مقایسه اهمیت کار معلمان و اساتید دانشگاه
اگر کار اساتید دانشگاه ها را با کار معلمان مقایسه کنیم در خواهیم یافت که معلمان وضعیت سخت تری را از نظر کاری و روحی و روانی تحمل می کنند و مسئولیت پر اهمیت تری را به عهده دارند. دلیل آن هم نوع امکانات و نوع مخاطبان این دو گروه است که ما مخاطبان این دو گروه را با هم مقایسه میکنیم:
ویژگی های مخاطبین معلمان در مدارس
1- برخی از آن ها کودک و برخی نیز در مرحله اول نوجوانی هستند.
2- گروهی از آن ها با رسیدن به سن بلوغ به علت ترشح هورمون رشد تعادل جسمی و روحی ندارند و ممکن است سازگاری آن ها با محیط دچار اختلال شود.
3- دنبال هویت یابی هستند و ثبات اخلاقی و روحی و روانی ندارند.
4- اکثر آن ها نه کودک هستند نه بزرگسال بلکه در مرحله انتقال از کودکی به بزرگسالی هستند.
5- احساسات آن ها نسبت به عقلشان رشد بیش تری کرده است. بنابراین اکثر آن ها نا آرام و ماجراجو و لجباز هستند.
7- هنوز بسیاری از هنجارها و ارزش ها و قوانین را نمی شناسند.
8- در قالب ها و چهارچوب ها قراردادن رفتار آن ها مشکل است.
9- برخی از آن ها به اجبار والدین به مدرسه می آیند. در نتیجه حضور آن ها در کلاس درس هم غیر رسمی است.
10- مانند بزرگسالان به درس اهمیت نمی دهند. باید اهمیت درس و مدرسه را مدام به آن ها گوشزد کرد و به آن ها انگیزه و امید داد.
11- علیرغم تلاش برای استقلال هنوز به والدین خود وابسته هستند. برای همین والدین امور مربوط به آن ها را در مدرسه پی گیری می کنند. حتی آن ها بعضا با مسئولین مدرسه درگیر میشوند.
12...
بررسی این ویژگی ها نشان می دهد که معلمان با چه مخاطبانی روبرو هستند. و چقدر رسیدن به اهداف طراحی شده در سر کلاس مشکل است.
رفتار با آن ها به قدر کافی مشکل است که ما، معلمان نیرومند و اثر بخشی را در مدارس داشته باشیم و بیشتر سرمایه گذاری را صرف اموری کنیم که معلمان مدارس بتوانند مهارت های معجزه آسایی برای تعلیم و تربیت در مدارس داشته باشند.
اما چه شده است که به معلمان و مدارس ما در جامعه توجه کافی نمی شود؟
ویژگی های مخاطبین اساتید دانشگاه ها:
1- اکثر مخاطبان اساتید در دانشگاه ها در مرحله دوم نوجوانی هستند و بسیاری از رفتارهای آن ها تثبیت شده است.
2- هویت بسیاری از آن ها شکل گرفته و جهت گیری رفتاری در آن ها مشاهده می شود.
3- عقل آن ها به اندازه احساساتشان رشد کرده و به خوبی می توانند منطقی فکر کنند و احساسات خود را کنترل کنند.
4- به اندازه کافی به استقلال رسیده اند که بتوانند بسیاری از امور خود را به تنهایی انجام دهند.
5- به بسیاری از مسائل اجتماعی، سیاسی و مذهبی آگاهی پیدا کرده اند و به خوبی می توانند درک درستی از جایگاه رفتارهای خود داشته باشند.
6- اکثر آن ها افراد برگزیده مدارس هستند. یعنی گلچین های علمی مدارس به دانشگاه ها راه یافته اند. در نتیجه آن ها افراد تنبل و بی مسئولیت نیستند بر خلاف مدارس، که افراد مسئولیت پذیر و تنبل کنار هم حضور دارند و کار مدارس را سخت می کنند.
7- ...
ویژگی های مخاطبین در مدارس اقتضا می کند که یک معلم اثر بخش، نه تنها باید در رشته مورد تدریس مهارت داشته باشد، بلکه یک روانشناس هم باشد و با اصول تعلیم و تربیت آشنایی کافی داشته باشد و روانشناسی یادگیری را به خوبی بداند. هم چنین از علوم اجتماعی و جامعه شناسی اطلاع داشته باشد.
به نظر می رسد آگاهی به چنین مهارت هایی برای معلم بیش تر لازم باشد تا یک استاد دانشگاه. اما در جامعه ما عکس این قضیه اتفاق می افتد. و اساتید دانشگاه ها لزوماً باید کارشناسی ارشد و دکتری داشته باشند. اما بعضا دیده می شود مدارس از این موهبت محرومند و معلمان برای کسب معلومات و ادامه تحصیل در دانشگاه ها با مشکلات زیادی رو به رو هستند و گویا نیرویی می خواهد آن ها را بی سواد نگه دارد و دانشگاهی که باید بیشتر در خدمت معلم باشد از آن فاصله می گیرد و معلم را از حق خود محروم می کند.(البته این فقط وضعیت فرهنگی معلمان است).
ما معلمان اعتقاد داریم که باید سطح سواد و مهارت های معلمین و امکانات مدارس و وضعیت اقتصادی معلمان از دانشگاه ها و از اساتید، ترجیحاً بیشتر باشد. چون مخاطبان معلمان پیچیده تر و مهم تر و زیر بنای تر هستند.
مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: بهمن رحمانی
تهیه: ستاره نوربخش - تنظیم: مریم فروزان کیا