تصویرهای پراکنده جنگ بوسنی
زیر سایه اکالیپستوس ها/مهدیه مطهر/نشر گلمهر/ چاپ اول/ تهران:1391. 110نسخه.126 صفحه.4000 تومان.
«گوی کوچک طلایی را توی دستم فشار میدهم؛ درست روی خط باریک بخیهها، قشنگ کنار شستم. دستم را دراز میکنم. دکمه منفی شش آسانسور را میزنم: سردخانه. تیغ را اریب میکشم روی شریان اصلی. دکمه آسانسور قرمز میشود. صدای آهنگ ملایمی میآید و اتاقک طبقات را پایین میرود، یکی یکی. خون میپاشد توی صورتم...»[1]
داستان زیر سایه اکالیپتوس ها درباره دختری آسیایی است از ایران که به همراه خانواده و اصرار پدر، ابتدا به زاگرب و سپس به سارایوو کوچ می کند. سپس توسط چتنیک ها گروگان گرفته، و بعد از تجاوز رها می شود. دختر به اجبار یا شاید برای گرفتن انتقام به گروه صرب می پیوندد تا بعد جنگ و کشتارهای پی در پی به عنوان فرمانده زن، در تفنگدارهای ناتو به تازه کارها تمرین و آموزش نظامی دهد. دختر زجر کشیده داستان که حالا سرشار از خشونت است در قالب یک ائتلاف بین المللی سر از عراق در می آورد و بعد از ماجراهایی به علت بیماری ایدز به بیمارستانی در بغداد منتقل می شود تا با مرگ دست و پنجه نرم کند.
راوی در شروع داستان روی تخت بیمارستان آخرین دقایق زندگی خود را سپری می کند. در حالتی از بیهوشی و مرگ تصاویر و خاطره ها مثل رنگ هایی که مدام در هم می شوند و دوباره با هم پیوند می خورند، می آیند و می روند و به این ترتیب به داستان می رویم و متن خود را کم کم برای ما می گشاید. به دلیل این که راوی خود در حالتی از بیهوشی است و خاطرات و تصاویر در ذهن و ناخوداگاه او می آیند و می روند ،کتاب از نظم و ترتیب زمانی و مکانی خاصی پیروی نمی کنند. همین باعث می شود تصاویر پازل های از هم گسیخته ای را تشکیل دهند که که خواننده را تا مدت ها سرگردان و گیج کند اما اواسط داستان نویسنده روند دیگری را در پیش می گیرد و داستان تا حدودی روایت محور پیش می رود. داستانی که پر از خرده روایت و قصه های متفاوت از شخصیت های مختلف است.
زیر سایه اکالیپتوس ها رمانی است با محوریت جنگ. این بار جنگ بوسنی و تبعات ویران کننده آن مد نظر است. همه شخصیت هایی که به نوعی در این جنگ درگیر بوده اند به مصیبت های بعد از جنگ گرفتار می شوند. حتی شخصیت هایی که به نوعی جنایتکاران جنگی محسوب می شوند از این مصیبت ها در امان نیستند و گویی با دست خود در آتشی گرفتار شده اند که خود بر پا کرده اند.
در نامه ای که نویسنده از یکی از افسران عالی رتبه جنگ بوسنی نقل کرده است وی تقاضای تایید خودکشی اش را به سبب بیماری های مهلکی که به جانش افتاده در خواست می کند. این افسر عالی رتبه در نامه ای به مقام عالی دادگاه می نویسد: «مقام عالی دادگاه .... اینجانب آندرهآ استارچهویچ دارای درجه.... تمام، اعزامی از کشور صربستان تحت لوای ناتوی متحد، به جهت ابتلا به بیماری لاعلاج، ناتوانی در انجام فعالیتهای روزمره، دردهای طاقتفرسا و مشکل در تغذیه دهانی، درخواست اتونازی یا خودکشی پزشکی، ارائه راهکارها و اطلاعات و فراهم آوردن ابزار لازم در خصوص چگونگی خاتمه زندگی توسط یک پزشک مجرب را دارم.»
جنگ ها در هر جا و به هر دلیل برای افراد غیر نظامی آسیب های جدی به دنبال می آورد. اما جنگ بوسنی و هرزگوین جنگی قومی و دینی بود که شرایط ویژه ای را در منطقه بالکان به وجود آورد. جنگ بوسنی که از سال 1992 آغاز و در سال 1995 با امضای قرارداد دیتون به پایان رسید، بیشترین آسیب را بر کودکان و زنان بوسنیایی وارد کرد.
تا پایان جنگ بیش از هشت هزار مسلمان به قتل رسیدند و بیش از سیصد هزار غیرنظامی کشته و هزاران زن مسلمان مورد تجاوز قرار گرفتند.
زیر سایه اکالیپتوس ها رمانی است با محوریت جنگ. این بار جنگ بوسنی و تبعات ویران کننده آن مد نظر است. همه شخصیت هایی که به نوعی در این جنگ درگیر بوده اند به مصیبت های بعد از جنگ گرفتار می شوند. حتی شخصیت هایی که به نوعی جنایتکاران جنگی محسوب می شوند از این مصیبت ها در امان نیستند و گویی با دست خود در آتشی گرفتار شده اند که خود بر پا کرده اند.
در جنگ بوسنی زنان مسلمان و مسیحی بوسنیایی هزینه بسیار سنگینی متحمل شدند. سربازان صرب و کروات، زنان مسلمان و حتی زنان صربی و کراواتی که با مسلمان ازدواج کرده بودند را برای تجاوز و قتل از سایر زنان جدا می كردند که به قول خودشان مسلمانان را پاکسازی قومی کنند. این در حالیست که علاوه بر تبعات هولناك تجاوزات جنسی برای زنان، بحران نسل كودكان نامشروع حاصل از جنگ یکی دیگر از تبعات جنگ بود.
آن دسته از زنان بوسنیایی که در طول جنگ (1995-1992) مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، به جای گوشه نشینی و انزوا انجمنی راه اندازی کرده درصدد تسلیم متجاوزان به دادگاه بین المللی برآمده اند. با این که راوی خود یکی از افرادی است که مورد تجاوز و آزار دشمن قرار گرفته است اما ابعاد این فاجعه عظیم به درستی در رمان پرداخته نشده است و همین نشان می دهد نویسنده تجربه زیسته ای از این جنگ خانمان سوز نداشته است. سیروس نفیسی در نقد این کتاب گفته است: شخصیتپردازی این کتاب ضعیف است و نویسنده در این کتاب اغلب به پیشفرضها متکی است و به بسیاری از مسایل تاریخی مرتبط با جنگ بوسنی نپرداخته و به نوعی موضوعات را ساده برگزار کرده است در حالی که برای ملموس کردن فضا از مسایل بهتری میشد استفاده کرد. همچنین نویسنده با وارد کردن عشق راوی با شخصیتی به نام علی، رمان را وارد فضایی رماتنیک می کند که باور پذیری همین عشق بی حد واندازه خود به تصویر حقیقی رمان لطمه می زند.
زیر سایه اکالیپتوس ها اولین رمان بلند مطهر است و قرار است دومین کتاب وی نیز به زودی از طرف انتشارات افق وارد بازار کتاب شود. وی پیش از این داستان کوتاه «کفشهای خدا هیچ وقت جفت نمی شوند» را نوشته که در جشنواره داستان کوتاه ایران که در سال 1387 در مشهد برگزار شد، به طور مشترک با یک اثر دیگر رتبه دوم را به دست آورد.
«مرد توی خونش غلت می زند. تنه اش را به سختی کمی بالا می کشد. پاهایش را تکان تکان می دهد و سرش کج می شود و می افتد. مانوئل به پهلویش لگد می زند. تکان نمی خورد. می رود بالای سرش. زانو می زند کنار جنازه و من همان جا، سر جایم خشکم می زند.»[2]
پی نوشت:
[1] صفحه 7 کتاب
[2] صفحه 85 کتاب
فاطمه شفیعی
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان