شهیدی كه زنده شد!
زخمی شدم...
پیش خودم گفتم سید راست میگویی. آخر نوع مجروحیتش به گونهای بود كه فكر میكردم به فرض اینكه او را پایین هم بیاوریم شهید میشود. فقط به نظرم میرسید كه لااقل باید جسدش را به خانوادهاش برسانیم. به این ترتیب وضعیت واقعاً بدی به وجود آمده بود. از یك سو مجروحی داشتیم كه امید چندانی به زنده ماندنش نمیرفت و از سوی دیگر دسترسی راحتی به فضای روی كانال نداشتیم و احتمال اینكه هر كسی بخواهد برای نجات او آن بالا برود و مورد اصابت دشمن قرار بگیرد خیلی زیاد بود. گذشته از همه اینها فضای پایینی كانال مملو از سیمهای خاردار بود و این مسئله پایین آوردن سید حسینی را سخت میكرد. در همین حال بودیم كه شهید عباس معصومی از راه رسید.
شهیدی كه منجی شد
عباس معصومی یكی از آن بچههای پای كارگردان به شمار میرفت. جوانی لاغر اندام كه شاید كل وزنش 60 كیلو هم نمیشد و به عنوان یك بهیار در گردان شهادت مشغول به خدمت بود. او كه از راه رسید و وضعیت سید حسینی را دید، به من گفت چرا كاری انجام نمیدهید. گفتم مگر موقعیت منطقه را نمیبینی. گفت اینكه مشكلی نیست من روی سیم خاردارها دراز میكشم و دو نفر سید حسینی را از آن بالا روی من بیندازند. از حرفش خندهام گرفت. سید هیكل تنومندی داشت و حداقل 90 الی 100 كیلو وزن داشت. آن وقت معصومی میخواست با آن تن نحیفش روی سیم خاردارها بخوابد تا چنین هیكلی را از ارتفاع روی او بیندازیم. اول سعی كردم از این كار منصرفش كنم، اما چون چاره دیگری نداشتیم قبول كردم. از طرف دیگر جدیتی كه معصومی در كلام و نگاهش داشت، جای هرگونه تردیدی را از بین میبرد. به هرحال به یكی از بچهها گفتم باید به دو طرف كانال برویم و قبل از اینكه بعثیها ما را مورد اصابت قرار دهند، سید حسینی را روی معصومی بیندازیم. او هم قبول كرد و سریع از كانال خارج شدیم. دشمن با دیدن ما آتش خود را شدت بخشید، اما به هر نحوی بود سریع او را به پایین انداختیم. آن لحظه كه تن سیدحسینی روی معصومی افتاد را خوب به یاد دارم. از فشار وزن او، سیمخاردارها كه یك متری از زمین فاصله داشتند، تا سطح زمین پایین آمدند و این درحالی بود كه تن معصومی مثل سپری گوشتی روی سیمها و خارها قرار داشت. این صحنه هیچگاه از یادم نخواهد رفت. صحنهای ناب كه در دوران دفاع مقدس بارها و بارها توسط رزمندگان خلق شده و در حافظه تاریخ ماندگار میشد. معصومی كمی بعد و در عملیاتی دیگر به شهادت رسید.
راست است كه خدا در مواقع حساس قدرتی را به انسان میدهد كه دور از تصور خود اوست. وقتی كه ما از جناحین خاكریز به داخل كانال برگشتیم، نه از معصومی خبری بود و نه از سید حسینی، او با آن تن نحیف به محض افتادن جثه سیدحسینی از جا برخاسته و راهی سنگر بهداری شده بود. تصور كنید همین الان یك نفر با وزنی در حدود 100 كیلو روی یك نفر دیگر با حدود نصف این وزن بیفتد، آن بنده خدا شاید حتی نتواند از جا تكان بخورد، همین حالت را در شرایطی در نظر بگیرید كه معصومی روی كپهای از سیمخاردارها خوابیده بود.
شهیدی كه زنده شد
راست است كه خدا در مواقع حساس قدرتی را به انسان میدهد كه دور از تصور خود اوست. وقتی كه ما از جناحین خاكریز به داخل كانال برگشتیم، نه از معصومی خبری بود و نه از سید حسینی، او با آن تن نحیف به محض افتادن جثه سیدحسینی از جا برخاسته و راهی سنگر بهداری شده بود. تصور كنید همین الان یك نفر با وزنی در حدود 100 كیلو روی یك نفر دیگر با حدود نصف این وزن بیفتد، آن بنده خدا شاید حتی نتواند از جا تكان بخورد، همین حالت را در شرایطی در نظر بگیرید كه معصومی روی كپهای از سیمخاردارها خوابیده بود.
به هرحال یك ساعت بعد از انتقال سید حسینی خود من هم به شدت مجروح شدم و با انتقالم به پشت جبهه، دیگر از عاقبت سید خبری نداشتم، اما حتم داشتم كه شهید شده است. یك ماه بعد هم كه تقریباً ماجرا از یادم رفته بود، بهبودی نسبی یافتم و به همراه عدهای از بچهها برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد رفتیم. در حرم یك مراسم دعای كمیل برپا شده بود كه حس و حال عجیبی داشت. قبل از اینكه برقها را خاموش كنند، دیدم سید حسینی با هیبت خاصی روی یك صندلی نشسته است. تا خواستم حركتی بكنم چراغها را خاموش كردند. پیش خودم فكر كردم یعنی من به درجهای رسیدهام كه میتوانم شهدا را ببینم! این فكر شاید اكنون خندهدار به نظر آید اما هر كسی هم جای من بود و وضعیت بغرنج آن روز سید حسینی را میدید حتماً همان فكر من را میكرد. در شیش و بش تردید و یقین بودم كه بعد از دقایقی دعا تمام شد و چراغها را روشن كردند، دیدم سید حسینی همچنان روی صندلی نشسته است. تازه آن وقت بود كه متوجه شدم او به راستی از آن مجروحیت شدید و مهلكهای كه در آن گرفتار آمده بود نجات یافته است. مصلحت بود او زنده بماند و اكنون با ادامه تحصیل، به عنوان یك دندانپزشك متخصص به خدمت خود در سنگری دیگر ادامه میدهد.
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع: جوان آنلاین