توكّل
می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.
به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:
یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، تلاوت آیاتی از قرآن مجید است، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.
در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.
در این مقاله آیات صفحه 218، مورد بررسی قرار می گیرد...
ده آیة 79 تا 88 سورة یونُس از صفحة 218، توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.
شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.
جهت دریافت فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.
قرآن، در تمامی ده آیة 79 تا 88 سورة یونُس از صفحة 218 ، ضمن نقل مراحلی از داستان مبارزات انقلابی موسی(ع) علیه فرعون، در ششمین آیة این صفحه، دستور میدهد كه پیروان پیامبران(ع) موظّفند درعین مقاومت در مقابل دشمن، دعا و استمداد از خدا و توكّل بر او را از یاد نبرند كه عامل اصلی در پیروزی و رسیدن به مقاصد انسانی و الهی، دعا و توكّل بر خداست.
آیة 84 میفرماید: موسی(ع) برای آرامش فكر و روح قوم خود، با لحنی مَحبّتآمیز بهآنان «فرمود: ای قوم من، اگر به خدا ایمانآوردهاید و درگفتار خود و ایمان و اسلامتان راست میگویید، بر خدا توكّل و تكیهكنید» و از امواج طوفان بلا نهراسید. چرا كه ایمان از توكّل، جدا نیست.
درحقیقت، توكّل، از مقامات بسیار بلند روحی انسان مۆمن و مسلمان واقعی است، آناندازه بلند است كه خداوند در قرآن كریم، مكرّراً آن را مورد تأكید قرار داده و فرمودهاست: هركه بر خدا توكّلكند، خداوند، او را كافی است و هیچ نیازی، به هیچچیز و هیچكس دیگر ندارد. و خداوند، دارندگان توكّل را دوست میدارد.
و واقعاً چه مقامی از این بالاتر كه انسان، محبوب خدا بوده و خداوند، او را در دامن حمایت خود بنشاند. و مسلّم است كسیكه محبوب خدا شد، از جانب او عذابی نخواهد داشت. چرا كه هیچ دوستی، دوست خود را عذاب نمیكند و كسی كه خدا، حامی او باشد، هیچگاه، بیچاره و درمانده نخواهد شد.
و امّا توكّل چیست؟
توكّل در لغت، واگذاریكار به دیگری و انتخاب او به وكالت است. و اصطلاحاً بهاین معناست كه انسان، تمام امور خود را به خدا واگذاركند.
ولی باید توجّه داشت كه مفهوم توكّل، این نیست كه چون انسان، آمورش را به خدا سپرده، دیگر، دست از تلاش و كوشش بردارد و بهگوشة انزوا خزیده و بگوید: تكیهگاه من خداست.
بلكه مفهوم آن، ایناست كه در عین این كه باید دنبال كار برود و نهایت تلاش و كوشش خود را بهكار بندد و روزیِ مقدّر خدا را از طریق اسباب و وسایل بهدستآورَد، امّا درعین حال، همه ی آن ها را مقرّرشده از جانب خدا بداند و از محدوده ی احكام و دین او خارج نشود و چنان امور خود را به خدا واگذارد كه گویی جز خواست او، از خود، خواستی ندارد.
حال، از آیة 84 استفاده میشودكه برای تحقّق توكّل، درجه ی پایین ایمان كافی نیست، بلكه توكّل بهمعنای حقیقیاش وقتی تحقّق مییابد كه انسان مۆمن، به مرتبه ی اسلام كه درجه ی بالای ایمان است، رسیده باشد كه در آن مرتبه، حالت تسلیمِ محض در مقابل مشیّت خدا بهدست آورده است. توضیح، این كه اسلام، دو معنا دارد:
یعنی، توكّل، كار هر مسلمان و حتّی هر مۆمنی نیست! گفتن آن،آسان و فهمیدن معنای آن نیز سهل است، امّا محقَّقشدن حقیقت آن در عمق جان، بسیار دشوار است.
بنابراین متوكّل واقعی، چنان تكیه بر خدا میزندكه از هیچ قدرتی نمیهراسد و در مسیر انجام وظیفه، هیچ احساس یأس و ضعف و ناتوانیای نمیكند. در هر شرایطی، خود را قوی و بهمقصدرسیده میبیند و در دامن مقدّرات حكیمانه خدا تسلیم است.
بسیاری ازما مۆمن هستیم، امّا مسلم نیستیم! یعنی، در مقابل تقدیرات خدا تسلیم نمیشویم. اگر بهزبان هم چیزی نگوییم، از اعتراض قلبی نمیگذریم!
مشكل عمده ی ما ایناست كه ما از اوّلین لحظهای كه چشم به ایندنیا گشودهایم، خود را در دامن اسباب و وسایل دیده و در دامن آن ها بزرگ شدهایم و هرچه داریم، از طریقآن ها بهدستآوردهایم. و لذا اتّكال به وسایل و اسباب، در عمق جان ما رسوخ پیداكرده و آن ها را دارای ضرر یا منفعت نسبت بهحال خود میدانیم!
بههنگام فراهم بودن آن ها، خوشحال و آسودهخاطر شده و بههنگام نبودشان، پریشانحال و مضطرب میگردیم. و چون تربیت دینی كاملی نداشتهایم، از نظر حال قلبی، اصلاً خدا را بهحساب نمیآوریم كه ممكن است او تمام وسایل فراهم را بیاثر سازد یا ممكن است با فراهمنبودن هیچ وسیلهای، ما را به هدف برساند.
اسباب و وسایل طبیعی، هم چون پردهها، روی چشم عقل ما افتاده و ما را از دیدن مُسَببُالاسباب محروم كردهاند! ایناست كه حال توكّل، در اكثر ما نیست و لَذّت آن را هم نچشیدهایم.
متأسّفانه، ما آنچنان ضعف نفس و سستی ایمان داریم كه با اندكمشكلیكه در زندگیمان پیش میآید، از كوره در میرویم و از خدا قهر میكنیم! با آنكه هزارها و بلكه میلیونها نعمت، از داخل و خارج وجودمان به ما داده و ما را غرق در نعمتهای خود كرده است، ولی درعینحال، از یك ناگواری كوچك كه آن هم بر اساس حكمت و مصلحتی، پیشآمده، اظهار نارضایی مینماییم!
تلاش و ریاضت نفسانی بسیار، لازم است تا آدمی، اینپردهها را كنار زده و مسبِّب را ببنید و باورش بشود كه جزخدا، كسی و چیزی در عالَم، كارهای نیست و انسان نیز جز جلب رضای او، موظّف به وظیفهای نمیباشد و آن هم راهی جز عمل به مقرّرات دینی ندارد. وكوتاهی ما در همینجاستكه عمل به فرامین الهی نمیكنیم و با حال بیپروایی نسبت به حلال و حرام خدا زندگی میگذرانیم.
و از همینجهت است كه مورد بیمهری خدا قرارگرفتهایم كه خودش فرموده:
هركه مرا فراموشكند، من هم او را از یاد میبرم و از نظر لطف خویش انداخته و او را بهحال خودش رها میكنم.
و پیداستكه مخلوق بریده از خالق و رها شده ی بهحال خود، جز افتادن در درّههای هولناك وسواس شیطان و سر برآوردن از جهنّم سوزان نتیجهای نخواهدداشت!