تبیان، دستیار زندگی
اولین خطاب آیات قرآن به مؤمنان، مربوط به یک سبک رفتاری است نه یک اخلاق یا عقیده و خداوند علاوه بر نقد آن به عنوان یک «سبک» به زیبایی و عدم زیبایی آن نیز توجه دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سبک زندگی کجای دین ما است؟


اولین خطاب آیات قرآن به مۆمنان، مربوط به یک سبک رفتاری است نه یک اخلاق یا عقیده و خداوند علاوه بر نقد آن به عنوان یک «سبک» به زیبایی و عدم زیبایی آن نیز توجه دارد.


امام حسین

در گذشته فقط انبیاء، اوصیا و اهالی دین به سبک زندگی اهمیت می‌دادند

«سبک زندگی» اصطلاحی است که سابقاً خیلی مورد توجه نبوده و چندی است که بخشی از اندیشمندان به این موضوع در زندگی انسان توجه کرده‌ و آن را تحت عنوان و اصطلاحی متمایز مورد مطالعه قرار داده‌اند. البته نمی‌شود گفت که ماهیتِ آن جدیداً پدید آمده است بلکه این اصطلاح و عبارتِ «سبک زندگی» است که به تازگی پدید آمده است و جدیداً به آن توجه شده است و به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته‌ است.

این جای خوشبختی دارد که موضوع سبک زندگی مورد توجه قرار گرفته است و اندیشمندان به آن پرداخته‌اند. چون قبل از این فقط انبیاء و اوصیاء بوده‌اند و فقط دینِ الهی بوده است که به سبک زندگی خیلی اهمیت می‌داده و جزئیاتی را در سبک زندگی و رفتارهای ظاهری پیروان خود مورد توجه قرار می‌داده است.

از جهان روشن‌فکری غرب خیلی ممنون هستیم که این موضوعِ سبک زندگی را طرح کرده است! چون باعث می‌شود احادیث و سخنان انبیاء و اولیاء بیشتر شنیده شود. نه اینکه چون غربی‌ها این موضوع را مطرح کرده‌اند ما به دنبال آنها بیافتیم، بلکه از این جهت که مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی‌فهمند «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» از این رو بسیاری از دشمنی‌ها با معارف دینی (به خصوص وقتی به جزئیات رفتاریِ انسان‌ها مربوط می‌شود)، از سرِ جهل است و اگر این جهل برطرف شود بسیاری از این دشمنی‌ها با دین از بین می‌رود.

منظور از «سبک زندگی» دقیقاً چیست؟

منظور از «سبک زندگی» فرهنگ نیست، فرهنگ اموری را که اعمّ از سبک زندگی هستند (مانند عقاید و نگرش‌ها) را نیز در برمی‌گیرد. در واقع سبک زندگی فقط به بخشی از فرهنگ اطلاق می‌شود، آن بخشی که به رفتار ظاهری انسان و به ظاهر انسان باز می‌گردد.

در واقع سبک زندگی به آن بخشی از ظاهر و رفتار ظاهری انسان بازمی‌گردد که قابل مدیریت است و خصوصاً به زیبایی و خوشایندی نیز ربط پیدا می‌کند.

به عنوان مثال در سبک زندگی ما لباس ماه محرّم و لباس عزای ما مشکی رنگ است و ممکن است در منطقه دیگری برای عزاداری لباس دیگری مرسوم باشد.

در سبک زندگی ما لباس ماه محرّم و لباس عزای ما مشکی رنگ است و ممکن است در منطقه دیگری برای عزاداری لباس دیگری مرسوم باشد

در «سبک زندگی» به ظاهر رفتار، فُرم‌ها و قالب‌های بروز احساسات کار دارند

در بحث سبک زندگی به ظاهر رفتار و قالب‌های بروز احساسات کار دارند و به فُرم‌هایی که در این فُرم‌ها معانیِ ذهنی و گرایش‌های روحی تجلی پیدا می‌کنند. در بحث سبک زندگی با «فُرم» و شکلِ ظاهری کار دارند.

سبک زندگی، ظاهر زندگی را شامل می‌شود و اعمّ است از زبان انسان، گفتار، پوشش و ... شاید اولین چیزی که در سبک زندگی دیده می‌شود نحوه پوشش انسان باشد و بعد نحوه چیدمان منزل و برنامه‌های روزانه‌ای که می‌ریزیم و ...

اسلام فقط با اخلاقِ ما کار ندارد بلکه با سبک زندگیِ ما نیز کار دارد

حالا ببینیم که آیا سبک زندگی و این ظاهر و شکل و صورت رفتاری از نگاه دین اهمیت دارد یا نه؟

در پاسخ، ضمن توجه به تفاوت سبک زندگی با اخلاق، باید بگوییم که اسلام فقط با اخلاقِ ما کار ندارد بلکه با سبک زندگیِ ما نیز کار دارد.

عصبی‌مزاج بودنِ ما، جزو سبک زندگیِ ما نیست، نحوه ابرازِ عصبانیت جزو سبک زندگی است.مثلاً اینکه ما عصبی‌مزاج هستیم یا نه، جزو سبک زندگی نیست (بلکه به اخلاق مربوط می‌شود)، اما اینکه چگونه عصبانیت خود را ابراز کنیم جزو سبک زندگی است، مثلاً اینکه با ناسزا گفتن، فریاد زدن، شکستن ظروف و ... عصبانیت خود را بروز دهیم جزو سبک زندگی محسوب می‌شود. اینکه ما آدمِ کریم و باسخاوتی هستیم ربطی به سبک زندگی ندارد ولی اینکه حاتم‌بخشیِ خود را چگونه بروز می‌دهیم به سبک زندگی مربوط می‌شود.

رهبر

تعریف سبک زندگی: ظاهر رفتار+عادت+ جمعی بودن

سبک زندگی فقط ظاهر رفتار را شامل نمی‌شود که احیاناً زیبایی‌هایی‌ نیز داشته باشد. بلکه این ظاهر رفتار وقتی دو ویژگی پیدا می‌کند عنوان سبک زندگی بیشتر به آن انطباق پیدا می‌کند:

1- اینکه آن رفتار ظاهری عادت رفتاری شما بشود و تبدیل به یک رسم یا عادت فردی شود.

2- جمعی از انسان‌ها این ظاهر و روش را برای خودشان انتخاب کرده باشند.

اشاره قرآن به سبک زندگی

در اینجا یک آمار قرآنی و یک نمونه از اشاره قرآن به سبک زندگی را بیان می‌کنیم که نشان می‌دهد سبک زندگی در دین چقدر اهمیت دارد.

در قرآن حدود 85 خطاب «یا ایها الذین آمنوا» وجود دارد که تماماً در مدینه نازل شده است. با اینکه در مکه نیز مۆمنین بوده‌اند، ولی گویا خطابِ «یا ایها الذین آمنوا» به «جامعه» ایمانی است و گروه مۆمنین مظلوم تحت شکنجه مکه که «السابقون» هم بودند شایستگی خطاب قرار گرفتن با عنوان «یا ایها الذین آمنوا» را پیدا نمی‌کنند.

برخی علما می‌گویند دلیلش این بود که حاکمیت دینی در مکه نبوده است. علامه طباطبایی می‌فرمایند که معنای «یا ایها الذین آمنوا» با خطاب به «مۆمنون» یا «الذین یۆمنون» متفاوت است.

«یا ایها الذین آمنوا» خطابی است که دلالت بر احترام فوق العاده به گروهی از مۆمنین دارد لذا این یک خطاب برجسته است و بار روانیِ مثبت ویژه‌ای دارد و هر کسی که ایمان بیاورد را شامل نمی‌شود.

در اولین سوره مدنی قرآن یعنی سوره بقره می‌بینیم که اولین خطابِ «یا ایها الذین آمنوا» مربوط به یک سبک رفتاری است نه یک اخلاق و عقیده یا علاقه، آن هم رفتاری که غیرعبادی و غیر حقوقی است و خداوند متعال اولاً آن را به عنوان یک «سبک» مورد نقد قرار می‌دهد و ثانیاً به زیبایی و عدم زیباییِ آن توجه دارد. خداوند در این آیه می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ»

وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) مطلبی را سریعاً بیان می‌فرمودند و مردم متوجه نمی‌شدند و می‌خواستند به پیامبر(صلی الله علیه وآله) بگویند «صبر کنید، ما متوجه نشدیم» از این عبارت «راعنا» استفاده می‌کردند و مقصودِ بدی نیز از این سخن نداشتند. اما وقتی یهودیان در برابر پیامبر(صلی الله علیه وآله) این کلمه را به کار می‌بردند، بین خودشان (در دلشان) می‌خندیدند چون از این کلمه معنای بدی برداشت می‌کردند و به نوعی طعنه می‌زدند

چرا خداوند به مۆمنان دستور می‌دهد با کلمه «راعنا» پیامبر را خطاب ندهند؟

برای اینکه معلوم شود این آیه به سبک رفتار مربوط می‌شود (که سبک گفتار نیز بخشی از سبک رفتار است) باید به تاریخ مراجعه کنیم تا ببینیم شأن نزول این آیه چه بوده است.

در آن زمان یهودی‌ها در بین خودشان اصطلاحی داشتند که در میان مردم مدینه رواج نداشته است و آن هم اینکه وقتی می‌خواستند با طعنه و ناسزا به کسی بگویند «صبر کن» از عبارت «راعنا» استفاده می‌کردند. (مثلاً تصور کنید باران آمده و در خیابان آب جمع شده است. اگر کسی با خودروی خود از کنار عابران پیاده به سرعت رد شود و آب به سمت عابرین بپاشد، ممکن است عابرین با حالت اعتراض‌آمیز به او بگویند: «آدم!» با اینکه این لفظ بدی نیست ولی در اینجا معنای بدی دارد. (یعنی تو آدم نیستی- مگر نمی‌بینی و ...) آن یهودیان نیز وقتی می‌گفتند «راعنا» چنین معنایی داشت. و مفسرین گفته‌اند که ناسزا یا نفرین تلقی می‌شد.

البته این اصطلاح فقط در بین یهودیان رایج بود و نه در بین مردمِ مدینه. وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) مطلبی را سریعاً بیان می‌فرمودند و مردم متوجه نمی‌شدند و می‌خواستند به پیامبر(صلی الله علیه وآله) بگویند «صبر کنید، ما متوجه نشدیم» از این عبارت «راعنا» استفاده می‌کردند و مقصودِ بدی نیز از این سخن نداشتند. اما وقتی یهودیان در برابر پیامبر(صلی الله علیه وآله) این کلمه را به کار می‌بردند، بین خودشان (در دلشان) می‌خندیدند چون از این کلمه معنای بدی برداشت می‌کردند و به نوعی طعنه می‌زدند.

به همین خاطر آیه فوق نازل شد تا مردم مدینه و مسلمانان (با اینکه از به کار بردن این کلمه مقصود بدی نداشتند) از این کلمه استفاده نکنند. این آیه نشان می‌دهد که خداوند به جزئیات رفتاری در مصداق گفتار ( که مصداقی برای سبک زندگی محسوب می‌شود) چقدر اهمیت می‌دهد.

فرآوری : زهرا اجلال

 بخش قرآن تبیان   


منبع :

تلخیصی از بیانات حجت الاسلام پناهیان