تبیان، دستیار زندگی
روحیه كار جمعی در میان ما ایرانی‌ها ضعیف است، خیلی هم نیاز نداریم كه به دنبال شواهدش باشیم. هر جا كه زندگی، كار یا تحصیل كنیم بخوبی به این موضوع پی می‌بریم؛ این‌كه ما اهل تكروی هستیم. به جمع و منافع جمعی هم چندان توجهی نداریم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خانواده جای یكه‌تازی نیست


روحیه كار جمعی در میان ما ایرانی‌ها ضعیف است، خیلی هم نیاز نداریم كه به دنبال شواهدش باشیم.


خانواده

هر جا كه زندگی، كار یا تحصیل كنیم بخوبی به این موضوع پی می‌بریم؛ این‌كه ما اهل تكروی هستیم. به جمع و منافع جمعی هم چندان توجهی نداریم.

در خانه هم این‌گونه هستیم. خانه كه محور اشتراك چند نفر است، برای ما محلی می‌شود برای خودرایی، برای یكه‌تازی، برای رفتن به اتاق خودمان و نشستن پای رایانه شخصی‌مان و هر آنچه فقط به خودمان مربوط است.

اگر مشكل مالی داریم فقط به بابا مربوط است، خودش باید فكری برایش بكند. اگر كارهای خانه از برنامه عقب مانده فقط مامان مسئول است. اگر برادر كوچك امتحان دارد خوب به من چه مربوط است و اگر خواهر بزرگم پروژه دانشگاهش را باید برساند، من چرا باید ساكت باشم.

اگر در خانه شما هم همین رسم و رسوم برقرار است، بدانید یك جای كار می‌لنگد. باید بنشینید و تا دیر نشده فكری به حال روابط درون چاردیواری‌تان بكنید.

اولیای مدرسه و اهالی آموزش و پرورش هم باید فكری برای دانش‌آموزان بكنند و دولتمردان باید به فكر جامعه باشند كه در دنیای امروز، بدون كار جمعی، چرخ زندگی حسابی می‌لنگد.

تمرین‌های خانوادگی

همه ما می‌دانیم برای خانواده‌های ایرانی كنكور همیشه یك اتفاق مهم بوده و خواهد بود. وقتی یكی از فرزندان، سال آخر دبیرستان است و باید در امتحان كنكور شركت كند، همه حسابی به فكرش هستند، مراقبند فضای خانه برایش آرام و مهیا باشد، شام و ناهار و صبحانه سر وقت آماده می‌شود و همه كارها را دیگران انجام می‌دهند تا او فرصت بیشتری برای درس‌خواندن داشته باشد. آمدن مهمان یا مهمانی‌رفتن هم با وقت و كار او تنظیم می‌شود. مسافرت تعطیل شده و برنامه‌های تفریحی بلندمدت به پس از كنكور موكول می‌شود و... این یك نمونه از تفكر جمعی در خانواده است، تفكری كه متاسفانه به دلایل مختلف از عمق و وسعت كافی برخوردار نیست به این معنا كه ممكن است برای كنكور چنین اتفاقی در یك خانواده بیفتد، اما در موارد دیگر این حس همكاری و تعاون رنگ می‌بازد.

به نظر می‌رسد خانواده‌ها باید از همان سنین كودكی به بچه‌ها یاد بدهند «ما یك خانواده هستیم.» این معنا كه چند نفر ـ چه كم و چه زیاد ـ در كنار هم و با هدفی یكسان، یك واحد را تشكیل می‌دهند باید از دوران كودكی در ذهن بچه‌ها شكل گیرد.

همه افراد باید بدانند در كنار اهداف فردی، در یك خانواده، یك كلاس، یك مدرسه، یك اداره، یك جامعه و... زندگی می‌كنند و در قبال این یك‌های جدید كه به زندگی ما اضافه می‌شود، مسئولیت‌هایی دارند.نكته مهم در این زمینه آن است كه برای جاافتادن این موضوع در ذهن و تبدیل‌شدن به یك فرهنگ عمومی، بچه‌ها باید در خانه آن را تمرین كنند.

بچه‌ها باید یاد بگیرند كه افزون بر كارهای شخصی، مسئولیت‌هایی هم در خانه دارند. دخترها می‌توانند در كارهای خانه سهمی داشته باشند و پسرها در خریدكردن، نظافت اتاق‌ها یا حیاط و انباری و... البته باید سن و سال بچه‌ها را هم در نظر گرفت، اما آنچه مهم است داشتن برنامه و مشخص بودن مسئولیت هر یك از اعضای خانه در كارهای مختلف است.

سبك یا سنگین‌بودن كارها مهم نیست؛ مهم انجام وظیفه (هر چند كوچك) در وقت و زمان مشخص است. آنها كه این كار را درست و مرتب انجام می‌دهند باید پاداش بگیرند و آنها كه سهل‌انگاری می‌كنند باید جریمه شوند (جریمه‌هایی مانند اجازه‌نداشتن برای دیدن برنامه مورد علاقه تلویزیونی یا بازی با همسن و سال‌ها)

این تمرین‌های خانوادگی آسان، كم‌هزینه و در گستره‌ای قابل تامل، بتدریج فرهنگ كار جمعی و اهمیت و نتایج آن را در خانواده، محله، شهر و كشور گسترش داده و به سامان خواهد رساند.

امروزه كه رسانه‌ها نقشی پررنگ‌تر برای سمت و سو دادن به سلیقه‌ها و رفتارها پیدا كرده‌اند، خانواده‌های ایرانی مسئولیتی بیشتر در این زمینه دارند. والدین با درك شرایط جدید باید ضمن داشتن روابطی مناسب با فرزندان، محیط خانه را به عنوان محلی مناسب و آرام برای طرح دیدگاه‌های مختلف آماده كنند

سبك زندگی كهن

همه ما بسیاری از قصه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و حكایت‌های قدیمی را به یاد داریم و هنوز هم این فرهنگ پسندیده میان ما ایرانی‌ها رواج دارد كه هر از چند گاهی و به مناسبتی، یادی از حكمت‌های گذشتگان كنیم، حكمت‌هایی كه سرمشق‌هایی حقیقی و واقعی برای رفتار فردی و اجتماعی ما بوده و هستند و سمت و سوی زندگی صحیح یا به قول امروزی‌ها سبك زندگی را به ما نشان‌ می‌دهند. هنوز هم در خانواده‌های ما، پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها در روزها و شب‌هایی كه دور هم جمع می‌شویم، سخنانی از این دست دارند كه شنیدنی و رهنما هستند.

یكی از این حكایت‌ها كه اغلب ما آن را شنیده‌ایم، اینچنین روایت شده كه «روزی پدری پسران را جمع كرد و به آنان كه جوانانی برومند شده بودند، شاخه‌ای داد و خواست آن را بشكنند. پسران در عین تعجب از این موضوع، بسادگی از پس آن برآمدند. سپس پدر تعدادی شاخه (گویا به تعداد پسران) كنار هم گذاشت و از ایشان خواست این جمع شاخه‌ها را بشكنند. یك به یك دست به كار شدند، اما هیچ‌كدام از پس آن برنیامدند. پدر حكیم، در پسران نظر كرد و گفت: اگر متفرق و هر یك تنها در فكر كار خویش باشید، در برابر ناملایمات چون آن چوب‌های نازك به آسانی خواهید شكست، اما اگر جمع باشید و پشت به پشت هم كارها را به سامان رسانید، هیچ تندبادی را یارای شكستن‌تان نیست.»

این حكایت و داستان‌هایی از این دست كه تعدادشان در فرهنگ ما كم هم نیست، بصراحت ما را به داشتن روحیه كار جمعی دعوت می‌كند و نداشتن چنین صفتی را دلیل نبود ‌موفقیت فرد، خانواده و جامعه در برنامه‌های مختلف زندگی می‌داند.

شاید لازم باشد متخصصان علوم اجتماعی و مولفان كتاب‌های درسی ضمن بازنگری در متون كتاب‌ها، این نوع داستان‌ها را نیز با نگرشی نوین در آنها بگنجانند. بدون شك اگر این كار با برنامه صورت پذیرد، می‌تواند در كنار توضیحات اولیای مدرسه و افراد خانواده، نقشی موثر در تعمیق فرهنگ كار جمعی ایفا كند.

هنوز هم خانه در صدر است

اگر با قدری دقت، عوامل موثر بر شكل‌گیری اخلاق فردی و اجتماعی ایرانی‌ها را بررسی كنیم؛ بخوبی درمی‌یابیم در این مورد خانه و خانواده اساسی‌ترین نقش را برعهده دارند؛ نقشی كه به یقین هیچ‌یك از نهادهای دیگر امكان نزدیك‌شدن به حد و حدودش را هم نداشته و نخواهند داشت.

خانواده

ادبیات ایرانی كه ریشه و سابقه‌ای بیش از یكهزار سال دارد، نشان می‌دهد این مورد از دیرباز وجود داشته و سیر آن نمایان می‌كند كه در طول تاریخ بر ارزش و قدرتش افزوده شده است. به این معنا كه خانواده به عنوان نخستین نهاد اجتماعی، جایگاه و خاستگاه اصلی تربیت فرزندان این مرز و بوم بوده است. به یقین با شكل‌گیری نهادهای آموزشی جدید بخشی از این وظیفه به عهده مسئولان آنها گذاشته شد، اما باز هم خانواده نقش خود را حفظ كرد.

امروزه كه رسانه‌ها نقشی پررنگ‌تر برای سمت و سو دادن به سلیقه‌ها و رفتارها پیدا كرده‌اند، خانواده‌های ایرانی مسئولیتی بیشتر در این زمینه دارند. والدین با درك شرایط جدید باید ضمن داشتن روابطی مناسب با فرزندان، محیط خانه را به عنوان محلی مناسب و آرام برای طرح دیدگاه‌های مختلف آماده كنند.

بچه‌ها باید درك كنند مناسب‌ترین مكان برای گفت‌وگو و مطرح‌شدن نظرات، خانه و در جمع افراد خانواده است. این مهم اتفاق نمی‌افتد مگر در پناه درایت و تیزهوشی پدر و مادر. همه بزرگ‌ترها باید بدانند با ورود رسانه‌های مجازی و بازشدن دری به نام دنیای مجازی، وظیفه آنها بسیار سنگین‌تر از نسل‌های پیش است.

بچه‌های امروز با هجوم گسترده اطلاعات روبه‌رو هستند كه فارغ از صحیح یا غلط‌بودن آنها، برای یافتن راه صحیح در این شلوغی و گستردگی به راهنمایی نیازمندند، اما این موضوع باید در خانه و از سوی والدین خیلی ظریف مطرح شود. بچه‌ها نباید تصور كنند پدر و مادر آنها را مجبور به پذیرفتن دیدگاهی خاص می‌كنند.

این را كه در هر محیطی، از خانه تا مدرسه و محل كار و جامعه، داشتن روح جمعی و تعاون و همدلی برای پیشبرد بهتر امور امری ضروری است، هیچ‌‌كس رد نمی‌كند، اما چرا بسیاری از ما این روحیه را نمی‌پذیریم و فرهنگ كار جمعی را حداقل در ظاهر قبول نمی‌كنیم؟ چرا به تنهایی روی می‌آوریم و امور شخصی را بر مسائل جمعی ترجیح می‌دهیم؟

باید به خانه‌ها بازگشت و در رفتار بزرگ‌ترها دقیق شد. بچه‌ها نخستین الگوها را از رفتار پدر و مادر می‌گیرند. باید از همان سنین كودكی، امور مهم و مثبت را در ذهن و روح‌شان نهادینه كرد. پس از گذر از آن سنین، این كار بسیار دشوار می‌شود. نوجوانان آنچه را با آن مأنوس نبوده‌اند، سخت و سنگین می‌پذیرند، پس باز هم خانه و خانواده در صدر قرار دارند. باید فرهنگسازی را از آنجا شروع كرد.

بخش خانواده ایرانی تبیان


منبع : جام جم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.