی عام یا قید جمله است زیرا از یک سو کل جمله را توصیف می کند و از سوی دیگر تقریبا با هر جمله ای به کار می رود:

خوشبختانه هوا خنک شد

خوشبختانه عمل با موفقیت انجام شد

خوشبختانه آب پیدا کردیم

اما « کلمه به کلمه » در آن جمله، افزوده ی خاص یا قید فعل است زیرا فقط با فعل « خواندن » یا افعالی که از نظر معنایی شبیه به آن هستند به کار می رود. به کارگیری این قید با هر جمله ای امکان پذیر نیست:

الف: کلمه به کلمه هوا خنک شد!!

ب: کلمه به کلمه عمل با موفقیت انجام شد!!

ج: کلمه به کلمه آب پیدا کردیم!!

انواع فعل از نظر متمم پذیری

افعال را از نظر متمم پذیری به دو دسته می توان تقسیم کرد: یکی از آن ها مطلقا متمم نمی گیرند و در نتیجه فعل اصلی و مرکزی جمله نمی باشند، و نوع دیگر آن ها متمم می گیرند و تبدیل به فعل مرکزی جمله می شوند.

افعال کمکی

افعال کمکی یا معین جزو افعالی هستند که متمم نمی گیرند و نقشی در تعیین ساخت بنیادین جمله ندارند و در نتیجه هیچگاه تبدیل به فعل مرکزی جمله نمی شوند.

افعال کمکی که معنای اصلی خود را از دست داده اند، همراه با افعال دیگر برای ساختن زمان ها و نمودها و جهت های گوناگون در جمله به کار گرفته می شوند. مهمترین افعال کمکی در زبان فارسی عبارتند از « آمدن، بودن، خواستن، شدن، داشتن »:

الف: او رفته است ( برای ساختن ماضی نقلی )

ب: علی دارد می آید ( برای ساختن فعل مستمر )

ج: خانه فروخته شده است ( برای ساختن فعل مجهول و ماضی نقلی )

د: ما همه خواهیم رفت ( برای ساختن زمان آینده )

ه: داشتم می رفتم که آمد ( برای ساختن فعل آغازین )

ی : آمدم بخوابم که تلفن زنگ زد ( برای ساختن فعل آغازین )

فعل اصلی در جمله های بالا به ترتیب عبارت است از « رفتن، آمدن، فروختن، رفتن، رفتن،خوابیدن». البته تمام افعال کمکی به عنوان فعل غیر کمکی هم کاربرد دارند:

الف: او زیبا است ( فعل ربطی )

ب: او سیر شد( فعل ربطی )

پ: ما پول داریم ( فعل اصلی )

ت: آن ها کار می خواهند( فعل اصلی )

ث: من یک پسر دارم ( فعل اصلی )

ج: او به تهران آمد ( فعل اصلی )

افعال وجهی

افعال وحهی به افعالی اطلاق می شود که قبل از افعال دیگر به کار می روند و نظر گوینده را نسبت به فعلی که بعد از آن ها می آید نشان می دهند. این افعال برخلاف افعال کمکی، معنای خود را از دست نداده اند و دارای ساخت ظرفیتی خاصی هستند که در ساخت بنیادین جمله منعکس می شود.

افعال وجهی زبان فارسی عبارتند از « بایستن، توانستن و شدن ».

افعال وجهی ویژگی های خاصی دارند که آن ها را از بقیه افعال فارسی متمایز می کنند؛ یکی از ویژگی های این افعال این است که فاقد صیغه ی امری و وجه مستمر هستند، مثلا نمی توان گفت:

انواع فعلبتوان که از اینجا بروی!

انواع فعلدارم می توانم که از اینجا بروم!

افعال ربطی

افعال ربطی افعالی هستند که بین فاعل ( مسند الیه ) و مسند رابطه ای پدید می آورند. به جملاتی که در آن ها از فعل ربطی استفاده شده باشد، جمله های اسنادی می گوییم.

فعل ربطی به تنهایی فعل مرکزی جمله را پدید نمی آورد بلکه مجموع مسند و فعل ربطی باهم فعل مرکزی جمله را تشکیل می دهند.

افعالی به صیغه ی منفی

در زبان فارسی افعالی وجود دارد که همواره در صیغه ی منفی به کار می روند و اگر صیغه ی منفی آن ها تبدیل به صیغه ی مثبت شود جمله بی معنا می شود یا معنای اصلی خود را از دست می دهد؛ مثلا « نکردن » به معنای « کوتاهی کردن، غفلت کردن » است؛ هم چنان که یکی از شخصیت های زن در زن زیادی جلال آل احمد می گوید:

« سی و چهار سال خانه ی پدر نشستم و فقط راه مطبخ و حمام را یاد گرفتم. آخر چرا نکردم در این سی و چهار سال هنری پیدا کنم» .

فعل « نکردن » را در این جمله نمی توان به صیغه ی مثبت درآورد .

انواع فعل

این افعال دو دسته هستند:  یک دسته از آن ها به صورت یک فعل بسیط یا مرکب به کار می رود مانند:

انواع فعلنفهمیدن: نفهمیدم قاب از دستم افتاد و شکست.

انواع فعلنکردن: نکرد کمی پول با خودش بیاورد.

انواع فعلنگفتن: نگفتی ممکن است مادرش سر برسد.

و دسته ی دوم به صورت فعل مرکب اصطلاحی یا عبارت فعلی ظاهر می شوند:

انواع فعلاز غم و غصه خواب و خوراک نداشتن انواع فعل بسیار دلواپس و نگران بودن.

انواع فعلچیزی کسی را نکشتن ( پانزده ریال کسی را نکشته ) انواع فعل چیز چندان مهمی نیست که به انسان لطمه بزند.


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه: فاطمه شیرزاه - تنظیم: داودی