تبیان، دستیار زندگی
چگونه می شود برای خداوند دوست داشت؟می خوام همسر و فرزندانم را برای خداوند دوست داشته باشم ولی نمی دانم چگونه؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عشق مجازی را ،راحت خدایی کنیم !!


چگونه می شود برای  خداوند دوست داشت؟می خوام همسر و فرزندانم را برای  خداوند دوست داشته باشم ولی  نمی دانم چگونه؟

ایمان

چگونه می شود برای خداوند دوست داشت؟میخواهم همسر و فرزندانم را برای خداوند دوست داشته باشم ولی نمیدانم چگونه؟

مؤمنین شدید ترین محبتشان برای خداست.

(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏...) (البقره 165) نخست مى ‏گوید: " بعضى از مردم معبودهایى غیر خدا براى خود انتخاب مى ‏كنند" (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً) (1). نه فقط بتها را معبود خود انتخاب كرده ‏اند بلكه" آن چنان به آنها عشق مى ‏ورزند كه گویى به خدا عشق مى ‏ورزند" (یُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ).

اما كسانى كه ایمان به خدا آورده‏ اند عشق و علاقه بیشترى به او دارند" (وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ).چرا كه آنها مردمى اندیشمند و دانا هستند و هرگز ذات پاک او را كه منبع‏ همه كمالات است رها نمى ‏كنند، هر میل و محبتى در برابر عشق خدا در نظرشان بى ارزش و ناچیز است، اصلا آنها غیر او را شایسته عشق و محبت نمى‏ بینند، جز به خاطر او، و در راه او كار نمى‏ كنند، در دریاى بیكران عشق خدا آن چنان غوطه‏ ورند كه على ‏وار مى‏ گویند:فهبنى صبرت على عذابك فكیف اصبر على فراقک!:" گیرم كه بر عذاب تو صبر كنم اما با فراق و دورى تو چكنم".

اساسا عشق حقیقى همیشه متوجه نوعى از كمال است، انسان هرگز عاشق عدم و كمبودها نمى‏ شود، بلكه همواره دنبال هستى و كمال مى‏ گردد و به همین دلیل آن كس كه هستى و كمالش از همه برتر است از همه كس به عشق ورزیدن سزاوارتر مى‏ باشد.كوتاه سخن اینكه همانطور كه آیه فوق مى ‏گوید: عشق و علاقه افراد با ایمان نسبت به خدا از عشق و علاقه بت پرستان به معبودهاى پنداریشان ریشه ‏دارتر و عمیق تر و شدیدتر است.

چرا چنین نباشد آیا كسى كه واقعیتى را دریافته و به آن عشق مى ‏ورزد با كسى كه گرفتار خرافه و تخیل است مى‏ تواند یكسان باشد؟ عشق مۆمنان از عقل و علم و معرفت سرچشمه مى ‏گیرد اما عشق كافران از جهل و خرافه و خیال!.و باز به همین دلیل عشق نخست به هیچ وجه متزلزل نمى ‏گردد ولى عشق مشركان ثبات و دوامى ندارد!(2)

كسانى كه براى من از دوستى وارتباط با كسانى كه نمى‌پسندم، دست بردارند و رابطه خود را با دشمنان من قطع كنند. به دیگر سخن، اگر بر اساس هواى نفس و بر خلاف رضاى پروردگار ارتباطى بین آنها برقرار شد، به انگیزه عشق به خدا چنین پیوند و ارتباطى را قطع كنند

محبت الهى و راه رسیدن به آن

«یا مُحَمَّدُ؛ وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلْمُتَحابّینَ فیّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلْمُتَقاطِعینَ فیّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلْمُتَواصِلینَ فیّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلْمُتَوَّكِّلینَ عَلَىَّ وَ لَیْسَ لَِمحَبَّتی عَلَمٌ وَ لا نِهایَةٌ وَ كُلَّما رَفَعْتُ لَهُمْ عَلَماً وَضَعْتُ لَهُمْ عَلَماً...»

خداى متعال رسولش را مورد خطاب قرار داده، مى‌فرماید: محبّت من بر چهار دسته از مردم واجب است (این وجوب از قبیل وجوب تكلیفى نیست، بلكه ثبوت قطعى محبّت خدا را مى‌رساند):

دسته اول: كسانى كه یكدیگر را به جهت من دوست داشته باشند.

دسته دوم: كسانى كه براى من از دوستى وارتباط با كسانى كه نمى‌پسندم، دست بردارند و رابطه خود را با دشمنان من قطع كنند. به دیگر سخن، اگر بر اساس هواى نفس و بر خلاف رضاى پروردگار ارتباطى بین آنها برقرار شد، به انگیزه عشق به خدا چنین پیوند و ارتباطى را قطع كنند.

دسته سوم: افرادى كه به جهت من با یكدیگر رابطه برقرار كنند (و اگر چنانچه كدورت و تیرگى بینشان وجود دارد، آن را فراموش كنند و در ایجاد ارتباط و پیوند همه جانبه تلاش و همت نمایند.)

دسته چهارم: گروهى كه بر من توكل داشته باشند.

پیداست كه خداوند در مقام برانگیختن افراد به سوى كارهایى است كه موجب سعادت و تقربشان به اوست. البته كسى برانگیخته مى‌شود كه به خداوند محبّت دارد.

با توجه به آیه فوق و تفسیر آن هر محبتی که برای خدا باشد، نه تنها اشکال ندارد بلکه آن محبت خدایی است .شما ببینید اگر در جایی که خداوند امری فرموده و فرزند یا همسر شما مثلا سخن دیگری بگوید، به کدامیک عمل میکنید؟ اگر به امر خداوند متعال عمل میکنید، محبتتان به همسر و فرزند خدایی است وگرنه خیر

هر كس بر اساس ایمان به خدا، به دیگران محبت داشته باشد و دیگرى را به جهت عبودیت و بندگى او در برابر خدا و به سبب تقوى و پرهیزگاریش، دوست بدارد، باید به خود امیدوار باشد، چون محبّت بندگان و دوستان خدا وسیله‌اى است كه انسان را به راه خدا مى‌كشاند و از آنچه او را از خدا و دوستان خدا دور مى‌كند باز مى‌دارد. افزون بر این، با عمل خویش، محبّت خداوند را تحصیل خواهد كرد و به آرزوى دیرینه خود دست مى‌یابد؛ زیرا تنها آرزوى هر محب این است كه محبوبش نیز به او محبّت داشته باشد. بدین جهت خداوند، در قرآن كریم درباره تحصیل محبّت الهى و یا اینكه چگونه انسان مى‌تواند محبوب خدا شود، مى‌فرماید.

«اِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونى یُحْبِبْكُمُ اللّهُ»( آل عمران/29)

اگر خدا را دوست دارید پس از دستورات من پیروى كنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد.

نتیجه :

با توجه به آیه فوق و تفسیر آن هر محبتی که برای خدا باشد، نه تنها اشکال ندارد بلکه آن محبت خدایی است .شما ببینید اگر در جایی که خداوند امری فرموده و فرزند یا همسر شما مثلا سخن دیگری بگوید، به کدامیک عمل می کنید؟ اگر به امر خداوند متعال عمل می کنید، محبتتان به همسر و فرزند خدایی است و گرنه خیر.

پی نوشت ها :

(1)" انداد" جمع" ند" به معنى" مثل" است، ولى به گفته جمعى از اهل لغت به مثلى گفته مى‏شود كه شباهت جوهرى به چیز دیگر دارد در حالى كه" مثل" مفهوم اعمى دارد. بنا بر این معنى آیه چنین مى ‏شود كه: مشركان اعتقاد داشتند تنها در جوهر ذات شبیه خدا هستند و به تعبیر دیگر صفات الهى- از روى جهل و نادانى- براى آنها قائل بودند.

(2)تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 565

فرآوری :محمدی            

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع : سایت پرسمان قرآن

کتاب راهیان کوی دوست ، آیت الله مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.