تبیان، دستیار زندگی
این قرآن راهنماى هدایت و چراغ شب تاریک است، پس جولان دهد صاحب نظر چشم بصیرت خود را در آن و بگشاید نظر باطنى خود را براى استفاده از نور آن، زیرا که تفکّر زندگى و حیات دلِ بینا است، چنانچه در ظلمات و تاریکى ها به نور استعانت کنند، در ظلمات جهل و تاریکیهاى ظ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

واکنش پرهیزگاران در برابر قرآن مجید


آگاه باشید که خیرى در تلاوتى نیست که در آن تدبّر و دقت نباشد، بدانید که خیرى در عبادتى نیست که در آن آگاهى و فهم نباشد»، کدام یک از ما اینگونه عمل به سیره متّقین مى کنیم، کدام یک از ما تأمّل و تدّبر در آیات و احکام الهى مى کنیم.


قرآن

فَاذا مَرّوا بآیة فیها تَشویقٌ رکَنُوا الیها طَمَعاً و تَطَلَّعَت نُفوسُهم الیها شوقاً و ظَنّوا اَنّها نُصْبَ اَعْیُنِهم و اِذا مَرّوا بآیة فیها تَخْویف أَصغَوا مَسامع قلوبِهم و ظَنُّوا انّ زَفیر جَهَنَّم و شَهیقها فى اُصول آذانِهِم):

ترجمه: «پرهیزکاران هرگاه به آیه اى برسند که در آن تشویق باشد با علاقه فراوان به آن روى آورند و روح جانشان با شوق در آن خیره شود و آن را همواره نصب العین خود مى سازند، و هرگاه به آیه اى برخورد کنند که در آن بیم باشد، گوشهاى دل خویشتن را براى شنیدن آن باز مى کنند و صداى ناله و به هم خوردن زبانه هاى آتش با آن وضع مهیبش در درون گوششان طنین انداز است».

* * *

امام علی علیه السلام در خطبه متقین در ادامه برنامه شبانه متّقین، اشاره به تلاوت قرآن و تفکّر و تأمّل آنها بر روى آیات قرآن مى کند، یعنى آنها مثل کسانى نیستند که فقط الفاظ قرآن را لقلقه زبان کنند بلکه تلاوت آنها توأم با تأمّل و تفکّر است آنها این کلام مولى على(علیه السلام) را شنیده اند و به کار بسته اند که: «اَلا لا خیر فى قراءة لیس فیها تدبّر اَلا لاخیر فى عبادة لیس فیها تعقّه»(1): «آگاه باشید که خیرى در تلاوتى نیست که در آن تدبّر و دقت نباشد، بدانید که خیرى در عبادتى نیست که در آن آگاهى و فهم نباشد»، کدام یک از ما اینگونه عمل به سیره متّقین مى کنیم، کدام یک از ما تأمّل و تدّبر در آیات و احکام الهى مى کنیم.

آیا جاى نکوهش و سرافکندگى نیست که براى کتاب داستان و قصه و کتابى که داراى حکایات خنده آور است، اینقدر وقت مى گذاریم، و حتى دقت مى کنیم مطلبى از ذهن ما غائب نشود، ولى یک صدم این مقدار را ـ اگر قرآن بخوانیم ـ براى فهم قرآن بکار نمى بندیم، آیا زشت نیست این همه دقت در یک مسئله ریاضى و یا فیزیک و شیمى و غیره مى کنیم و قرآن را به فراموشى سپرده ایم، چقدر بى توجهى است که فلان آقا یا خانم فوق لیسانس خود را گرفته و این همه وقت و فکر صرف کرده تا بتواند به این درجه علمى رسد، ولى هنوز یاد نگرفته چگونه از روى قرآن بخواند، چه رسد به اینکه در معانى دقیق آن تأمّل و تفکّر کند، چقدر قبیح است که گوینده اخبار و برنامه هاى رادیو و تلویزیون ما بعداز سالها که از انقلاب اسلامى گذشته، با توجه به اینکه دوره دانشگاهى را گذرانده وقتى یک آیه کوچک به او مى دهند نتواند صحیح بخواند، اینها درد است که هنوز نتوانیم از روى کتابى که قانون انسان سازى و جامعه سازى است بخوانیم، کتابى که تمام درمان دردهاى ما در آن است، کتابى که اصلاح کننده دنیا و آخرت ما است، چقدر فاصله است بین روش ما با روش متّقین؟! ولى چاره نیست، در ناامیدى بسى امید است باید تلاش کرد تا لااقل خود را به مرز آنها نزدیک کنیم.

کسى که بتواند مانند پرهیزگاران قرآن بخواند، بزرگترین نعمت به او عطا شده است، و شاید این نوع قارى مراد پیامبر باشد که فرمود: «من قرأ القران ثمّ رأى انّ احداً اوُتِىَ اَفْضَل مما اوُتِى فقد استصغَر ما عظّمه الله»: «اگر کسى قرآن بخواند (به بالاترین نعمت اهلى دست یافته است) و اعتقاد پیدا کند که به دیگرى بیشتر نعمت اعطا شده است او آنچه را که خداوند عظیم و بزرگ شمرده، کوچک شمرده است»

تفکّر، حیات قلب انسان بصیراست، اگر تدبّر از بین رفت روح بصیرت رخت برمى بندد، و قلب بینا از بینائى باز مى ایستد، انسانى که داراى باطنى بینا و ضمیرى روشن است، تا مادامى که تفکّر مى کند این بینائى را دارا است، اما بینائى بدون روشنائى به تنهائى در بیابان تاریک و ظلمانى مسائل و حوادث زندگى کارآئى ندارد، زیرا بدون روشنائى امکان وصول به مقصد غیرممکن است. قرآن است که نور هدایت و چراغ تاریکى ها است، و چه جالب این مطلب را امام به حق ناطق، صادق اهل بیت علیهم السّلام مى فرماید: «این قرآن راهنماى هدایت و چراغ شب تاریک است، پس جولان دهد صاحب نظر چشم بصیرت خود را در آن و بگشاید نظر باطنى خود را براى استفاده از نور آن، زیرا که تفکّر زندگى و حیات دلِ بینا است، چنانچه در ظلمات و تاریکى ها به نور استعانت کنند، در ظلمات جهل و تاریکی هاى ظلالت به نور هدایت قرآن باید هدایت جست». (2)

امام صادق(علیه السلام)فرمودند: «القرآن عهد اللّه الى خلقه فقد ینبغى للمرء المسلم ان ینظُرَ فى عهده و اَنْ یَقْرَأ منه فى کلّ یوم خمسین آیة»: «قرآن عهد خداوند به سوى بندگان او است، سزاوار است، براى مسلمان که در عهد خود نظر کند، و در هر روز 50 آیه از آن را تلاوت کند».(3)

در حدیثى دیگر از امام سجاد(علیه‌السلام) آمده است: «آیات القرآن خزائن فکلّما فتِحتْ خزینةٌ ینبغى لک ان تنظر ما فیها»: «آیات قرآن گنجینه‌هائى است که هرگاه گنجینه‌اى باز شد سزاوار است آنچه در آن است دقت و نظر کنى»(4)

عبادت

نحوه مواجهه پرهیزکاران با قرآن

پرهیزکاران چنان به آیات مشتمل بر تشویق توجه دارند گویا نعمتها در برابر دیدگان آنهاست، گویا بهشت را مى بینند، و از طرفى چنان گوش به آیات مشتمل بر عذابهاى الهى مى سپارند، که گویا زفیر و شهیق جهنم را مى شنوند. «زفیر و شهیق» دو موجود زنده اى هستند که تنفس مى کنند مثل انسان و اسب و غیره، به درون بردن هوا را نیز زفیر و بیرون کردن آن را شهیق گویند، و به تعبیر دیگر دم و بازدم. آیا نمى شود از این استفاده کرد که جهنم هم موجودى زنده است که داراى زفیر و شهیق است، دم و بازدم دارد، به طورى که صداى آن محسوس است، و چنانکه ما تنفس یک انسان یا اسبى را که دویده به خوبى مى شنویم، اهل معرفت هم دم و بازدم جهنم را مى شنوند، آنچه ما از بهشت و جهنم در نظر خود ترسیم کرده ایم بسیار متفاوت است. ما نعمتهاى بهشت را تشبیه به باغهاى پرمیوه و جهنم را تشبیه به گودالى آتشین مى کنیم، ولى حقیقت غیر از آن چیزى است که ما تصور مى کنیم، اینکه قرآن مى فرماید: (وَجِىءَ یَوْمَئِذ بِجَهَنَّم)(4): «جهنم آورده مى شود» یعنى چه، جهنم به سوى گنهکاران مى آید چه مفهومى دارد؟ یا اینکه مى فرماید: (وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ)(5) «بهشت براى پرهیزکاران نزدیک آورده مى شود» یعنى چه؟ حرکت جهنم و بهشت چه معنى دارد؟ آتش جهنم از درون مى سوزاند و اول قلب را سوزانده و بعد جسم را یعنى چه؟ (نَارُ اللهِ الْمُوقَدَةُ ـ الَّتِى تَطَّلِعُ عَلَى الاَْفْئِدَةِ)(6) آیا این آتش معمولى دنیوى است، نه هرگز، آتش دنیوى آتش سرد شده است، اول جسم را مى سوزاند، و بعد دِل را و قابل مقایسه با آتش اخروى نمى باشد.

آیا جاى نکوهش و سرافکندگى نیست که براى کتاب داستان و قصه و کتابى که داراى حکایات خنده آور است، اینقدر وقت مى گذاریم، و حتى دقت مى کنیم مطلبى از ذهن ما غائب نشود، ولى یک صدم این مقدار را ـ اگر قرآن بخوانیم ـ براى فهم قرآن بکار نمى بندیم، آیا زشت نیست این همه دقت در یک مسئله ریاضى و یا فیزیک و شیمى و غیره مى کنیم و قرآن را به فراموشى سپرده ایم

کسى که بتواند مانند پرهیزگاران قرآن بخواند، بزرگترین نعمت به او عطا شده است، و شاید این نوع قارى مراد پیامبر باشد که فرمود: «من قرأ القران ثمّ رأى انّ احداً اوُتِىَ اَفْضَل مما اوُتِى فقد استصغَر ما عظّمه الله»: «اگر کسى قرآن بخواند (به بالاترین نعمت اهلى دست یافته است) و اعتقاد پیدا کند که به دیگرى بیشتر نعمت اعطا شده است او آنچه را که خداوند عظیم و بزرگ شمرده، کوچک شمرده است»(7) یعنى خداوند قرآن خواندن را نعمت بسیار عظیم دانسته بطورى که بالاتر از آن نعمتى نیست اگر کسى آن را کوچک شمارد، نعمت بزرگ خدا را کوچک شمرده است.

این برنامه متّقین مَحَکى براى شناختن خود ماست، آیا ما هم در موقع تلاوت آیات الهى یا شنیدن آن چنین هستیم؟ آیا در موقع شنیدن آیات عذاب تفکّرى نسبت به قیامت داریم؟ آیا به مقام عین الیقین رسیده ایم، که اینگونه بهشت و جهنم را ببینیم، و صداها را بشنویم؟

اى برادرى که هنوز سنّى از تو نگذشته، سعى کن تا جوانى، قرائت قرآن را براى خود ملکه کنى، تا نورانیّت قرآن با خون و گوشت و پوست تو درآمیزد، و زیبائیهاى قرآن در قلب تو مستقر شود به طورى که قرآن باطن تو شود، گاهى انسان به جائى مى رسد که مثل امام على(علیه السلام)و معصومین علیهم السّلام دیگر خود، قرآن جامع و فرقان قاطع و کلام الله ناطق مى شود، اینها آیة الله عظماى الهى هستند، و این تعجب ندارد که گاهى مى شود انسان به جائى رسد که باطن او عین ذکر و عبادت مى شود.

آرى تا جوانى بکوش که قلب جوان بسیار پذیرش دارد، بذر را مى گیرد، چه بذر خدا باشد، چه بذر شیطان، ولى سعى کن قلب تو محل رشد بذر شیطان نشود، و به همین جهت مبادا با اهل فسوق و عصیان و معصیت نشست و برخاست کنى، که هر چه در زمین قلب تو کِشْتند، همان برداشت کنى، و دیدیم که هر که نالید از رفیق و یار بد نالید.

پی نوشت ها :

1. بحارالانوار، جلد 92، صفحه 211 معانى الاخبار، جلد 2، صفحه 49 میزان الحکمة، جلد 8، صفحه 88.

2. کافى، جلد 2، کتاب فضل القرآن، حدیث 5.

3. کافى، جلد 2، کتاب فضل القرآن، باب فى قراءته، حدیث 1 و 2.

4. کافى، جلد 2، کتاب فضل القرآن، باب فى قراءته، حدیث 1 و 2.

4. سوره الفجر، آیه 23.

5. سوره الشعراء، آیه 90 و سوره ق، آیه 31.

6. سوره الهمزة، آیه 6 و 7.

7. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 10 ـ 9، صفحه 143.

فرآوری : محمدی              

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع :کتاب  اخلاق اسلامى در نهج البلاغه ج 1 ،آیت الله مکارم شیرازی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.