تبیان، دستیار زندگی
شهید مفتح به دلیل خطابه های آتشین و بیدار کننده اش بارها از سوی دستگاه رژیم با انواع شکنجه ها و آزارها و تهدیدها مواجه شده بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خطابه های بیدار کننده

شهید مفتح

شهید مفتح به دلیل خطابه های آتشین و بیدار کننده اش بارها از سوی دستگاه رژیم با انواع شکنجه ها و آزارها و تهدیدها مواجه شده بود.

شهید دکتر مفتح پس از آغاز فعالیت های سیاسی خود در راستای مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی، به مسافرت های تبلیغی خود افزود و سعی کرد تا در منبرهای تبلیغی بیشتر افشاگری و وروشنگری در اذهان عمومی جامعه ایجاد نماید. ایشان در سال های آغازین قیام امام خمینی رحمه الله غالبا به شهرهای استان خوزستان می رفت و در این مناطق مساجد را پایگاه فعالیت های خود قرار می داد.

شهید مفتح به دلیل خطابه های آتشین و بیدار کننده اش بارها از سوی دستگاه رژیم با انواع شکنجه ها و آزارها و تهدیدها مواجه شده بود.

اما شهید مفتح بنابر تأکید آن رهبر عظیم الشان و فرزانه، سخنرانی های آگاه کننده و حرکت آفرینش خویش را در استان خوزستان بیشتر کرد و با خطابه های آتشین آن چنان جوش و خروش و تحولی در نقاط گوناگون استان خوزستان خصوصاً آبادان، دزفول، اهواز و خرمشهر ایجاد کرد که پس از آن دیگر دستگیری های پی در پی و جلوگیری های پیوسته از رفتن ایشان به مساجد و منابر مۆثر واقع نشد.

ساواک با دیدن این اوضاع و عدم توانایی در کنترل آن، دکتر مفتح را از ورود به استان خوزستان منع کرد تا شاید از این طریق بتواند جلوی جاری شدن این چشمه جوشان عشق و ایمان را بگیرد و او را از رساندن پیام جذّاب امام به مردمان مشتاق حقایق باز دارد.

ساواک برای اینکه شهید مفتح وارد استان خوزستان نشود تصاویر متعددی از شهید مفتح در اختیار مراکز مسافربری قرار گرفت تا از انتقال ایشان به استان خوزستان جلوگیری به عمل آورد و مأموران تشکیلات ساواک در تمامی ایستگاه های راه آهن، گاراژهای مسافربری و فرودگاهها مراقبت می نمودند که ایشان وارد استان خوزستان نشود.

دکتر مفتح فعالیت های تبلیغی خود را به شهرهای این استان منحصر نکرد و در مواقع مقتضی در اغلب شهرهای استانهای مرکزی، شمالی و جنوبی از طریق سخنان پرمحتوا و شیرین و شیوای خود در مساجد و بر فراز منابر به نشر اندیشه های اسلامی می پرداخت و حقایقی را برای مخاطبان بیان می کرد و آن قدر پیش رفت تا به خاطر فعالیت هایش توسط ساواک به عنوان عنصری خطرناک شناخته شود.

به همین منظور در سال 1347 هـ.ش وی را به نواحی بد آب و هوای جنوب تبعید کرد و رابطه اش را با قم قطع نمود. با پایان یافتن دوران تبعید وی، ساواک او را ناگزیر به اقامت اجباری در تهران کرد تا دوباره وارد قم نشود و بیشتر تحت مراقبت باشد.

با سکونت درتهران مبارزه ایشان شکل دیگری به خود گرفت و با خاطر چهره علمی ایشان مخالفت ها با رژیم بالا گرفت و کارگزاران دستگاه شاهنشاهی تصمیم گرفتند در ظاهر برای از بین بردن جوّ مخالفت و در باطن مشغول نمودن افکار مفتح به امور فرعی، ایشان را به دانشکده الهیات دانشگاه تهران بیاورند.

شهید مفتح به شوق هم کاری، با متفکر شهید آیة اللّه مطهری که در آن زمان مدیریت گروه فلسفه و حکمت این دانشکده را عهده دار بود و نیز گشودن باب دیگری از مبارزه، آن هم در سنگر ارزشمند دانشگاه، این فراخوانی را پذیرفت و در سمت استاد یار در گروه فلسفه شروع به کار کرد که در اندک مدتی توانست در جمع دانشگاهیان موقعیت علمی ویژه ای بدست آورد. 1

در دانشگاه تهران نیز علاوه بر تدریس و بسط زمینه های همکاری با شهید مطهری بنا به دعوت دانشجویان به اقامه نماز جماعت در مسجد دانشگاه همت گمارد. 2


پی نوشت ها:

1. آیات اصول اعتقادی قرآن، بخش دوم، ص 55 ـ 54.

2. گفتگوی حوزه و دانشگاه، روزنامه همشهری، شماره 2593، ص5.

منابع:

کتاب شهید مفتح تکبیر وحدت.

سایت حوزه نت

تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه