تبیان، دستیار زندگی
فشار روانی یکی از رایج ترین بیماریهای زمان معاصر است، به گونه ای که طبق برآورد کارشناسان سازمان بهداشت جهانی حدود شش درصد کلّ جمعیّت جهان از بیماریهای روانی رنج می برند و شروع هشتاد درصد از بیماریهای جسمی با فشار روانی همراه بوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راهکارهای قرآن برای مقابله با فشارهای روانی


فشار روانی یکی از رایج ترین بیماریهای زمان معاصر است، به گونه ای که طبق برآورد کارشناسان سازمان بهداشت جهانی حدود شش درصد کلّ جمعیّت جهان از بیماریهای روانی رنج می برند و شروع هشتاد درصد از بیماریهای جسمی با فشار روانی همراه بوده است.

افسردگی

روان شناسان راهکارهایی را برای مقابله با فشار روانی مطرح نموده اند و اسلام نیز در طی قرون متمادی موفّق شده است میلیونها نفر را در مناطق مختلف جغرافیایی و از نژادهای گوناگون به خود جذب کند و با تغییر سبک زندگی آنها، برای زندگی اجتماعی و فردی آنان قوانین مطلوبی وضع نماید. بی شک دین مبین اسلام از روشهایی تبعیّت نموده که حتّی اگر عنوان سازمان و نظام روان شناسی بدان ندهیم، دارای یک دستگاه روان شناسی مخصوص به خود است که خاستگاه نخستین آن قرآن کریم است. لذا توجّه به قرآن در ریشه کنی این نوع بیماریها می تواند به عنوان مۆثرترین شیوه به شمار آید و این خود بُعدی فراگیر از عظمت قرآن کریم، اعجاز و اثرگذاری آن در امور خدماتی و درمانی را نمایان می سازد(1).

امید است راهکارها و شیوه های بررسی شده در این مقاله زمینه ساز تحقیقات بیشتری در این مسائل بوده، باعث اُنس بیشتر با قرآن کریم گردد.

بازگشت به فطرت

اوّلین مسئله و نخستین شیوه مقابله با فشارهای روانی از نظر قرآن کریم، بازگشت به فطرت است که اساس آرامش روانی می باشد. فطرت، اصلی واقعی، طبیعی و جهانشمول است که مربوط به انسان و زمان و مکانی خاص نیست، بلکه مرتبط به همه انسانهاست. از دیدگاه قرآن، انحرافات روانی ریشه در انحراف از فطرت دارد؛ از این رو بازگشت به فطرت در بهداشت روانی از نظر اسلام مورد عنایت قرار گرفته است و در آن مباحث ذیل قابل بررسی است:

مدار فطرت و شهوت؛ جریان فطرت؛ فطرت راه انحصاری آرامش روانی؛ پیامدهای خروج از فطرت؛ جهاد اکبر (کنترل شهوات).

در این نوشتار به بررسی برخی از مسائل یاد شده که ارتباط بیشتری با موضوع دارند می پردازیم.

قرآن کریم می فرماید: «انسانها در خسارت و زیانکاری هستند مگر اینکه به خدا ایمان آورده، عمل صالح به جا آورند و به درستی (حق) و پایداری (صبر) در دین همدیگر را سفارش کنند»

الف- مدار فطرت و شهوت

در مکتب اسلام، از سیر صعودی و تکاملی به سوی نفس مطمئنه، به جریان عقل مداری یا فطرت و قلب سلیم، و از سیر نزولی و حرکت به طرف نفس امّاره، به جریان شهوت و قلب مریض یا هوای نفس تعبیر می شود و میان این دو جریان، نوعی تضاد و تصادم تا پایان عمر وجود دارد. در هر صورت، هیچ یک از جریانهای مذکور به کلّی از بین نمی رود، بلکه گاه تضعیف می گردد و با تغییر وضع ممکن است در موقعیّت مناسب، مجددا رشد یابد. باید توجّه داشت که هر کدام از دو جریان، در تمام عمر انسان به مقتضای خود عمل می نماید و تنها قدرت و ضعف هر یک و میزان هماهنگی عقل و اراده بین آنها، موجب بروز آثار مختلف روانی و اخلاقی می گردد. می توان با این اظهارات، عقل را همچون صاحب خانه ای فرض کرد که چون خانه را از آنِ خویش می پندارد و طبق قوانین فطرت آن را به دست آورده است، با آرامش و آسایش در آن می خوابد و هوای نفس مانند دزدی است که قصد دستبرد و تسلّط بر خانه را دارد و همواره مترصّد فرصتی است تا به هدف خود برسد. بر این اساس امام صادق علیه السلام می فرماید:

«الهوی یقظان و العقل نائم»(2).

هوای [نفس] همواره بیدار، ولی عقل در خواب است.

امام علی علیه السلام نیز در حالی که بین مبادی عقل و شهوت مقایسه می کند، در توضیح آنها چنین می فرماید:

«الا و انّ الخطایا خیل شمس حُمل علیها اهلها و خلعت لجمها الا و ان التقوی مطایا ذلل حُمِلَ علیها اهلها و اعطوا اَزمتها»(3).

خطایا که همان شهوت است همچون اسب سرکشی است که سوارکار بر آن نشسته و افسارش از اختیار وی خارج شده و تقوا (عقل) همانند مرکبی آرام و مطیع است که سوارکار بر آن نشسته و زمامش به او سپرده شده است.

تمام مدارهای مذکور در اسلام هنگامی می توانند ارتباط و فعّالیّت انسان را در محیط خویشتن و با آن مفید گردانند و در فعل و انفعالات روانی او تأثیرات مطلوبی بر جای گذارند که بر محور و جهت قرب به سوی خداوند متعال بوده، به گونه ای پایه ریزی شوند که به زندگی بشر رنگ الهی بدهند

بدین سان فطرت، جزء سرشت انسان و امری تکوینی بوده، مشتمل بر امور انسانی و ماورای حیوانی است و برای اوّلین بار در قرآن، به عنوان یک جریان روانی ثابت و مشترک مورد تأکید قرار گرفته است(4):

خداوند به هستی نعمت وجود بخشید و به راه کمالشان هدایت کرد(5)؛ هر چیز را قدر و اندازه داد و به کمال هدایت نمود(6)؛ به انسان آنچه را نمی دانست الهام کرد و آموخت(7) و راه کمال و هدایت را بر او سهل و آسان ساخت(8).

در این مسیر، راه هدایت و ضلالت برای همگان باز است، چنان که می فرماید:

«کُلاًّ نُّمِدُّ هآۆُلاَآءِ وَ هآۆُلاَآءِ»(9)

ما به هر دو فرقه از دنیاطلبان و آخرت طلبان به لطف خود مدد می رسانیم.

نیز در آیه دیگر می فرماید:

«فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حَنیفًا فِطْرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِکَ الدّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ اَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ * مُنیبینَ اِلَیْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ اَقیمُوا الصَّلوةَ وَ لاَ تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکین»(10).

آری، زمانی که انسان از فطرت منحرف شد و تقوای دینی را مراعات ننمود، تعادل قوای داخلی او یعنی شهوت، غضب، محبّت و کراهت به هم می خورد و عملکرد قوای ادراکی وی مختل می گردد(11).

از دین فطرت یا حنیف در قرآن به دین ابراهیمی یاد شده و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز بر آن آیین بود(12).

بر اساس بینش قرآن، خروج از فطرت و انحراف از دین حنیف ابراهیمی، نوعی بیماری روانی به شمار می آید:

«وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ اِبْرهیمَ اِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»(13).

چه کسی جز افراد سفیه و نادان، از آیین ابراهیم، روی گردان خواهد شد.

علاّمه طباطبایی اعراض از ملّت ابراهیم را از حماقت نفس و تمیز ندادن ضرر و نفع خویش دانسته است(14).

فطرت

ب- فطرت، راه انحصاری آرامش روانی

از نظر بهداشت روانی، تنها تکیه بر یک یا چند دستور الهی کافی نیست، بلکه انسان موظّف است برای رشد خود، تمام آموزشهای الهی را به کار برد(15). در قرآن کریم از این مدار به صراط مستقیم تعبیر شده است(16) که همان راه مشترک فطرت، عقل و شرع است. انسان ابتدا باید بصیرت داشته باشد تا از طریق مستقیم (صراط مستقیم) منحرف نشود(17)؛ زیرا رفتن از راههای دیگر به گمراهی می انجامد و راه راست راه میانه و معتدل است(18). مجموعه آموزشهای قرآن کریم، به عنوان «ذکراللّه » مطرح شده اند، که توجّه و کاربرد آنها، موجب آرامش، اطمینان روانی و ایجاد ظرفیّت گسترده روانی و دستیابی به رشد و قرب الهی می گردد(19).

در مقابل این طریق، انحراف از فطرت باعث دلتنگی است، گویا شخص می خواهد بلندپروازی نموده، از زمین تا فراز آسمان صعود کند(20).

اینجاست که قرآن کریم می فرماید:

«انسانها در خسارت و زیانکاری هستند مگر اینکه به خدا ایمان آورده، عمل صالح به جا آورند و به درستی (حق) و پایداری (صبر) در دین همدیگر را سفارش کنند» (21).

از این رو باید گفت: اگر بتوان سیستمهای ارتباطی و فعّالیّت انسان را در فعل و انفعالات روانی خود با محیط خویش، به صورت مدارهایی نشان داد، مدارهای زیر قابل طرح هستند:

1 مدار ارتباطی انسان با خدا؛

2 مدار ارتباطی انسان با خود؛

3 مدار ارتباطی انسان با خانواده؛

4 مدار اجتماعی انسان که همان ارتباط آدمی با اجتماع است؛

5 مدار انسان با طبیعت (مداری که به روابط انسان با طبیعت مرتبط می باشد).

تمام مدارهای مذکور در اسلام هنگامی می توانند ارتباط و فعّالیّت انسان را در محیط خویشتن و با آن مفید گردانند و در فعل و انفعالات روانی او تأثیرات مطلوبی بر جای گذارند که بر محور و جهت قرب به سوی خداوند متعال بوده، به گونه ای پایه ریزی شوند که به زندگی بشر رنگ الهی بدهند: «صِبْغَةَ اللّه ِ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللّه ِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ»(22).

از نظر بهداشت روانی، تنها تکیه بر یک یا چند دستور الهی کافی نیست، بلکه انسان موظّف است برای رشد خود، تمام آموزشهای الهی را به کار برد. در قرآن کریم از این مدار به صراط مستقیم تعبیر شده است که همان راه مشترک فطرت، عقل و شرع است. انسان ابتدا باید بصیرت داشته باشد تا از طریق مستقیم (صراط مستقیم) منحرف نشود؛ زیرا رفتن از راههای دیگر به گمراهی می انجامد و راه راست راه میانه و معتدل است

انسان مأمور به وظیفه است نه نتیجه

بر اساس این بینش و طبق معارف اسلامی، در صورتی که انسان به واسطه قدرت نداشتن یا تقدیر الهی در کاری موفق نشد، می گوید من به وظیفه خود عمل نمودم، پیروزی و شکست و عزّت و ذلّت، همه دست خداست. درست است که انسان در مقابل اعمالش مسئول است(23) و بر اساس عملکردش مجازات می شود(24) و به اندازه سعی و کوشش خود بهره می گیرد(25) و آنچه بکارد می درود(26)، ولی مسئولیّت او به اندازه توان عملی و قدرت اوست، پس انسان مأمور به وظیفه است، نه نتیجه. مطابق این دیدگاه و با تقویت آن در درون، اکثر فشارهای روانی و اضطرابها کاهش می یابد. بنابراین بهترین راه برای آرامش داشتن همان ایمان به خدا و ذکر اوست که بحث آن گذشت.

نتیجه گیری

با توجّه به مباحث مربوط به این موضوع باید یادآور شد که تمام شیوه ها و راهکارهای مهمّ مبارزه با فشار روانی را «ایمان به خدا و ذکر دائم او» تأمین می کند. با ایمان یک تکیه گاه روحی مطمئن در نهاد آدمی ایجاد می شود و باعث ایمنی و نجات او در جنگ با سختیها، مشکلات و نارساییهای زندگی می گردد:

«الَّذینَ امَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوآ ایمَانَهُمْ بِظُلْمٍ اُولئِکَ لَهُمُ الاَْمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ» ؛ آنان که ایمان به خدا آوردند و ایمانشان را به ظلم و ستم نیالودند در دو عالم ایمنی برای آنهاست و هم ایشان به حقیقت هدایت یافته اند.

این آیه به وضوح می رساند که امنیّت و هدایت در سایه ایمان عملی می شود و آرامش حقیقی از ایمانِ بدون ظلم به دست می آید.

به هر حال، توجّه به قرآن کریم و راهکارهای مطرح شده آن در سایه سار ایمان به خدا بهترین تدبیر و والاترین و مطلوب ترین شیوه مبارزه و غلبه بر فشار روانی، استرسهای درونی و اضطرابهای ناشی از آنهاست. امید آنکه با اُنس هر چه بیشتر و التفات روزافزون همه قشرهای جامعه اسلامی به قرآن کریم، ناامیدی، فشار روانی و اضطرابهای درونی ناشی از مشکلات، شکستها و سختیهای طاقت فرسا از زندگی آنها رخت بر بندد؛ ان شاءاللّه .

پی نوشت:

1 علیرضا نیکبخت، استعانت از قرآن کریم در شفای جسمانی، ص 57-50؛ همچنین بنگرید به: محمّد عثمان نجاتی، قرآن و روان شناسی، ترجمه عباس عرب، ص 58-10.

2 علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 18، ص 424.

3 نهج البلاغه، خطبه 16.

4 مرتضی مطهّری، فطرت، ص 29.

5 طه / 50.

6 اعلی / 3.

7 علق / 5.

8 اسراء / 40-8 و عبس / 20.

9 اسراء / 20.

10 روم / 30 و 31.

11 محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 178.

12 انعام / 161.

13 بقره / 130.

14 علاّمه طباطبایی، المیزان، ج 1، ص 300.

15 بقره / 85.

16 زخرف / 43.

17 محمّد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 43.

18 نهج البلاغه، خطبه 16.

19 سید ابوالقاسم حسینی، اصول بهداشت روانی، ص 56-55.

20 انعام / 126-125.

21 عصر / 3-1.

22 بقره / 138. بنگرید به: سید ابوالقاسم حسینی، بررسی مقدماتی روان شناسی اسلامی، ص 286-282؛ همو، اصول بهداشت روانی، ص 52-50.

23 «کلّکم راع و کلّکم مسۆول عن رعیّته». محمّد محمّدی ری شهری، میزان الحکمة، ج 4، ص 327.

24 مدّثّر / 38.

25 نجم / 39.

26 زلزله / 9-7.

27 بقره / 286.

26 انعام / 82.

فرآوری : محمدی

بخش قرآن تبیان


منبع : سایت جامع تبلیغ