احساس و ادراک
همان گونه که مستحضرید اهمیت علم روان شناسی درکشورمان به صورت مدرن آن در چند دهه ی اخیر، بیش از پیش آشکار شده است.
به عبارت دیگر می توان گفت برای حل قسمت عمده ای از مسائلی که بشر امروز با آن روبرو است باید از علم روانشناسی کمک گرفت.
در همین راستا کتاب روان شناسی سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی بیش از یک دهه است که در چرخه ی آموزش کشور قرار دارد. مرکز یادگیری تبیان نیز به منظور یاری رساندن به شما دانش آموزان و دانشجویان عزیز، سلسله مقالاتی را در این ارتباط در نظر گرفته، که امید است مورد بهره مندیتان قرار گیرد.
احساس،
تحریک حواس، مکانیکی است و از منابع انرژی مثل نور و صوت یا از مواد شیمیایی مثل بو و مزه نشأت می گیرد.
منظور از مکانیکی بودن احساس این است که هیچ نوع تفکر و اندیشه ای در آن دخالت ندارد. فرضا نور، شبکیه ی چشم را تحریک می کند و اثر این تحریک به قسمتی از مغز که مختص دریافت آن است، انتقال می یابد.
ادراک، یعنی، تعبیر و تفسیر احساس، معنا دادن به احساس
ادراک دیگر مکانیکی نیست، یعنی تفکر، علایق، نگرش ها و تجربه ها در آن دخالت دارند.
ادراک عبارتست از فرایند سازمان دهی و تفسیر احساس هایی که از دنیای خارج دریافت می کنیم. ادراک می تواند.
یادگیری، انتظار و هم چنین شیوه های سازماندهی اطلاعات دریافت شده از دنیای بیرون را نیز منعکس کند.
ادراک بر خلاف احساس فعال است و به کمک آنست که تحریکات حسی را می فهمیم. مثلا ممکن است دو پدیده یک احساس ایجاد کنند، اما دو چیز متفاوت باشند.
شکل یک انسان و یک عروسک به یک اندازه گیرنده های حسی چشم های ما را تحریک کند. یعنی احساس واحدی را به وجود آورند. اما ما آن دو را متفاوت می دانیم و این فرآیند ادراک نامیده می شود.
بنابراین برای تشکیل ادارک لازم است ابتدا احساس به وجود آید. در واقع ادراک فرآیندی است که بر اساس آن اطلاعات حسی خود را سازمان می دهیم یا می فهمیم.
فرضا هر چند که احساس بینایی را اانرژی الکترومغناطیسی به وجود می آورد و در واقع مکانیکی است مع هذا ادراک بینایی، شناخت، انتظارات و انگیزش های ما را نیز شامل می شود.
احساس یک فرآیند مکانیک است اما ادراک فرایندی فعال به حساب می آید که ما بر اساس آن دنیای پیرامون خود را تفسیر می کنیم.
برای مثال به شکل های مقابل توجه کنید.
آیا شما دو چهره رو در رو می بینید یا یک گلدان؟
مسلما هر دو. اما با فاصله ی زمانی. با این که از شکل امواج یکسانی به چشم فرستاده می شود. اما ما دو تفسیر متفاوت از آن داریم.
این پدیده را می توان با ادراک توجیه کرد. بدین ترتیب که یک احساس می تواند به دو ادراک متفاوت ختم شود.
حرکت واقعی یعنی، تغییر موقعیت نسبت به یک شی. مثلا وقتی موقعیت یک اتومبیل نسبت به ما تغییر می کند. می گوییم در حال حرکت است. اما، گاهی در غیاب حرکت واقعی نیز حرکت، ادراک می کنیم. به این پدیده، اصطلاحا پدیده ی فای یا حرکت ظاهری می گویند. مانند تصاویر انیمیشن.
گاهی با عدم تطابق ادراک با واقعیت روبرو می شویم. که به آن خطای ادراک می گوییم.
مثلا اگر دو خط 4 سانتی متری عمود بر هم مانند شکل داشته باشیم، به نظر می رسد خطی که راستای افق قرار دارد کوتاه تر خط در راستای عمود است.
البته باید در نظر داشت که میزان این خطا بر حسب این که محل تقاطع در کنار یا وسط باشد، فرق می کند.