تبیان، دستیار زندگی
وقتی پای زندگی خانوادگی به میان می آید ، پرسش این نیست که بحران ، ضربه می زند یا خیر . پرسش این است: بحران چه زمانی اتفاق می افتد .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مدیریت بحران را یاد بگیرید !


وقتی پای زندگی خانوادگی به میان می آید ، پرسش این نیست که بحران ، ضربه می زند یا خیر . پرسش این است: بحران چه زمانی اتفاق می افتد.

مدیریت در خانواده

صرف نظر از اینکه زندگی شما تا چه اندازه آرام می گذرد ، فرزند خود را هدفمند تربیت می کنید ،با بحرانهایی روبه رو خواهید شد که در ارتباط با خانواده ، روی همه شما تأثیر می گذارد . ممکن است خدای ناکرده پی ببرید که فرزندتان به مواد مخدر معتاد شده است ، یا خانواده باید بیماری مزمن پدر یا مادر یا کودکی را تحمل کند . شاید خانواده شما درگیر مسئله طلاق باشد ، یا مدرکی پیدا کنید که فرزند شما با کارهای خلاف فرهنگی آشنا شده است . شاید شما پسری داشته باشید که در آستانه اخراج شدن از مدرسه قرار داشته باشد . مشکلات تمام نشدنی وجود دارند که می توانند شما را گرفتار کنند ، زیرا زندگی تنها سفری بی خطر نیست .

یک نشانه خانواده نمونه این است که افراد آن هنگام فشار ، دچار ترس نمی شوند و یکدیگر را مقصر نمی دانند . خانواده های نمونه به یکدیگر وفادارند و پس از بحرانها ، نیرومند تر و به یکدیگر وابسته تر می شوند .

بعضی از بحرانها را خودمان به وجود می آوریم ؛ بقیه از جهان بیرون به خانواده تحمیل می شوند . صرف نظر از اینکه بحران از کجا سرچشمه می گیرد ، هشداری است مبنی بر اینکه در خانواده مشکلی وجود دارد و می تواند زندگی خانوادگی را تهدید کند . یادتان باشد که بعضی از حوادث ، به چشم شما که پدر و مادر هستید ، بحران نمی آید ؛ اما به چشم کودک شما ممکن است ستمی تاریخی محسوب شود .

خانواده هایی هستند که در رویارویی با بحران قربانی ترس ، انتقام گرفتن یا از هم پاشیدگی می شوند. این خانواده ها هنگام روبه رو شدن با دشواریها ،به دلیل باورهای محدود خود ناتوان می شوند . آن باورها بسیار مهم هستند ، زیرا من معتقدم که مردم آنچه را باور دارند و شایسته آن هستند در زندگی خودشان به وجود می آورند . اگر شما پدر و مادری هستید که معتقدید صلح و آرامش و همه چیزهای خوب زندگی ، برای دیگر مردمانی است که لیاقت چیزهای خوب را دارند ، پس افراد خانواده شما محکوم به زندگی دردآوری هستند . این گونه پدر و مادرها این باور را که هربحرانی آن قدر پرفشار است که غلبه بر آن ممکن نیست ، حفظ می کنند . آنان بدون هیچ ایستادگی و جنگیدنی تسلیم نتیجه منفی آن بحران می شوند.

از سوی دیگر ، اطمینان دارم شما خانواده هایی را دیده اید که با روشی سازنده بر بحرانهای ویرانگر فایق می آیند . آنها با هم در این عقیده سهیم می شوند که : « ما معتقدیم شایسته بقا هستیم و راهی برای رفع بحران پیدا خواهیم کرد .» در نتیجه ، برای یافتن راه حل های درست مجهزتر می شوند و کمتر به راه چاره های باور نکردنی توجه دارند . این خانواده ها مهارت گذر از بحرانها و نیرومند تر شدن را دارند –  با توجه بیشتر به آنچه مهم است ، تمرکز دوباره بر اولویتها ، راهنمای اخلاقی روشن تر و احساس والای هدف در زندگی یا روابط خانوادگی شان که اکنون بیشتر از گذشته دوست داشتنی است . این را بدانید : شما میان اینکه بحران را برای خانواده خود اسباب روسیاهی بدانید ، یا اینکه برای خانواده شما به فرصتی بدل خواهد شد که از آن جانی تازه می گیرد ، قدرتمند می شود و از بدبختی ، ارزش به وجود می آورد  حق انتخاب دارید . بدترین اوقات می تواند برای خانواد شما بهترین ها را به بار آورد.

بهترین فرصت برای عبور از طوفان بحران ، داشتن نقشه آگاهانه طراحی شده مدیریت بحران برای غلبه بر موارد سخت پیش از وارد آوردن ضربه است

من معتقدم که خانواده ها نیز بایستی چنین نقشه مدیریت بحرانی را داشته باشند – جمله هایی که زیر آنهاخط کشیده شده است و به شما می گوید که وقتی اختیار از دست شما خارج شد ، هر وقت اتفاقی برای خانواده پیش آمد ، این نوشته ها را داشته باشید که حتی مجبور به فکر کردن هم نشوید . زمان انجام دادن این کار اکنون است .

« نقشه برجسته » شما بایستی شامل هر یک از موارد زیر باشد :

آماده بودن پیش از رسیدن بحران: آنچه در مورد بحران حیاتی است ، آماده بودن است . در مقام پدر و مادر از نشانه های هشداردهنده اولیه آگاه باشید . نادیده گرفتن هشدارها به معنای نتیجه دردآوری برای کودک یا خانواده شما خواهد بود .

 آرام ماندن: مهم نیست که وقتی بحران از راه می رسد شما چه احساسی دارید ، بایستی آرام باشید . خودتان را نگه دارید ، این کار شما به بقیه افراد خانواده نیز اعتماد و اطمینان می دهد . تمرین تنفس عمیق را انجام دهید . این کار به مغز شما اکسیژن بیشتری می رساند و شما را در روشن تر فکر کردن و تصمیم گیری بهتر کمک می کند .

دور کردن خطر: این شاید به معنای آن باشد که خودتان به پلیس تلفن کنید ، چیزهای خطرناک را ضبط کنید ، کودکتان را از تماس با مردم خاصی دور نگه دارید یا او را از محل خطر ( از نظر جسمی یا احساسی ) یا فرد خطرناک دور کنید .

کار کردن روی مشکل ، نه فرد : یکی از نیرومندترین ابزاری که برای مدیریت و غلبه بر بحران در اختیار دارید این است که روی مشکل کار کنید نه روی فرد .

در بحرانها هرگز افراد خانواده را سرزنش نکنید و مورد حمله قرار ندهید . وقتی از بچه ای عصبانی هستید ، بسیار وسوسه می شوید که او را سرزنش کنید و مورد انتقاد قرار دهید . اما وقتی سرزنش کردن را انتخاب می کنید ، کودکی که دچار مشکل است یاد می گیرد بار دیگری که دچار مشکل شد آن را پنهان کند . حرفم را باور کنید ، او دوباره دچار دردسر می شود ، زیرا رفتار بحران زا که حل نشده باقی بماند راهی ندارد به جز تشدید شدن .

مدیریت در خانواده

در عوض ، با صرف انرژی برای حل مشکل ، مطمئن می شوید که تنها دور خود نمی چرخید و با بحران با دیدگاه حل کردن رویارو می شوید ، نه سرزنش و تنبیه فرد . تنها با این کنترل ساده خانواده خودتان – کار کردن روی مشکل و بحران ، نه شخص – گام بزرگ دیگری به سوی ساختن خانواده نمونه برداشته اید .

نزدیک شدن به هم : وقتی بحرانی به وجود می آید افراد خانواده میل دارند تقصیر را به گردن یکدیگر بیندازند ، با حملات شخصی کسی را سرزنش و با او برخورد کنند . وقتی این روحیه حاکم شود ،پیوند میان افراد تمام و خراب شدن روابط خانوادگی آغاز می شود . میان افرادی که لازم است خودشان و دیگران را باور داشته باشند ، همزیستی مسالمت آمیز و دلگرم کننده اندکی وجود دارد . هیچ وقت و هرگز یکدیگر را مقصر قلمداد نکنید ، روابط خانوادگی را هنگام گرفتاری دچار مشکل نسازید ، در عوض به هم نزدیک تر شوید و از یکدیگر حمایت کنید . بایستی بدانید که روابط شما بالاتر از سرزنش و حملات شخصی وجود خواهد داشت . اگر افراد خانواده نمی توانند یکدیگر را مقصر ندانند ، یک بحران ، یگانگی را از هم می پاشد و به ویژه حل مشکل را با کمک یکدیگر ناممکن می سازد .

گفت وگو کردن:  برای خانواده ای که دچار بحران شده ، گفت و گو حیاتی است . صادق باشید و محیط آزاد اندیشی را تشویق کنید . بهترین راه برای انجام دادن این کار دست از صحبت کشیدن و گوش دادن است . توجه خاص خودتان را به فرزندتان بدهید . به حرفهای او و داستانش گوش دهید ، یا به سخنان مسئولان و دیدگاههایشان گوش سپارید . اجازه بدهید فرزندانتان به راحتی پرسش کنند و پاسخ پرسشهای آنان را با جملاتی از این قبیل :« خوشحالم که این پرسش را از من می کنی .» بدهید . همین طور به آنان بگویید :« من برای تو اینجا هستم ، تا پرسشها و مشکلات تو را جواب بدهم .» وقتی صحبت می کنید ، کلمات شما اهمیت کمتری از دیدگاههای شما دارند . بهتر است دیدگاهی اختیار کنید که امید برای حل بحران و عشق به فرزندتان باشد ، مهم نیست چه دیدگاهی باشد .

اطمینان دادن به آن فرد خانواده بحران دیده که محیط خانه جای امنی است که خانواده از او مراقبت می کند : امکان دارد آنچه را کودک انجام داده است دوست نداشته باشید – مسلما افت نمره ها ، مواد مخدر ، آشفتگی یا هر بحرانی را تأیید نمی کنید و فرزندتان را مسئول این رفتارش می دانید – اما او می داند که شما در این وضعیت به وی کمک می کنید . در حقیقت، در خانواده سالم هیچ کس نبایستی رفتار بد دیگری ، از جمله خشونت جسمی ، بد رفتاری روحی یا احساسی را آشکارا تحمل کند . اگرچرخی از حرکت باز ایستند دیگر از حرکت افتاده است ؛ ولی در هنگام بحران شما در کنار فرزندتان می مانید و به او کمک می کنید تا بحران را پشت سر بگذارد .

شما برای فرزندانتان یک سرچشمه هستید ، به فرزندتان بگویید :« از تو مراقبت می شود ، تو برای من مقدم بر هر چیزی هستی و از تو مواظبت خواهد شد .» علاوه بر این برای خانواده این طور بفهمانید که « زندگی همیشه این طور نخواهد ماند . خانواده ما بهبود خواهد یافت .»

تا اندازه ای طبیعی بودن: ممکن است نتوانید هر چه را که عادت داشتید انجام دهید ؛ ولی سعی کنید روش معمول زندگی خودتان را نگه دارید و سنتهای خانوادگی را ، تا حد امکان رعایت کنید . این کار اثر آرام کننده و استحکام بخشی بر دیگر افراد خانواده را دارد .

پذیرای همه راه حلها بودن:  حتی آنهایی که در ابتدا نمی پذیرید . تنها چون راه حلی را باهمه وجود قبول ندارید به این معنا نیست که برای خانواده شما راه حلی نباشد . در را به روی راه چارهای خاص نبندید یا حتی از ابزارهایی که می توانند از میزان فشار بکاهند ، پیش از آنکه آنها را کاملا کشف کنید ، رو برنگردانید . ممکن است تصور کنید فایده ای ندارند ؛ اما اگر چیزی شبیه همین ها برای حل مشکل شما لازم باشد ، چه خواهید گفت ؟ اگه باشد چی ؟ لطفا بدانید : حالا زمان داوری ، مقاومت در برابر بعضی ابزار و منابع که ممکن است به شما کمک کند نیست . اگر حالا بد عمل کنید امکان دارد خانواده خودتان را بعدها مغبون سازید .

نگران نبودن در مورد آینده:  از این پرسش که « اگر دوباره اتفاق  بیفتد چی ؟ » دست بردارید . یادتان باشد  اتفاق بدی افتاده است و شما ازآن گذشته اید . اگر اتفاق دیگری هم بیفتد باز از آن هم می گذرید .

در رنجهای خود معنا پیدا کردن:  اجازه دهید بدون معنا ، هدف و دلیل از هم گسیخته شوید . بایستی از رنجی که در زندگی تان می برید ارزشی به دست آورید . نمی گویم هر اتفاقی و هر انتخابی که در زندگی دارید مثبت است . بدیهی است که این همیشه واکنشی منطقی نیست. امکان دارد اتفاق درد ناک یا آسیبی برای یکی از فرزندان یا فردی از خانواده پیش بیاید . بایستی از این حادثه درسی بگیرید و در آینده از او و دیگر فرزندانتان به خوبی نگاهداری کنید .  شاید شما تصورکنید که فرزندتان از این حادثه برخورد و غلبه را خواهد آموخت . ممکن است شما به کسانی که محاکمه ای در پیش دارند کمک کنید . شاید بخواهید برای با معنا کردن رنج دست به کاری اجتماعی بزنید و موقعیت بحران زا را تغییر دهید تا دیگر خانواده ها محفوظ بمانند . اگر شما از درد خود و آنچه در زندگی تان گذشته است بهره بگیرید ، از بدبختی ، ارزش خواهید ساخت .

سرور حاجی سعید

بخش خانواده ایرانی تبیان


مطالب مرتبط:

انفجار بمب هسته‌ای در خانه

زندگی خانوادگی رو دور تند!!

تاثیر معنویت بر پایداری پیوند ها

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.