موفق در محل کار
یکی ازموضوعاتی که درمحیط های کار برای اکثریت مردم جالب توجه است تعارضهای آن است. چگونه این تعارضها شکل میگیرد؟ چگونه از آنها اجتناب کنیم؟ و در هنگام مواجهه با آنها چگونه برخورد کنیم؟ در واقع بسیار نادر است که کارمندی با این مساله روبه رو نشود؛ بنابراین کارمندان،کارگران، مدیران و .. نیاز دارند راهکارهای مهار تعارض را بدانند تا به گونهای عمل کنند که نتایج مثبت حاصل از تعارضها بیشتر از اثرات منفی آن باشد.
با رئیستان مشکل دارید؟
مشکلاتی که ممکن است بین کارمندان و کارفرمایان در محیط کار پیش بیاید، خیلی زیاد است، اما هشت نمونه از شایعترین مشکلاتی را که احتمال میرود بین رئیس و مرئوس اتفاق بیفتد، میتوانید در جدول زیر ببینید.
راهحل سطح اول: سیاستمدارانه موضوع را با رئیستان در میان بگذارید. به او بگویید که وقتی شما دنبال کارهای شخصی او میروید، از انجام دادن کارهای مهمتری در محل کارتان باز میمانید. به او بگویید که مایلاید در انجام کارهای جدیتر و متناسب با مسۆولیتتان به کار گرفته شوید. اینطوری میتوانید خیلی محترمانه به رئیستان یادآوری کنید که شما برای انجام کارهای شخصی او استخدام نشدهاید.
اگر احیانا خواستههای رئیستان و نوع رفتارش نشان میدهد که او عوضشدنی نیست و هیچجوری نمیشود اصلاحش کرد، دیگر تصمیماش با خودتان است که ببینید آیا میتوانید خواستههای او را به عنوان بخشی از مشکلات کاریتان بپذیرید یا این که میخواهید تصمیم جدیتری بگیرید.
راهحل سطح دوم: مشکل را با صراحت و بیرودربایستی با او در میان بگذارید و موقع بحث، نگذارید احساسات بهتان غلبه کند، چون اینطوری فقط اوضاع را خرابتر میکنید. با آرامش کامل و با حواس جمع، موضوع را با او مطرح کنید و از او بخواهید مواردی از کارهایتان را که باعث عصبانیت او میشود، برایتان بازگو کند. اینطوری میتوانید بفهمید که آیا واقعا شما دارید اشتباهات بزرگی مرتکب میشوید یا این که او دارد بهانهجویی میکند و بیخودی داد و بیداد راه میاندازد؟
در مقابل رۆسای بددهن و شلوغکن، معمولا با در پیشگرفتن سیاست سکوت و ادای تسلیم را درآوردن، میتوانید اوضاع را عادی کنید و همینطور کجدار و مریز به مقصد برسید. اما اگر شما از آن جماعتی نیستید که بتوانید از مشی سکوت و تظاهر به تسلیم پیروی کنید و اگر بحث منطقیتان با رئیس هم کارگشا نبود، توصیه میشود هر چه زودتر صدایتان را به گوش یک مقام بالاتر برسانید.
راهحل سطح سوم: دو راه بیخطر وجود دارد که میتوانید با توسل به آنها نقش خودتان را در موفقیتهای کاری به دیگران تذکر بدهید. راه اول: در ملاقاتهایی که با مسۆولان مافوق دارید، بحث را طوری پیش ببرید که بتوانید سهوا به نقش خودتان در موفقیت پروژه اشاره کنید و البته این کار را باید با ظرافت انجام بدهید که توی ذوق نزند. راه دومش هم این است که: اقداماتی را که طی یک پروژه انجام میدهید، به طور روزانه و مرتب در سررسیدهای مربوطه یادداشت کنید تا مدیر یا مدیرانتان به طور پیوسته در جریان کارهای شما قرار بگیرند.
راهحل سطح چهارم: خیلی صریح و واضح به او نوع رابطهتان را تذکر بدهید و به او بگویید که نوع رفتار، صحبت یا نگاهش زیبنده نیست و باعث معذبشدن شماست و در صورتی که رفتارش اصلاح نشد، هیچ درنگی جایز نیست. رفتار غیراخلاقی رئیس را بدون ترس و واهمه به مسۆولان بالاتر گزارش کنید.
راهحل سطح پنجم: وضعیت را خیلی واضح اما به شکل عمومی مطرح کنید و از او بخواهید که سیاستها و نحوه استفاده از مرخصیها را برایتان روشن کند. شاید اگر صادقانه پای صحبت رئیستان بنشینید، معلوم شود که مثلا او نگران است مبادا ایام مرخصی شما مقارن بشود با یکی از شلوغترین اوقات کاری در اداره یا شرکت. آنوقت در چنین شرایطی میتوانید از رئیس بخواهید خودش زمانی را که بهتان نیازی ندارد برای مرخصی گرفتنتان پیشنهاد کند.
راهحل سطح ششم: شاید سوءتفاهمی پیش آمده باشد. پس قبل از هرگونه نتیجهگیری و شلوغبازی، موضوع را خیلی صریح با او یا مسۆولان مالیِ شرکت در میان بگذارید و اگر جواب قانعکنندهای شنیدید (مثلا این که اوضاع مالی شرکت فعلا خوب نیست و از حقوق یا پاداش همه به یک نسبت مساوی، کم شده)، آنوقت بهتر است شما هم قید اختلاف مبلغ را بزنید. اما اگر فکر میکنید حقتان بیش از این حرفها نادیده گرفته شده و نمیتوانید مدتی صبر کنید تا صحت و سقم ادعای رئیستان معلوم شود، توصیه میشود بروید سراغ مقام مافوق رئیس.
راهحل سطح هفتم: این بر میگردد به تعیین سطح روابط بین فردی. اول، رفتار خودتان را بازبینی کنید و ببینید آیا شما ناخواسته طوری رفتار نکردهاید که رئیستان بیش از حد با شما احساس صمیمیت کند؟ اگر حس میکنید رفتارتان نیاز به اصلاح دارد، سعی کنید سطح روابطتان را دوباره تعیین و مرزبندی کنید. برای این کار، کافی است یک شخص ذیصلاح، مثلا یک متخصص یا یکی از افراد فامیل خود رئیس، را به او پیشنهاد کنید و او را به آن شخص ارجاع بدهید. اینطوری او میفهمد که شما مایل نیستید طرف مشاورهاش باشید. راهحل سطح هشتم:
با کارمندانتان مشکل دارید؟
آمار پژوهشی نشان میدهد که مدیران مختلف نزدیک به 24 تا 60 درصد از زمان حضورشان در شرکت را به حل مشکلات بین کارمندان میگذرانند تا از عدم همکاری آنها و کاهش بهرهوری شرکت جلوگیری به عمل آورند. البته نباید گمان کرد که صرف این جدلها مشکلزا هستند. مساله مهم عملا بر سر اختلاف عقیده و تعارضهای شخصیتی است. ما در اینجا نکاتی را برای مدیریت بر محیط کاری و مناقشات آن مطرح میکنیم. مدیران میتوانند از این نکات در جهت دستیافتن به بهترین کارکرد نزد کارمندان سود برند.
راهحل سطح اول: صدای همه طرفین مناقشه را خوب بشنوید. شما به عنوان مدیر یک شرکت باید به طرفین مناقشه فرصت بدهید تا بخشی از ماجرا را از جانب خودشان تعریف کنند. اگر به کارمندانتان فرصت مشارکت در حل مشکل را بدهید، آنها نیز دغدغه بیشتری نشان خواهند داد. کارمندان باید حس کنند که میتوانند آزادانه در حضور مدیران مشکلات کاریشان را مطرح کنند.
راهحل سطح دوم: به ریشه مشکل پیشآمده بپردازید. باید به نحوی به مناقشه کارمندان بپردازید که هر دو طرف توأمان حس رضایت داشته باشند. این کار سبب میشود تا هم نگاهی انتقادی به هر دو داشته باشید و هم احساس خوبی پس از جلسه در طرفین درگیر تولید کرده باشید.
راهحل سطح سوم: به کارمندان خود بیاموزید که تفاوتهایشان را ارج بنهند. مهمترین وظیفه هر کارمند این است که نگاهی عینی و واقعی نسبت به فضای کاری خود داشته باشد و موقعیتش را به خوبی تحلیل کند. هیچ شرکتی وجود ندارد که همه کارمندانش نقطه نظری یکسان در مورد مسائل مختلف داشته باشند. باید یاد بگیریم که اختلاف سلیقه، رویکرد، منافع و احساسات وجود دارند. پس باید به اختلافهایمان احترام بگذاریم. باید بتوانیم قواعد و قوانین هر بخش از محیط کاری را به درستی بشناسیم تا اختلافها را به حداقل برسانیم و احترام متقابل را تقویت کنیم. اگر احساس میکنید که اختلافات بین کارمندانتان بسیار زیاد شده است، میتوانید اتاقهایشان را از همدیگر جدا کنید و پروژههای مجزایی برایشان تدارک ببینید. همچنین میتوانید برنامهای مشخص درباره رویکردها و اختلافها تهیه کنید تا دیگر نیازی به وساطت یا مداخله شما یا مدیر ارشدتان نباشد.
راهحل سطح چهارم: بستری مشترک بین کارمندانتان پیدا کنید. فارغ از اینکه یک جدل یا مناقشه چه اهمیتی دارد و نیز فارغ از اینکه اختلاف عقیده به چه فجایعی میتواند دامن بزند، همواره باید به دنبال بستر یا زمینهای مشترک برای حل مشکل بود. همواره میتوان مبنایی را یافت که هر دو طرف درگیر در مناقشه بتوانند بر سر آن توافق کنند. باید به دنبال نقطه موافقت و دوستی طرفین درگیر باشید. این نکته گامی حیاتی در بازگرداندن اعتمادهای سلب شده و ایجاد الگویی تازه برای حل مشکلات است.
راهحل سطح پنجم: از طرفین درگیر بخواهید که خودشان برای حل مشکلشان پیشنهاد بدهند. راه حلی پیدا کنید که نه تنها از اهداف سازمان شما صیانت و حراست به عمل میآورد، بلکه توأمان رضایت طرفین درگیر را نیز فراهم میکند. رسیدن به این نقطه زمان میبرد زیرا هم نیازمند حضور خود طرفین درگیر برای حل مشکلشان است و هم نیازمند سازش طرفین در همه جوانب است. در برخی موارد، باید راه حلی را مطرح کرد و هر دو طرف درگیر را متقاعد کرد که ضرورتا باید این راه حل را بپذیرند، اما باید فهمید که حل واقعی و نهایی مشکل تنها بهواسطه خود کارمندان ممکن است. باید برنامه یا نقشهای را طراحی کرد که هر دو طرف موافق آن باشند و آن را عملا به اجرا درآورند.
فرآوری: مریم عطاریان
بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: همشهری آنلاین، سایت حامی کار