تبیان، دستیار زندگی
بدون شک در زندگی همه ما انسان ها لحظه هایی وجود داشته اند که در آن، افراد و یا چیز های باارزش خودمان را در گذر زمان گم کرده ایم و به دست فراموشی سپرده ایم. ویا اینکه به نحوی از وجود آنها در کنارمان غافل شده ایم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : آسیه ملک دار
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خودت را کجا جاگذاشتی؟


احساس رضایت نمی کنیم و به دنبال آرامشی می گردیم که تصور می کنیم دستمان هم به دامانش نمی رسد. لنگ لنگان این مسیر پر پیچ و خم زندگی را طی می کنیم و به دنبال گمشده ی خود به هر دری می زنیم و از هر کسی سراغ می گیریم .  و بالاخره وقتی به گمشده ی خودمان نمی رسیم دوباره احساس اضطراب، تنهایی و افسردگی به سراغمان می آید.


خودت را کجا جاگذاشتی؟

بدون شک در زندگی همه ما انسان ها لحظه هایی وجود داشته اند که در آن،  افراد و یا چیز های باارزش خودمان را در گذر زمان گم کرده ایم و به دست فراموشی سپرده ایم. و یا اینکه به نحوی از وجود آنها در کنارمان غافل شده ایم.  اگر چه نسبت به همه آنها کر و کور و گنگ بوده ایم ولی همه آنها در تمامی لحظه های زندگی  در کنار ما و گاهی در وجود ما بوده اند.

اما از آنجایکه ما انسان ها  فکر می کنیم همیشه موجوداتی عقلانی هستیم سعی می کنیم برای تبرئه خودمان از سهل انگاری های این غفلت بزرگ به دلایل مختلف و بهانه تراشی های فراوانی که انسان عصر امروز را چنان مردابی در خود فرو برده است و همچون دور باطلی در دور خود می چرخاند پناه ببریم و این خواب دسته جمعی عمیق را به گردن تکنولوژی، روزگار ، زمانه و.. بیندازیم.

ما انسانها روزها را شب می کنیم و شب را به انتظار روزها به صبح میرسانیم. اکثریت ما در تلاش هستیم که کارهای تکراری و بیهوده ی دیروز را دوباره امروز انجام دهیم و این تکرار مکررات را ادامه می دهیم و می دهیم و می دهیم. سعی میکنیم بیشتر اوقات خودمان را صرف کشف و جستجوی علت های رفتار دیگران کنیم مثلاً چرا فلانی چنان کرد و یا چرا فلانی چنین نکرد؟ قضاوت های خودمان را بی کم و کاست می دانیم و حدس و گمان های خودمان را در مورد دیگران واقعیت محض می شماریم. و کمتر سعی می کنیم اوقاتی را برای خودمان و با خودمان خلوت کنیم و کمی هم از علل رفتارها و سرچشمه های آن و افکار مریض و شناخت های معیوبمان آگاه شویم. به همین دلیل است که بعد از سالها زندگی با خودمان پی می بریم که تا چه حد از خودمان بیگانه ایم. وبا وجود اینکه همیشه با خودمان بوده ایم اما بیشتر از هر زمانی از خودمان  بی خبریم!!

احساس رضایت نمی کنیم و به دنبال آرامشی می گردیم که تصور می کنیم دستمان هم به دامانش نمی رسد. لنگ لنگان این مسیر پر پیچ و خم زندگی را طی می کنیم و به دنبال گمشده ی خود به هر دری می زنیم و از هر کسی سراغ می گیریم .  و بالاخره وقتی به گمشده ی خودمان نمی رسیم دوباره احساس اضطراب، تنهایی و افسردگی به سراغمان می آید.

اما واقعاً گمشده ما در کجاست؟    

در جواب می توان گفت حکایت سرگردانی ما انسان ها در پیدا کردن گمشده خودمان همان حکایت آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم است. ما به دنبال گمشده ی خودمان در دنیای بیرونیم، ولی غافلیم از اینکه آنچه جستجو می کنیم در درون خود ماست. و ما تنها می بایست از درون شروع کنیم. گمشده ای که اکثر ما انسان ها در دنیای شلوغ و پرهیاهوی امروزی  و در پستو های تاریک زندگی ماشینی گم کرده ایم خود ما هستیم. اما چون ما انسان ها عادت کرده ایم که همیشه به دنبال چیزهای باارزش در بیرون از خودمان بگردیم، تعجبی ندارد که مسیر برایمان طولانی تر می شود. در بیرون به دنبال بهشتی ساختگی می گردیم و به دنبال آرامشی کاذب به هر دری می زنیم اما چون از درون در آتش جهنمی سوزان می سوزیم و از دلهره ، اضطرب، خشم، کینه، نفرت  و.. رنج می بریم ، احساس می کنیم بیشتر از هر زمانی تهی هستیم. به همین دلیل می توان گفت تنها راهی که می تواند همچون چراغی مسیر راه را برای ما روشن کند تا  بتوانیم در پرتو آن راه خود را از بیراهه ها تمیز دهیم بازگشت به خویشتن است.

نوع نگاهی که هر فردی نسبت به خودش کسب می کند می تواند پیش بینی کننده ی خوبی برای احساس رضایت او در زندگی فردی و اجتماعی باشد

بازگشت به دنیای درون خودمان که به مراتب بزرگتر از دنیای بیرون است و اگر چه شگفتی های آن بیشتر از دنیای بیرون ما نباشد، کمتر از آن هم نیست.حتماً می دانید که منشاء بسیاری از تعارضات و ناآرامی ها و شکست های پی در پی ما انسان ها در عدم شناخت و آگاهی از خودمان نهفته است. فردی که تصویر دقیقی از خودش نداشته باشد در تمامی زمینه های زندگی بی گدار به آب خواهد زد و بدون در نظر گرفتن نقاط قوت ، ضعف و محدودیت هایش قدم در عرصه هایی می گذارد که جز شکست چیزی در انتظارش نخواهد بود. و همین شکست های پی در پی منجر به کاهش اعتماد به نفس و افزایش اضطراب و افسردگی خواهد شد. بنابراین مهارت خودشناسی به عنوان مادر همه مهارت ها تمامی عرصه های زندگی ما را تحت شعاع خود قرار می دهد. جالب است که بدانید حتی برقراری یک ارتباط موثر و روابط بین فردی کارآمد نیز نیازمند خودآگاهی صحیح می باشد. چرا که تصویری که هر کدام از ما از خودمان داریم در ارتباط ما با دیگران سهم بسزایی دارد. و ما برای اینکه بتوانیم به درستی از مهارت های همدلی و هم حسی ، ابراز وجود و.. در روابطمان سود ببریم نیازمند خود آگاهی هستیم.

اما چگونه می توانیم به خودمان برسیم؟

آیا تا به حال در زندگی از خودتان پرسیده اید که من کیم؟آخرین باری که با خودتان ملاقات کرده اید را به خاطر می آورید؟

امیدوارم حداقل در جواب نگویید چندین سال پیش و یا اینکه نگویید دغدغه های فراوان فرصت چنین کاری را تا به حال به شما نداده است؟

آیا شما خودتان را دوست دارید؟ چگونه با سختی های زندگی کنار می آیید؟ برای کنترل استرس هایتان از چه روشی استفاده می کنید؟آیا زیاد عصبی می شوید؟ فرد مسئولیت پذیری هستید؟ می توانید خواستها و نظرات خودتان را شفاف و صادقانه بیان کنید؟

این ها سوالاتی است که لازم است هر فردی از خودش بپرسد. و نوع جواب به آنها همان خودآگاهی ماست. خودآگاهی به این معنی است که ما چقدر از خودمان و از درونیاتمان  آگاهیم و چگونه به خودمان نگاه می کنیم. خودآگاهی یعنی توانایی شناخت خودمان و آگاه بودن از خصلت ها، نقاط قوت و ضعف ها، توانایی ها و ناتوانایی هایمان. در واقع خود دنیای درونی هر کدام از ماست و شامل همه ادراکها، عواطف، تفکرات و ارزشهاست.

خودت را کجا جاگذاشتی؟

نوع نگاهی که هر فردی نسبت به خودش کسب می کند می تواند پیش بینی کننده ی خوبی برای احساس رضایت او در زندگی فردی و اجتماعی باشد. فردی که احساس رضایت می کند سعی می کند به بیشتر نیازهای خود همچون نیازهای جسمی ،ذهنی، معنوی و عاطفی پاسخگو باشد. اما افراد ناراضی از خودشان توجه چندانی به نیازهای اساسی خود نمی کنند. و همین احساس عدم رضایت نشانه خوبی است بر اینکه چیزی در وجود آنها می بایست تغییر کند و این تغییر باید از خود آگاهی که اصلی ترین و کلیدی ترین بخش وجود ماست شروع شود.

اجزاء خودآگاهی کدامند؟

خودارزیابی صحیح: خودارزیابی صحیح به معنای آگاه شدن از نقاط قوت و ضعف، توانمندی ها و ناتوانایی ها، محدودیت ها و..در خود ارزیابی صحیح هر فردی می بایست خودش را همان گونه که هست، بشناسد، نه آنگونه که می خواهد و یا دوست دارد که باشد. البته مسلم است که برای شناخت چنین چیزی شما نیازمند زمان بیشتری باشید.

در خود ارزیابی صحیح  شما می بایست به سوالاتی از این قبییل پاسخگو باشید: مثلاً

- زمانی که من دچار احساس خشم می شوم ، توانایی مدیریت صحیح آن را دارم یا خیر؟

- برای حل مشکلات زندگیم از چه شیوه هایی کمک می گیرم؟

خودآگاهی هیجانی: شامل آگاهی یافتن از هیجان ها و احساسات خودمان می باشد.افرادی که این توانایی را کسب می کنند می دانند که در موقعیت های مختلف چه هیجانی را تجربه می کنند و چرا. مثلاً زمانی که دچار هیجان خشم است آن را می شناسد و با خود می گوید من در حال حاضر عصبانیم و بعد از پذیرفتن این احساس به دنبال علل پیدایش آن می گردد.

اعتماد به نفس: آگاه شدن فرد از نقاط قوت خود و سعی بر ارتقاء آنها می باشد. در واقع عزت نفس از جمله نیازهای اساسی انسان می باشد که پیوسته برای رسیدن به آن تلاش می کند.

خودآگاهی جسمی: متاسفانه اکثریت ما نسبت به ویژگی های جسمانی خود بی تفاوتیم و خودآگاهی را تنها در شناخت ویژگی های روانی خلاصه می کنیم. در صورتی که لازمه داشتن یک خودآگاهی قوی و صحیح، توجه کردن به بعد های مختلف وجودی انسان می باشد.زمانی که شما در فرایند خود آگاهی به بسیاری از جنبه های ظاهری خودتان همانند قد، وزن، رنگ پوست و.. وقوف پیدا می کنید، متوجه خواهید شد که بعضی از ویژگی های ظاهری در شما غیر قابل تغییرند، بعضی از آنها تا حدودی قابل تغییر می باشند و برخی دیگر کاملاً قابل تغییرند. در ارتباط با ویژگی هایی که غیر قابل تغییر می باشند شما باید یاد بگیرید که آنها را بپذیرید  و با آنها زندگی کنید. اگر چه ممکن است پذیرش آنها چندان هم آسان به نظر نرسد.

جالب است که بدانید حتی تفکرات منفی بر فیزیولوژی و سلامت جسمی ما نیز رخنه می کنند و منجر به آسیب پذیری آن می شوند. بنابراین سعی کنید با شناخت افکار صحیح و جایگزین کردن آن به جای افکار معیوب از بسیاری از بیماری های جسمی و روحی پیشگیری کنید

اجزاء روانی انسان

همه ما می دانیم که مهمترین اجزاء روانی در انسان افکار، احساسات و رفتار می باشند.  و همه چیز در ابتدا از تفکر آغاز می شود. چرا که ما همانگونه که فکر می کنیم احساس می کنیم و همانگونه که احساس می کنیم رفتار می کنیم. بنابراین تقریباً همه چیز به نوع نگرش ما به مسایل و تفسیری که از آن موقعیت می کنیم برمی گردد. بدین ترتیب فکر های منفی و ناکارآمد منجر به احساس و رفتارهای منفی خواهد شد. جالب است که بدانید حتی تفکرات منفی  بر فیزیولوژی  و سلامت جسمی ما نیز رخنه می کنند و منجر به آسیب پذیری آن می شوند. بنابراین سعی کنید با شناخت افکار صحیح و جایگزین کردن آن به جای افکار معیوب از بسیاری از بیماری های جسمی و روحی پیشگیری کنید.

آسیه ملک دار

بخش خانواده ایرانی تبیان


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.