تبیان، دستیار زندگی
طیره، به شگون بد و نحس گفته می‏شود. به عبارت دقیق‏تر، در طیره معتقدند که پیش‏بینی امر منفی آینده را تغییر می‏دهد و باعث ایجاد امور ناخوشایند می‏گردد و از این جهت اهل طیره برای نفوس بد زدن اثری غیر قابل تغییر معتقد بودند به گونه‏ای که درباره نفوس می‏گفتند:
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قانون جذب همان تطیر باطل است!


امروزه در بسیاری از کارگاه‏ها و سمینارهای قانون جذب، از این ایده به عنوان موضوعی که مورد تأیید متون اسلامی است نام برده می‏شود و پاره‏ای از سخنرانان پا را فراتر گذاشته و جذب را اصالتا متعلق به معارف دینی دانسته و مدعی‏اند که اساسا خاستگاه این ایده متون دینی و اسلامی است. در این نوشتار این مطلب را پی‏می‏گیریم که قانون جذب با تطیر و طیره که در روایات آمده است چه نسبتی دارد؟


جذب

تعریف قانون جذب

مهمترین نکته در باب قانون جذب تعریف آن است. چرا که بعضی این مفهوم را با تلقین اشتباه می‏گیرند. بعضی دیگر با مثبت اندیشی آن را یکی گرفته و پاره‏ای دیگر با شناخت‏درمانی در روان‏شناسی و بعضی دیگر با فال آن را مترادف می‏انگارند؛ خلاصه هر کسی قانون جذب را با ذهنیت قبلی خود مقایسه کرده و بنا به ذوق خود تفسیر می‏کند. اما واقعا قانون جذب تعریف دقیقش چیست و ادعایش دقیقا کدام است؟

قانون جذب بنا به گفته رهبران اصلی‏اش این است:

«امکان ندارد مرضی به تو سرایت کند، مگر این که فکر کنی امکانش هست و این تفکر یک نوع دعوت است. اگر هم به حرف‏های مردم که راجع به بیماری‏هایشان حرف می‏زنند گوش می‏دهی بیماری را به سوی خودت دعوت می‏کنی.» (راز، راندا برن، نفیسه معتکف، لیوسا، 1386، ص 156)

بنابراین ادّعای اصلی در قانون جذب این است که ذهن انسان قادر است بر پدیده‌های خارجِ از وجود انسان اثر بگذارد و امور بیرون از وجود آدمی را به سود وی تغییر دهد؛ به عبارت دیگر قانون جذب، ادّعایی در مورد تأثیر افکار بر روان و درون خود انسان ندارد، بلکه ادّعایش دربارة تأثیر افکار بر امور خارج از وجود انسان است.

خلاصه این که بنا بر قانون جذب، انسان به هرچه فکر کند چه خوب باشد چه بد، همان برای انسان پیش می‏آید.

تعریف تطیّر: طیره، به شگون بد و نحس گفته می‏شود. به عبارت دقیق‏تر، در طیره معتقدند که پیش‏بینی امر منفی آینده را تغییر می‏دهد و باعث ایجاد امور ناخوشایند می‏گردد و از این جهت اهل طیره برای نفوس بد زدن اثری غیر قابل تغییر معتقد بودند به گونه‏ای که درباره نفوس می‏گفتند: النفوس كالنصوص.

علت نام‏گذاری تطیّر این بوده است كه در دوران جاهلیت در تصمیم‌گیری به پرندگان وابسته بودند و وقتی اراده انجام كاری می‌كردند اگر پرنده‌ای را می‌دیدند كه به سمت راست آنها پرواز می‌كند آن را به فال نیك می‌گرفتند و به مسیرشان ادامه می‌دادند و اگر به سمت چپ ایشان حركت می‌كرد آن را شوم می‌پنداشتند.

طیره از این جهت که اساسا، بهره‏ای از واقعیت ندارد و خرافی و دروغ است، مورد نهی قرار گرفته است. به عبارت واضح‏تر؛ ادله دینی تأکید دارد کسانی که با پریدن کلاغ به این باور می‏رسند که آینده ناگواری در انتظار آن‏هاست و سخت باور پیدا کرده‏اند که وقایع ناگواری در حال وقوع است مطمئن باشند که هیچ اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد؛ حتی اگر یقین به این امر داشته باشند

لازم به یادآوری است که این عقیده را تنها در مورد پرندگان نداشتند؛ بلکه برای کلام بد و یا موقعیت بد هم معتقد به اثرگذاری بودند. بنابراین نباید پنداشت که تطیر و تشأوم تنها در مورد حرکت پرندگان جریان داشته است.[1]

با اندکی دقت در تعریف جذب، معلوم می‏شود که در قانون جذب به تطیر و درستی آن باور دارند؛ یعنی اگر کسی قانون جذب را با زبان دین تحلیل و معنا کند باید بگوید که قانون جذب یعنی باور به اثربخشی طیره (که مدلولِ شگون بد و منفی در عالم خارج محقق شود). در قانون جذب ادعا می‏شود که آن‏چه را تجسم می‏کنی مهم نیست که امری مثبت یا منفی است، مهم آن است که دقیقا همان را جذب می‏کنی؛ یعنی اگر باور داری که در مسافرت با وقایع ناخوشایند و ناگوار مواجه می‏شوی، دقیقا همان اتفاق می‏افتد( طیره).

طرفداران قانون جذب معتقدند هرگونه سرنوشت ناخوشایندی را که در مورد خود بپذیری و انتظار آن را بکشی، فرا خواهد رسید و معتقدان به طیره هم غیر از این اعتقادی نداشتند؛ با این تفاوت که منشأ این باور در طیره موجوداتی مانند کلاغ و عقاب بوده است، ولی در قانون جذب اعتقاد بر این است که این باور از هر طریقی که حاصل شود، همین که به احساسِ شدید تبدیل شود، یک دکلِ قویِ مخابراتی به نام ذهن آن را جذب زندگی انسان کرده و در عالم خارج ایجاد می‏کند.

این در حالی است که متون دینی نه تنها به اثر بخشی تطیر اذعان نکرده، بلکه تطیر را خرافات و باوری غیرعاقلانه معرفی کرده و حتی گامی فراتر نهاده و تطیر را شرک معرفی نموده است.

جادو

توضیح این که متون دینی، ضمن این که استفاده از پاره‏ای اسباب را تأیید ننموده و انسان‏ها را به اجتناب و دوری از آن‏ها دعوت نموده، اما اثربخشی آن‏ها را پذیرفته و آن‏ها را برخوردار از واقعیت معرفی نموده است. به عبارت دیگر بنا بر نصوص دینی، پاره‏ای از اسباب و علل غیرعادی، اگر چه جزو خرافات و امور موهوم معرفی نشده‏اند، اما بهره‏مندی از این اسباب ممنوع اعلام شده و تحصیل و اِعمال(بکارگیری) آن‏ها تحریم شده است. مثلا سحر و جادو از منظر آیات و روایات ضمن این که واقعیت دارد، استفاده از آن و استمداد از این ابزار مجاز شمرده نشده است. همین طور، افسونگری، در عالم خارج، دارای واقعیت خارجی و نفس‏الامری شمرده شده، اما ورود به این عرصه، دوری از تعالی معنوی تلقی گردیده و معصیت شمرده شده است. همین طور است چشم زخم، جن‏گیری، طلسمات، تأثیر بعضی از ایام و اوقات در نفوس انسان‏ها(به طور اجمالی).

در مقابل پاره‏ای از امور در منابع دینی مورد نهی واقع شده است؛ اما نه به این دلیل که واقعیت خارجی دارند، ولی جزو اسباب غیر شرعی محسوب می‏شوند، بلکه به این دلیل که اصولا این امور جزو امور باطل و موهوم‏اند و هیچ بهره‏ای از واقعیت ندارند. به عبارت دیگر چون این امور به صورت تکوینی، منشأ هیچ اثری نیست مورد نهی واقع شده است. امام علی(علیه السلام) می‌فرماید: «العین حق، و الرقی حق، و السحر حق، و الفال حق، و الطیره لیست بحق، و العدوی لیست بحق، و الطیب نشره، والعسل نشره، و الرکوب نشره، و النظر الی الخضره نشره.( نهج البلاغه حکمت 400)

(چشم زخم حق است، سحر حق است و فال حق است؛ اما طیره حق نیست....)

در قانون جذب ادعا می‏شود که آن‏چه را تجسم می‏کنی مهم نیست که امری مثبت یا منفی است، مهم آن است که دقیقا همان را جذب می‏کنی؛ یعنی اگر باور داری که در مسافرت با وقایع ناخوشایند و ناگوار مواجه می‏شوی، دقیقا همان اتفاق می‏افتد

نکته قابل توجه این که طیره بنا بر روایات و آیات قرآنی، جزو همین دسته است، یعنی طیره از این جهت که اساسا، بهره‏ای از واقعیت ندارد و خرافی و دروغ است، مورد نهی قرار گرفته است. به عبارت واضح‏تر؛ ادله دینی تأکید دارد کسانی که با پریدن کلاغ به این باور می‏رسند که آینده ناگواری در انتظار آن‏هاست و سخت باور پیدا کرده‏اند که وقایع ناگواری در حال وقوع است مطمئن باشند که هیچ اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد؛ حتی اگر یقین به این امر داشته باشند. (توجه شود که معتقدان به قانون جذب می‏گویند که اگر کسی به چنین احساس قوی برسد ذهنش با ارسال فرکانس ‏مشابه، تمامی این وقایع منفی را جذب می‏کند و کائنات همین شرایط را برایش ایجاد می‏کند)

نتیجه‏گیری

در روایات اسلامی، امور باطل دو دسته شده‏اند، باطل‏های کارساز و باطل‏های غیر کارساز. از سحر، رقی، چشم زخم، به عنوان باطل‏های کارساز و تأثیر گذار نام برده شده از قبیل اموری وجودی معرفی شده‏اند و در مقابل اموری به عنوان باطل محض و باطل غیرکارساز بیان شده‏اند که طیره از این قبیل است. به علاوه متون دینی به جنگ کلاغ نرفته است (و کسی تصور نکند متون دینی با ابزارِ این باور ـ که کلاغ است ـ کار داشته است)، بلکه با این باور مبارزه کرده که این باور (باور، همان احساس شدید در قانون جذب است) منشأ هیچ اثری در رویدادهای آتی نخواهد بود. بنابراین کسانی که به درستی تطیر ایمان داشتند و آن را منشأ اثر می‏دانستند با کسانی که به قانون جذب باور دارند و در انتظار وقایع ناگوار نشستن را باعث جذب وقایع ناگوار می‏دانند تفاوتی ندارند. از این رو قانون جذب همان تطیر مدرن است.

پی نوشت :‌

[1] . تهـانوی، محمدعلی، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، لبنـان، مكتبة نـاشرون، 1996م، 2/1143.

حمزه شریفی دوست          

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.